افزونه پارسی دیت را نصب کنید Thursday, 16 May , 2024
1

عروس تهرانی شوهرش را کشت و از مادرش خواست جسد را تکه تکه کند + جزئیات

  • کد خبر : 185447
عروس تهرانی شوهرش را کشت و از مادرش خواست جسد را تکه تکه کند + جزئیات

به گزارش رکنا، بعدازظهر یکشنبه اول بهمن ماه زن میانسالی هراسان با پلیس تماس گرفت. آدم کشی دامادش به دخترش خبر داد و گفت: ساعتی پیش دختر 25 ساله ام که ازدواج کرده بود با من تماس گرفت و از من خواست که سریعا مرا به خانه اش ببرم. وقتی صدای لرزانش را شنیدم ناامید […]

به گزارش رکنا، بعدازظهر یکشنبه اول بهمن ماه زن میانسالی هراسان با پلیس تماس گرفت. آدم کشی دامادش به دخترش خبر داد و گفت: ساعتی پیش دختر 25 ساله ام که ازدواج کرده بود با من تماس گرفت و از من خواست که سریعا مرا به خانه اش ببرم. وقتی صدای لرزانش را شنیدم ناامید شدم وقتی از او پرسیدم چه اتفاقی افتاده جوابی نداد و با عجله به خانه اش رفتم اما به محض ورود دخترم را با دوستش شیما دیدم هر دو مضطرب و رنگ پریده بودند. . دخترم با دیدن من شروع به گریه کرد و گفت که شوهرش پیام را با کمک دوستش کشته و سپس از من خواستند که به آنها کمک کنم جسد شوهرش را مثله کنند و او را از خانه بیرون ببرند. وقتی وارد حمام شدم از دیدن جسد خون آلود دامادم وحشت کردم. سپس به بهانه خرید ابزاری برای مثله کردن جسد از خانه خارج شدم تا با پلیس تماس بگیرم.

در پی این تماس، کلانتری نواب موضوع را به بازپرس محمدجواد شفیعی گزارش داد. تیم جنایی با حضور در محل، جسد مرد جوان را در داخل سرویس بهداشتی پیچیده شده در نایلون مشاهده کردند.

فرانک همسر مقتول و دوستش شیما که در خانه حضور داشتند و تصور نمی کردند راز این قتل به این زودی فاش شود، با دستور بازپرس جنایی دستگیر شدند.

در تحقیقات اولیه دو مرد جوان به قتل پیام به عنوان همدستی اعتراف کردند. بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران همچنین دستور انتقال دو متهم به اتهام دست داشتن در قتل جوان 28 ساله و تحقیقات تکمیلی به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت را صادر کرد.

قتل، مجازات دعوای دو دوست

فرانک 25 ساله تازه ازدواج کرده و به دلیل اختلافاتی که با همسرش داشت قصد کشتن او را داشت و با کمک دوستش آن را اعدام کرد.

چه شد که تصمیم به کشتن گرفتی؟

من قصد کشتن نداشتم، خیلی ناگهانی اتفاق افتاد. باور کنید هم من و هم دوستم باید این کار را می کردیم.

شوهرت چیکار کرد؟

ما از اول ازدواج با هم اختلاف داشتیم. آنها بی ادب بودند و ما مدام با خودمان دعوا می کردیم و وقتی شیما به خانه ما آمد این درگیری ها بیشتر شد.

چرا دوستت به خانه ات آمد؟

شیما و شوهرش زندگی خوبی نداشتند، مدام دعوا می کردند تا اینکه چندی پیش دوستم با شوهرش قهر کرد و به خانه ما آمد. یک هفته بود که شیما به خانه ما آمده بود که بین من و دوستم اختلافی پیش آمد. از طرفی پشت سر من به شیما حرف های بی ربط زده بود. مثلا میگفت فرانک دوست نداره تو خونه ما باشی و مدام میگه من شیما چاقم. او همچنین به من گفت که شیما گفت: چگونه می توانید زنی مانند فرانک را تحمل کنید؟

پس چرا آنها برای کشف حقیقت رو در رو ملاقات نکردند؟

چرا من هم همین کار را کردم؟ یک شب که پیام در خانه نبود بین من و شیما دعوا شد. به او گفتم این انصاف نیست که در خانه من مهمان باشی و پشت سر من بد حرف بزنی. شیما دلش رو باز کرد و گفت تو پشت سر من بد حرف زدی. شوهرت همه حرفات را به من گفته است، بعد از شنیدن این حرف ها متوجه شیطنت و شیطنت این پیام شدیم و خواستیم بین خود دعوا و دعوا راه بیندازیم.

روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟

روز بعد از پیام شکایت کردم و شیما از من حمایت کرد. ناگهان بین ما دعوا شد و وقتی من و شیما به خود آمدیم دیدیم هر دو با چاقوهایی که در دست داشتیم روی سر پیام ایستاده بودیم و با ضربات متعدد او را کشتیم.

چرا به مادرت زنگ زدی؟

جسد را با نایلون شیما پیچیدیم و به حمام بردیم. می خواستیم مثله کنیم، اما نشد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم از مادرم کمک بخواهیم. امکان نگهداری جسد در خانه و از طرفی خارج کردن آن وجود نداشت. حدود دو ساعت از قتل گذشته بود که با او تماس گرفتم و به او گفتم که کار مهمی دارم، اما به او نگفتم چه اتفاقی افتاده است، فکر می کردم مادرم به ما کمک می کند، اما او ما را لو داد.

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=185447

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.