به گزارش رکنا، اینها شکایت امیر خوشبختی پدر رهایی 9 ساله و آوا هفت ساله است که از 30 مهرماه سال گذشته مفقود شده اند و خبری از آنها نیست. چند روزی است که عکس او و درخواست پدرش برای کمک به یافتن دخترانش در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود و حالا نه تنها خانواده او، بلکه بسیاری از خانواده ها نگران سرنوشت این دو خواهر هستند. پدر دختران به شدت بی قرار است و مقاومت خود را از دست داده است. او حاضر است برای اطلاع از رها و آوا دست به هر کاری بزند، صبح دیروز به همراه وکیلش به پلیس استان آذربایجان غربی رفت.

15 ماه بی قراری

از پدر در مورد چگونگی گم شد از رها و آوا می پرسیم و او پاسخ می دهد: من کارمند زندان ارومیه هستم و 15 ماه از مفقود شدن دخترانم می گذرد، مادر بچه ها حدود سه سال پیش فوت کردند و از آن زمان من و فرزندانم با مادرم زندگی می کنیم و برادرانم روز حادثه سر کار بودم و بعد از اتمام شیفتم برای دخترانی که عاشق انگور و شکلات بودند صبحانه خریدم و به خانه برگشتم وقتی جلوی در رسیدم دیدم خیلی شلوغ است. و اینکه افسر و ماشین پلیس اونجا ایستاده بودن از مادرم پرسیدم جریان چیه که اون روز داشت طبقه دوم خونه ما رو تمیز میکرد و دخترا تو حیاط مشغول بازی بودند که ناگهان صدایی شنیده شد. از پله ها که پایین رفتم دیدم نه از رها خبری هست نه از آوا نه در شکسته و نه نشانه ای از جراحات و درگیری او آنجا بود، اما بچه ها ساعت 8:13 صبح روز 20 اکتبر از خانه ناپدید شده بودند. به دلیل اینکه من کارمند زندان هستم تلفنم در زندان خاموش بود و مادرم شماره زندان را نداشت که موضوع را به من اطلاع دهد و وقتی به خانه رسیدم متوجه این موضوع شدم.»

وی ادامه داد: “پس از این حادثه ، ما به پلیس شکایت کردیم و من شماره تلفن همه افرادی را که مشکوک به آنها بودم به آنها دادیم و آنها بررسی کردند ، اما ما هیچ سرنخی پیدا نکردیم. در این مدت هیچ کس ما را تهدید نکرد و هیچ کس با ما تماس نگرفت. برای درخواست پول برای آزادی بچه ها. آرزو می کنم اینگونه باشد. من برای او آماده بودم که با من تماس بگیرد و یک میلیارد میلیارد میلیارد به من بدهد تا فرزندانم بتوانند بپردازند. در این 15 ماه من هر کاری که می کردم انجام دادم. به همراه پسر عموی من به سردشت ، خوی ، تبریز ، ماهاباد ، ماکو ، پیرانشهر ، مرز ارومیا با ترکیه و هر کجا که می توانید فکر کنیم ، حتی با قاچاق ما با آنها صحبت کردیم، اما اثری از دخترانم پیدا نکردیم.»

خواب عجیب پدر

پدر با صدای لرزان و پر از نفرت ادامه می دهد: “تو نمی دانی چه احساسی دارم.” نمی دانم رها و آوا کجا هستند و در چه وضعیتی هستند. من دشمنی ندارم و نه بدهکارم و نه طلبکار. من جز نماز و روزه به خدا چیزی مدیون نیستم. یک بار عکس رها را در دست داشتم و با او صحبت می کردم و می گفتم بابا حداقل بیا بخواب و بگو کجایی؟ وقتی خوابم برد رها اومد سمتم و گفت بابا ما تو یه ساختمان چهار طبقه طبقه چهارمیم. از آن زمان من ساختمان های چهار طبقه را در جستجوی دخترانم جستجو کردم. یا گاهی خواب می بینم بچه ها کنارم راه می روند و به آنها می گویم خسته ای، بیا روی پاهای من بنشین. میدونی الان کجا هستم؟ در پلیس وجدان. آنها به من می گویند اگر به شخص دیگری مشکوک هستید، شماره او را به او بدهید تا بررسی کنیم. نمی دانم وقتی به خانه برسم به مادرم چه بگویم؟! بازم دروغ بگم؟ چطور میتونم بگم جواب درستی بهم نمیدن؟ در این مدت سعی کردم این موضوع را در رسانه ها مطرح کنم، اما هیچ کس به من کمک نکرد، من را بلاک نکرد، یا به من سر و صدای زیادی نداد. پاسخ.”

حالا پدر رها و آوا امیدوار است پلیس آذربایجان غربی به او کمک کند تا دختران را پیدا کند.

لیلا حسین زاده/جام جم