مبحث طراحی جلوههای ویژه در سینما و اهمیت آن امروزه دیگر بر کمتر کسی پوشیده است. اساسا جلوههای ویژه میدانی یکی از کلیدیترین عناصر تولید فیلم در سینمای امروز محسوب میشود. در جهان کنونی جلوههای ویژه میدانی پیشرفتهای متعدد و گستردهای را تجربه کرده و به موازات آن خروجی و کیفیت تولیدات سینمایی نیز افزایش یافته است.
جلوههای ویژه میدانی گستره متکثر و متنوعی از وقایع را دربرمیگیرد؛ از حرکت جعبه دستمال کاغذی روی میز ناهارخوری تا انفجارهای بزرگ در میدان جنگ، همه و همه توسط گروه طراحان جلوههای ویژه انجام میشود؛ گروهی که شاید زحمات و تلاشهایشان در سینمای ایران آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفته و به آن پرداخته نشده است.
پس از اتفاق تلخی که برای زندهیاد شریفی در پشت صحنه فیلم سینمایی «معراجیها» رخ داد، دریافتیم که دیگر استفاده از مواد نظامی به صلاح نیست و وقت آن رسیده است که این مواد از سینما خارج شود. برای این منظور، جلسات متعددی را با دوستان وزارت دفاع، سپاه و سایر نهادهای نظامی برگزار کردیم و خوشبختانه در نهایت، این اتفاق رخ داد.
سینمای دفاع مقدس، یکی از برجستهترین مصادیق نمود جلوههای ویژه میدانی است و تمامی آثار تولیدشده در این سینما به نحوی از انحاء با جلوههای ویژه میدانی سروکار داشتهاند. ایجاد انفجار، آتش، دود، باران و… همه و همه در حوزه تخصصی طراحی جلوههای ویژه میدانی جای میگیرد و کمک میکند تا حس و حالی شبیه به آنچه در میدان جنگ تحمیلی حادث شده است، نزد مخاطب ایجاد شود.
اینک همزمان با هفته دفاع مقدس، به سراغ «محسن روزبهانی»، طراح باسابقه و کارکشته جلوههای ویژه میدانی در سینمای ایران رفتهایم و با او درباره تجربههای پرشمارش در زمینه طراحی جلوههای ویژه میدانی در سینمای ایران و نیز وضعیت این حرفه به گفتگو پرداختهایم.
محسن روزبهانی که با ۱۱ بار دریافت سیمرغ بلورین بهترین طراحی جلوههای ویژه میدانی از جشنواره فیلم فجر، رکوردار این رشته است، در کارنامه خود سابقه حضور در پروژههای دفاع مقدسی بسیاری را دارد که ازجمله آنها میتوان به: «عقابها»، «سجاده آتش»، «دوئل»، «تنگه ابوقریب»، «۲۳ نفر»، «سرو زیرآب»، «معراجیها»، «زیباتر از زندگی»، «۳۳ روز»، «خداحافظ رفیق» و… اشاره کرد.
آنچه در ادامه میآید، بخشی از گفتگو با این طراح با تجربه جلوههای ویژه میدانی سینمای ایران است:
اجازه بدهید بحث را با این پرسش آغاز کنیم که شما به عنوان طراح جلوههای ویژه میدانیدر سینما کارتان را چگونه و از کجا آغاز کردید.
سال ۱۳۶۰ با بازی در فیلم «پیشتازان فتح» به عنوان بازیگر وارد سینما شدم. فیلمی که کارگردانی آن برعهده زندهیاد ناصر مهدیپور بود و علاوه بر بازیگری در این فیلم، کار جلوههای ویژه آن را هم انجام دادم. دومین فیلمی که در آن حضور پیدا کردم، «عقابها» به کارگردانی زندهیاد ساموئل خاچیکیان بود که در سال ۱۳۶۲ اتفاق افتاد. اواخر همان سال، قرارداد حضور در فیلم سینمایی «میرزا کوچک خان» به کارگردانی ناصر تقوایی را امضا کردم، اما پس از تغییر کارگردان، تیم تولید هم تغییر کرد.
سینما را رها کردم و به جبهه رفتم
در همین اثنا من به جبهه رفت و آمد داشتم. پس از مدتی به کلی سینما را رها کردم و روانه مناطق جنگی شدم. سال ۱۳۶۹ بود که از منطقه بازگشتم؛ زیرا در آنجا مسئولیت تیپ آبی-خاکی را برعهده داشتم و مدتی طول کشید تا بتوانیم کار را تحویل دهیم و بازگردیم. در آن اوایل جلوههای ویژه به معنای امروزی در سینما نداشتیم. فقط فردی به نام نادر میرکیانی بود که کارهای تاریخی انجام میداد و در آن مقطع مشغول پروژه «سربداران» بود. با همراهی او تیمی را تشکیل دادیم تا امور جلوههای ویژه را پیش ببریم. دورانی بود که ما نمیدانستیم چگونه باید چاشنی بزنیم و اساسا چاشنی بدنی وجود نداشت. صرفا تعداد محدودی موجود بود که آنتونیو برای فیلم «دلیران تنگستان» به ایران آورده بود و اینها دست کسانی مثل مرحوم بهرامپور که از طراحان قدیمی سینما بودند، مانده بود.
