به گزارش بازار، مقاله ای به قلم مارک لئونارد که در مجلد ۱۰۲ شماره ۵ نشریه Foreign Affairs منتشر شده است.
در بخش هایی از این گزارش آمده است: «تغییرات غیرقابلمشاهده در یک قرن اخیر» که در دسامبر ۲۰۱۷ و توسط شی ابداع شد، به یکی از شعارهای موردعلاقه وی بدل شده است … بهجای تلاش برای بازنگری کامل نظم موجود یا جایگزینی آن با چیز دیگر، استراتژیست های چینی در تلاشاند تا از جهان موجود، آنگونه که هست یا بهزودی خواهد بود، بهترین بهره را ببرند.
از نظر استراتژیستهای چینی، تلاش سایر کشورها برای هویت و حاکمیت خود در تضاد با شکلگیری بلوکهایی به سبک جنگ سرد است و در عوض به جهانی گسسته تر و چندقطبیتر منجر میشود که در آن چین میتواند بهعنوان یک قدرت بزرگ موقعیت به دست آورد.
یکی از دانشگاهیان چینی چنین گفت که ژئوپلیتیک امروز «مبارزه برای بقا» بین ابرقدرتهای ضعیف و دروننگر است (این طرز فکر فاصله زیادی با دیدگاههای توسعه طلب و دگرگونکننده ابرقدرتها در زمان جنگ سرد دارد). شی این چارچوب را پذیرفته و اظهارات دولت چین مملو از ارجاعاتی به کلمه «مبارزه» است، ایدهای که در خطابت های کمونیستی و همچنین در نوشته های داروینیسم اجتماعی یافت می شود.
رهبران ایالات متحده به این نتیجه رسیده اند که تنها مسئله زمان است تا چین از ایالات متحده پیشی گیرد، به همین دلیل واشنگتن در تلاش است تا پکن را در مقابل جهان دموکراتیک قرار دهد؛ بنابراین روشنفکران چینی از تغییر رویه ایالات متحده از تعامل و مهار نسبی به «رقابت کامل» که شامل سیاست، اقتصاد، امنیت، ایدئولوژی و نفوذ جهانی است، صحبت می کنند.
یک استراتژیست برجسته سیاست خارجی چین به من چنین گفت «ایالات متحده در حال افول نیست، اما فقط در گفتگو با کشورهای غربی موفق است. تفاوت بزرگ زمان حال با دوران جنگ سرد در این است که [آن زمان] غرب در بسیج کشورهای درحالتوسعه خاورمیانه، شمال آفریقا، آسیای جنوب شرقی و آفریقا علیه [اتحاد جماهیر شوروی] بسیار مؤثر بودند.»
برخی از محققان چینی خاورمیانه حال حاضر را «آزمایشگاهی برای جهان پس از آمریکا» می دانند. بهعبارتدیگر معتقدند که این منطقه تصویری از آینده کل جهان در چند دهه آتی است: مکانی که در آن با زوال قدرت ایالات متحده، دیگر قدرتهای جهانی مانند چین، هند و روسیه برای کسب نفوذ بیشتر به رقابت با هم میپردازند و قدرتهای میانی مانند ایران، عربستان سعودی و ترکیه قدرت نمایی میکنند.
ایالات متحده اعتقاد دارد که تاریخ در حال تکرار است؛ لذا سیاستگذاران در تلاش برای احیای استراتژیای هستند که از طریق آن در برابر اتحاد جماهیر شوروی موفق بودند. در نتیجه جهان را به چندپاره تقسیم کرده و متحدان خود را مهیا میسازند. پکن با این موضوع مخالف است و سیاستهایی را دنبال میکند که در راستای نگرش خود به جهان است که در حال ورود به دورهای تعریف شده بر مبنای خوداتکایی و چندجانبه گرایی است که اختلافات ایدئولوژیک را کنار خواهد زد.
بهاحتمال زیاد نگرش پکن درست تر است؛ زیرا دوران کنونی از سه جنبه اساسی با دوران جنگ سرد تفاوت دارد. اول اینکه ایدئولوژیهای دنیای امروزی بسیار ضعیف تر هستند. دوم اینکه پکن و واشنگتن سلطه جهانی که اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده پس از سال ۱۹۴۵ داشتند را ندارند. سوم اینکه کشورها در دنیای امروز بهشدت به یکدیگر وابسته هستند.
آنچه بیشتر محتمل است، وضعیت دائمی تنش و تغییر جناح است.