بازار؛ گروه بین الملل: بریکس یک گروه اقتصادی بزرگ است که بخش قابل توجهی از جمعیت، زمین و منابع جهان را تشکیل می دهد. این گروه چندین نهاد و سیاست را برای ارتقای همکاری و یکپارچگی اقتصادی ایجاد کرده است که می تواند به آنها کمک کند در سال های آینده نفوذ سیاسی و اقتصادی بیشتری کسب کنند.
اگرچه کشورهای عضو مدلهای اقتصادی و سطوح توسعه متفاوتی دارند، اما منافع مشترکی در رشد پایدار و فراگیر، کاهش فقر و ارتقای صلح و ثبات دارند. از این نظر، نظرات در مورد میزانی که کشورهای بریکس می توانند سلطه ایالات متحده در اقتصاد جهانی را به چالش بکشند، متفاوت است. بدون شک این کشورها بازیگران مهمی در اقتصاد جهانی هستند و می توانند تاثیرات اقتصادی و سیاسی قابل توجهی داشته باشند در حالی که کشورهای بریکس در حال ایجاد نظم نوین جهانی هستند.
همانطور که این گروه از نظر اقتصادی، سیاسی و نظامی قوی تر می شود، نظم بین المللی موجود را به چالش می کشد. اتحاد بریکس به دنبال جایگزینی ساختار فعلی با نظم جهانی جدید است که به نفع اقتصادهای نوظهور و کاهش نفوذ غرب در حوزههایی مانند مالی، تجارت، امنیت و دیپلماسی است. ظهور چین و هند در آسیا، برزیل در آمریکای جنوبی و موقعیت استراتژیک آفریقای جنوبی در جنوب آفریقا واقعیت جدیدی از دنیای چندقطبی ایجاد می کند که سلطه ایالات متحده را در جهان کاهش می دهد.
دیدگاه های مختلف در مورد چگونگی به چالش کشیدن سلطه غرب
در نتیجه، برخی استدلال می کنند که گروه بریکس نشان دهنده تغییر قابل توجهی در توازن قدرت اقتصادی است، در حالی که دیگران در مورد توانایی آن در به چالش کشیدن نهادها و هنجارهای اقتصادی تثبیت شده تردید دارند. به عنوان مثال، در مطالعه ای که در مجله تجارت جهانی منتشر شده است، آرتی راماسوامی و نامگیو کوون استدلال کرده اند که کشورهای بریکس این پتانسیل را دارند که نظم اقتصادی جهانی تحت سلطه غرب را به چالش بکشند. آنها استدلال می کنند که کشورهای بریکس سهم فزاینده ای از تولید ناخالص داخلی جهانی، جمعیت جوان و طبقه متوسط رو به رشد دارند که می تواند فرصت های جدیدی برای تجارت و سرمایه گذاری ایجاد کند.
با این حال، این نویسندگان همچنین هشدار می دهند که کشورهای بریکس با چالش هایی مانند فساد، ضعف های نهادی و بی ثباتی سیاسی روبرو هستند که می تواند رشد اقتصادی و نفوذ آنها را محدود کند.
از سوی دیگر، نیکلاس بلانچارد در گزارشی که توسط موسسه اقتصاد بینالملل پترسون منتشر شد، استدلال کرد که بعید است کشورهای بریکس نظم اقتصادی جهانی را در کوتاهمدت و میانمدت به چالش بکشند. علاوه بر این، کشورهای بریکس متنوع و دارای نظام های اقتصادی و سیاسی متفاوتی هستند که ممکن است مانع همکاری و هماهنگی آنها شود.
علاوه بر این، بلانچارد اظهار داشت که کشورهای بریکس بیش از حد به صادرات به بازارهای غربی وابسته هستند و نفوذ کمی در سازمان های بین المللی مانند سازمان تجارت جهانی و صندوق بین المللی پول دارند.
کشورهای بریکس چگونه نظم نوین جهانی را ایجاد می کنند؟
کشورهای بریکس با اقدامات مختلف نظم بین المللی کنونی تحت کنترل ایالات متحده را به چالش می کشند. نمونه هایی از این روش ها عبارتند از: نظم اقتصادی، اتحاد نظامی و همکاری سیاسی.
نظم اقتصادی
بریکس به دنبال به چالش کشیدن نظم اقتصادی موجود جهانی است. رهبران بریکس استدلال کرده اند که سیستم مالی بین المللی کنونی علیه آنها متمایل شده است. دلار آمریکا ارز ذخیره جهانی غالب است و کشورهای غربی نفوذ نامتناسبی بر سازمان های مالی بین المللی دارند.
به گفته کشورهای بریکس، این ساختار اقتصادی باعث تداوم فقر در کشورهای در حال توسعه می شود. در نتیجه، آنها استدلال کرده اند که ساختار موجود نیاز به اصلاح دارد تا از کشورهای در حال توسعه حمایت بیشتری شود. بنابراین BRICS یک بانک توسعه جدید را با هدف تامین مالی زیرساخت ها و سایر پروژه های توسعه در اقتصادهای نوظهور پیشنهاد کرده است.
