«آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی چشمانداز انتخابات آینده با وی گفتوگو کرده است. اکرمی معتقد است:«واقعیت این است که اصلاحطلبی و اصولگرایی دیگر در کشور کارکرد خود را از دست داده و معنای سیاسی و فکری ندارد و تنها عبارتهایی است که گروههای سیاسی در مورد خود به کار میبرند.اگر امروز از کسانی که قصد دارند در انتخابات مشارکت کنند این سوال پرسیده شود که اصلاحطلب هستند یا اصولگرا اغلب آنها به این سوال پاسخی نمیدهند و عنوان میکنند نسبت به این عبارات بیاهمیت هستند. این وضعیت نشان میدهد که جریانهای سیاسی دیگر مانند گذشته تأثیرگذار نیستند و بلکه تأثیرگذاری خود را از دست دادهاند». در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
*جریانهای سیاسی به چه میزان از این توانایی برخوردار هستند که بتوانند در ماههای آینده شرایط را برای مشارکت بیشتر در انتخابات به وجود بیاورند؟
در شرایط کنونی برخی اقدامات باید صورت بگیرد که شرایط برای مشارکت بالای مردم در انتخابات بهوجود بیاید. نخست اینکه باید این موضوع را با افکار عمومی جامعه در میان بگذاریم که انتخابات آینده مهم است و به همین دلیل اقشار مختلف جامعه باید در این انتخابات حضور پیدا کنند.همه مردم از هر نوع گرایش و طرز تفکری هستند باید نسبت به سرنوشت کشور و جامعه حساس باشند که بهترین وجه این حساسیت حضور در انتخابات است.اولین انتخاباتی که پس از انقلاب در فروردین1358 برگزار شد همراه با98 درصد مشارکت مردم بود. به همین دلیل ما باید تلاش کنیم شرایطی را به وجود بیاوریم که زمینه مشارکت مردم در انتخابات به وجود بیاید و شاهد یک انتخابات باشکوه در کشور باشیم.نکته دیگر انتخاب افراد صالح و شایسته برای حضور در انتخابات است. در شرایط کنونی عدهای در انتخابات ثبتنام کردهاند. با این وجود مردم باید تحقیق و بررسی کنند و بهترین افراد را به عنوان نماینده خود انتخاب کنند. تنها در چنین شرایطی است که میتوان نسبت به شکلگیری یک مجلس کارآمد خوشبین بود.نکته دیگر اینکه همه ما موظف هستیم با تشریح شرایط کشور برای دیگران آنها را برای حضور در انتخابات تشویق کنیم.در واقع نباید نسبت به انتخابات آینده بیتفاوت باشیم.
در شرایط کنونی برخی اقدامات باید صورت بگیرد که شرایط برای مشارکت بالای مردم در انتخابات به وجود بیاید. نخست اینکه باید این موضوع را با افکار عمومی جامعه در میان بگذاریم که انتخابات آینده مهم است و به همین دلیل اقشار مختلف جامعه باید در این انتخابات حضور پیدا کنند.همه مردم از هر نوع گرایش و طرز تفکری هستند باید نسبت به سرنوشت کشور و جامعه حساس باشند که بهترین وجه این حساسیت حضور در انتخابات است
*اصلاحطلبان از این مسأله گلایه دارند که نهادهای نظارتی اجازه نمیدهند چهرههای اصلی آنها در انتخابات حضور داشته باشند. با توجه به شرایط موجود کشور چه توصیهای به نهادهای نظارتی دارید؟
واقعیت این است که اصلاحطلبی و اصولگرایی دیگر در کشور کارکرد خود را از دست داده و معنای سیاسی و فکری ندارد و تنها عبارتهایی است که گروههای سیاسی در مورد خود به کار میبرند.اگر امروز از کسانی که قصد دارند در انتخابات مشارکت کنند این سوال پرسیده شود که اصلاحطلب هستند یا اصولگرا اغلب آنها به این سوال پاسخی نمیدهند و عنوان می کنند نسبت به این عبارات بی اهمیت هستند. این وضعیت نشان می دهد که جریان های سیاسی دیگر مانند گذشته تأثیرگذار نیستند و بلکه تأثیرگذاری خود را از دست دادهاند.