برخی کارشناسان معتقدند راه اندازی بانک توسعه جدید در سال 1393 با سرمایه اولیه 50 میلیارد دلاری نقطه عطف دیگری بود. ایجاد همزمان ترتیبات ذخایر مشروط BRICS، ابزار نقدینگی که به اعضایی که تحت فشار تراز پرداختها یا نوسانات ارزی کوتاهمدت هستند، کمک میکند.
اتحاد نظامی
کشورهای بریکس نیز اقدامات نظامی خود را هماهنگ کرده اند. چین و روسیه یک سری تمرینات نظامی مشترک را رهبری کرده اند. از جمله رزمایش های مشترک دریایی تحت عنوان “اتحاد نظامی چین و روسیه”. همچنین تمرینات نظامی بین روسیه و آفریقای جنوبی برگزار شده است که به نظر می رسد از حمله روسیه به اوکراین حمایت می کند. این فعالیت های نظامی مشترک نشان دهنده تغییر قدرت از غرب به شرق است.
با این حال، هنوز مشخص نیست که آیا سایر اعضای بلوک بریکس به چنین ائتلاف نظامی خواهند پیوست یا خیر، اما موفقیت این اتحاد می تواند نشان دهنده چالشی برای ساختارهای امنیتی بین المللی موجود باشد.
همکاری سیاسی
کشورهای بریکس نیز در جهت همکاری سیاسی تلاش می کنند. این کشورها واکنش خود را به بحرانهای بینالمللی مانند جنگ سوریه و لیبی هماهنگ کردهاند که موقعیت آنها را در مجامع جهانی مانند سازمان ملل تقویت کرده است.
قدرت اقتصادی بلوک بریکس می تواند موقعیت دلار را به عنوان یک ارز ذخیره جهانی به چالش بکشد
پیامدهای برجام برای نظم بین المللی موجود
ایجاد نظم نوین جهانی توسط کشورهای بریکس پیامدهای مهمی برای نظم بین المللی موجود دارد. اول، قدرت اقتصادی بلوک بریکس می تواند موقعیت دلار را به عنوان یک ارز ذخیره جهانی به چالش بکشد. تشکیل بانک توسعه جدید بریکس سلطه بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و سایر سازمان های مالی تحت رهبری غرب را به چالش خواهد کشید.
کل تولید ناخالص داخلی کشورهای بریکس از 19 تریلیون فراتر می رود و انتظار می رود این رقم تا سال 2030 افزایش یابد، زمانی که چین و هند از رشد اقتصادی بیشتر کشورهای پیشرفته غربی پیشی بگیرند. این امر تمرکز تجارت جهانی و موازنه سلطه اقتصادی را از جهان غرب به کشورهای بریکس تغییر داده است.
موضوع دوم این است که همکاری سیاسی و نظامی کشورهای بریکس می تواند جایگزینی برای ساختار امنیتی موجود به رهبری غرب باشد. کشورهای بریکس دارای قابلیت ها و نفوذ نظامی عظیمی در مناطق مربوطه خود هستند که آنها را به بازیگران ژئوپلیتیکی حیاتی تبدیل می کند. چین، به ویژه، به عنوان یک قدرت جهانی بزرگ ظاهر شده است که سلطه آمریکا را در منطقه آسیا و اقیانوسیه به چالش می کشد. علاوه بر این، روسیه با عملیات خود در اوکراین و سوریه در صحنه جهانی قدرتمندتر شده است.
تغییر سرمایه داری جهانی به کشورهای بریکس این مزیت را می دهد که کشورهای زیادی از آفریقا، آمریکای لاتین، خاورمیانه و آسیا را برای پیوستن به این سازمان جذب کنند.
سوم، BRICS در تلاش برای ایجاد نظم جهانی برابرتر و فراگیرتر است که ممکن است پیامدهای مهمی برای غرب داشته باشد. ظهور بریکس ساختار بازار جهانی را تغییر می دهد که پیامدهای عظیمی برای غرب دارد. تغییر سرمایه داری جهانی به کشورهای بریکس این مزیت را می دهد که کشورهای زیادی از آفریقا، آمریکای لاتین، خاورمیانه و آسیا را برای پیوستن به این سازمان جذب کنند. علاوه بر این، تشکیل این سازمان برای سرمایه داری غرب و توسعه اقتصادی غرب فاجعه بار بوده است.
در نهایت، کشورهای بریکس هدف مشترک تقویت نظم بین المللی چند قطبی از طریق افزایش نمایندگی و اشتراک قدرت در بسیاری از مناطق و کشورها دارند. این مدل حکمرانی جهانی نظم بین المللی تحت سلطه غرب را تهدید می کند و ممکن است منجر به رقابت و درگیری بیشتر بین غرب و کشورهای بریکس شود. علاوه بر این، ظهور بریکس ممکن است باعث تغییر در توازن جهانی قدرت شود.