نکته دیگر اینکه به دلیل فقدان احزاب و تشکلهای سازمانیافته در کشور شرایط انتخابات به شکلی نیست که کاندیداها با برنامه وارد انتخابات شوند.به همین دلیل اغلب انتخاباتی که ما تاکنون برگزار کردهایم شکل فصلی و موجی دارد.تنها در نزدیکی زمان انتخابات افراد به صحنه میآیند و خود را به عنوان کاندیدا مطرح میکنند.این در حالی است که اگر کاندیدای مجلس به وسیله احزاب و با برنامه به جامعه معرفی میشدند انتخابات از شکل فصلی و موجی خارج میشد و شکل جدیتری به خود میگرفت.نکته دیگر اینکه هنوز نمیتوان درباره نتیجه انتخابات و فضایی که قرار است در انتخابات شکل بگیرد اظهار نظر کرد. بهترین حالت این است که صبر کنیم که افراد مختلف در انتخابات ثبتنام کنند و پس از آن نتیجه تأیید صلاحیتها نیز مشخص شود. در چنین صورتی میتوان درباره فضای انتخابات تحلیل ارائه کرد.در شرایط کنونی در فضای رسانهای کشور گمانهزنیهای زیادی درباره حضور افراد مختلف در انتخابات به گوش میرسد. این در حالی است که بسیاری از این مسائل تنها در حد گمانهزنی است و شکل واقعیت ندارد و به احتمال زیاد نیز شکل واقعیت به خود نخواهد گرفت. نکته دیگر اینکه نقش شورای نگهبان در نتیجه انتخابات بسیار حایز اهمیت است. در دورههای گذشته نیز شاهد بودیم
افراد زیادی در انتخابات ثبتنام کردند اما در نهایت برخی از آنها توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شدند. اغلب این افراد نیز در فضای رسانهای دارای هوادارانی بودند و قبل از انتخابات درباره حضور آنها گمانهزنیهای زیادی صورت میگرفت.
*در شرایط کنونی اصولگرایان با تعدد کاندیدا برای حضور در انتخابات مواجه هستند. این در حالی است که یکی از مهمترین چالشهای جریان اصلاحات عبور یا عدم عبور گزینههای این جریان از کانال نهادهای نظارتی است.این شرایط چه تأثیری در روند انتخابات آینده خواهد گذاشت؟
در مرحله نخست باید منتظر ماند که آیا این گمانهزنی صحیح است یا خیر. یعنی شورای نگهبان به شکلی عمل خواهد کرد که از یک جریان گزینههای زیادی وجود خواهد داشت و از سوی دیگر جریان اصلاحات با محدودیت مواجه خواهد بود.این مسألهای است که گذشت زمان شرایط آن را مشخص خواهد کرد. بنده اعتقاد دارم اصلاح طلبان نیز مانند اصولگرایان دارای گزینه خواهند بود و شرایط به شکلی نیست که از جریان اصلاحات افرادی تأیید صلاحیت نخواهند شد. در انتخابات گذشته نیز وضعیت به همین صورت بوده که جریان های سیاسی در انتخابات نماینده داشتهاند. این وضعیت در انتخابات آینده نیز وجود خواهد داشت و گزینههای هر دو جریان سیاسی در انتخابات حضور خواهند داشت. اینکه از هر جریان سیاسی چه تعداد در انتخابات حضور خواهند داشت هنوز مشخص نیست اما قطعأ از هر دو جریان کاندیدا در انتخابات حضور خواهد داشت.باید منتظر ماند که خروجی شورای نگهبان در این زمینه چه خواهد بود و چه تصمیمی درباره کسانی که ثبتنام می کنند خواهند گرفت. امروز مسأله اصلی این است که آیا مردم نسبت به انتخابات آینده اقبال نشان خواهند داد یا خیر.انتخابات مجلس یازدهم و ریاست جمهوری در سال1400 نشان دادکه میزان مشارکت مردم در پایین بود و مردم اقبال خوبی نسبت به انتخابات نداشتند. باید واقعیتهای جامعه را در نظر گرفت. باید از وضعیتی که امروز در کشور رخ داده نگران بود و برای آن راه حل پیدا کرد.وضعیت جامعه به شکلی شده که هر فردی براساس سلیقه که دارد برای دیگران تعیین تکلیف میکند.هنگامی که واقعیت های جامعه را مورد توجه قرار ندهیم حتی اگر بهترین قانون هم نوشته شود وضعیت تغییری نخواهد کرد.
# در شرایط کنونی مهمترین دغدغه مردم مشکلات معیشتی است. دولت برای افزایش میزان مشارکت مردم در انتخابات به چه میزان نسبت به این موضوع و حل مشکلات آنها اهتمام داشته است؟
موضوع گرانی همواره در کشور بوده است. بنده به خاطر دارم در دهه 60 نیز یکی از مهم ترین مشکلات کشور گرانی و تورم بود و به همین دلیل تصمیمات زیادی در این باره گرفته شد.اشکال اساسی در این زمینه این است که اقتصاد ایران از یک طرف دولتی است و از طرف دیکر متکی به نفت است.این در حالی است که باید بخش خصوصی در زمینه اقتصادی فعالیت بیشتری داشته باشد و مدیریت کار را به دست بگیرد. در چنین شرایطی نیز دولت باید وظیفه نظارتی داشته باشد.در شرایط کنونی نیز ما با دو بحران تحریم و ناکارآمدی مواجه هستیم که هر کدام در اقتصاد کشور تأثیر منفی گذاشته است.در چنین شرایطی به نظر می رسد باید مردم را به صحنه بیاوریم و با کمک مردم مشکل اقتصادی را حل کنیم. در شرایط کنونی مردم با شرایط سختی زندگی خود را میگذرانند. باید مشخص شود چرا برخی کالاها یکباره قیمت نجومی پیدا می کند و چه دستهایی در پشت پرده وجود دارد. باید دلیل این مسائل مشخص شود و نتایج آن به مردم ارائه شود. در چنین شرایطی مسئولان کشور و به خصوص مجلس و دولت به جای اینکه پشت سر هم حرف بزنند رودررو با هم گفت وگو کنند و به نتیجه منطقی دست پیدا کنند. چشم انداز و مسئولیت هایی که امروز در مقابل نمایندگان مجلس وجود دارد با زمانی که ما در مجلس حضور داشتیم از بسیاری جهات متفاوت است.در شرایط کنونی مهم ترین مشکلات کشور تحریمهای بینالمللی و همچنین مشکلات اقتصادی مردم است که باید برای آن چاره اندیشی کرد. همه مسئولان باید براساس قانون عمل کنند.در چنین شرایطی است که می توان به حل مشکلات کشور امیدوار بود. امروز کشور با مشکلات مختلف داخلی و خارجی مواجه است. به همین دلیل برخی مسئولان باید بیش از آنکه به دنبال فرافکنی و متهم کردن یکدیگر باشند با وحدت رویه عمل کنند تا این مشکلات کاهش پیدا کند. با گفتار درمانی و شعاردرمانی که مشکلات کشور حل نمی شود.دوران گفتاردرمانی و شعاردرمانی به سر آمده است. مشکلات کشور نیاز به عمل درمانی دارد.امروز مهمترین مشکلات مردم کشور مسائل اقتصادی است. در مرحله نخست باید مشکلات معیشتی مردم را به دو قسمت تقسیم کرد. بخش نخست مربوط به مشکلات خارجی است که عمدتأ نیز به واردات و صادرات باز می گردد و بخش دوم نیز به سوء مدیریت های داخل کشور ارتباط پیدا می کند.نباید همه مشکلات معیشتی را به رویکرد سیاست خارجی کشور گره زد و بلکه باید واقع بینانه به قضیه نگاه کرد. ما
باید این نکته را بپذیریم که در درون کشور استعدادها و ظرفیت های زیادی وجود دارد که هنوز نتوانسته ایم به خوبی از آنها استفاده کنیم.