فیلمهای نظامی را با ۱۰ سرباز تجهیز میکردیم
سال ۱۳۶۹ که به سینما بازگشتم، طراحان جلوههای ویژه افزایش یافته بودند و افرادی، چون رضا رستگار، داود رسولیان، محسن شرفالدین، اصغر پورهاجریان و… نیز به عنوان طراح جلوههای ویژه فعالیت میکردند. در این مقطع شرایط نسبتا خوبی در سینما حاکم بود. سال ۱۳۷۱ به عنوان تدارکات نظامی در برخی فیلمهای جنگی حضور یافتم. خاطرم هست که در آن مقطع مرا نزد آقای حسین گیل فرستادند. آن زمان تدارکات اغلب فیلمهای نظامی برعهده من بود و با ده سرباز و چند نیروی رسمی، تمامی فیلمهای نظامی را تجهیز میکردیم. در آن زمان هنوز شهرک دفاع مقدس ساخته نشده بود. همزمان با کار تدارکات نظامی، کار جلوههای ویژه را هم آغاز کردم. اولین کار جدی من در سینما به عنوان طراح جلوههای ویژه میدانی، فیلم سینمایی «سجاده آتش» بود. بلافاصله پس از آن، فیلم سینمایی «آخرین شناسایی» را کار کردم و سپس فعالیت مستمرم در این حوزه آغاز شد.
لابهلای صحبتهایتان اشاره کردید در آغاز، جلوههای ویژه به معنای امروزین آن در سینما وجود نداشت. طبیعتا در چنین شرایطی آموزش هم وجود نداشته است. با این اوصاف، به نظر میرسد که شما کارتان به شیوه تجربی و خودآموخته دنبال کردهاید.
۸۰ درصد فیلم «نجات سرباز رایان» دربرگیرنده جلوههای ویژه بصری است. وقتی «دوئل» در کشورهای خارجی به نمایش درآمد، خارجیها درباره تفاوت این فیلم با «نجات سرباز رایان» گفته بودند که فرق این دو اثر سینمایی با یکدیگر مثل تفاوت گل طبیعی و مصنوعی است. جلوههای ویژه بصری هرگز جذابیتهای جلوههای ویژه میدانی را ندارد.
بله، ما حتی تمام چاشنیها را خودمان ساختیم. خاطرم هست چاشنیهای الکتریکی که اکنون استفاده از آنها ممنوع است را برش میدادیم و از مواد موجود در آنها برای چاشنیهای بدنی و زمینی استفاده میکردیم. کمکم رضا رستگار فرمولی را در اختیارم قرار داد که از طریق به کارگیری آن، توانستیم چاشنیهای بدنی، زمینی و دیواری بسازیم. تا همین چند سال پیش هم بچههای ما از مواد نظامی (تیانتی، چاشنی و فتیله) استفاده میکردند و خوشبختانه اکنون چند سالی است که مواد نظامی را کنار گذاشتهایم و به طور کامل از مواد پیروتکنیک استفاده میکنیم.
تجربه تلخ «معراجیها» باعث شد که مواد نظامی را کنار بگذاریم
من در تمامی فیلمهای اخیرم مثل «تنگه ابوقریب» یا «اتاقک گلی» که سال قبل کار کردم، برای ایجاد انفجار، شلیک و… از مواد پیروتکنیک استفاده کردم. حُسن بزرگ مواد پیروتکنیک این است که بیخطرند. حُسن دیگر این مواد، سرعت پایین آنهاست و سرعت پایین باعث میشود که در فیلمبرداری، نمایش بهتری پیدا کنند، مخاطب فرصت بیشتری برای تماشایش داشته باشد در چشم او نمود بهتری بیابد. پس از اتفاق تلخی که برای زندهیاد شریفی در پشت صحنه فیلم سینمایی «معراجیها» رخ داد، دریافتیم که دیگر استفاده از مواد نظامی به صلاح نیست و وقت آن رسیده است که این مواد از سینما خارج شود. برای این منظور، جلسات متعددی را با دوستان وزارت دفاع، سپاه و سایر نهادهای نظامی برگزار کردیم و خوشبختانه در نهایت، این اتفاق رخ داد.
اکنون سینمای ما نسبت به استانداردهای روز دنیا در زمینه طراحی جلوههای ویژه میدانی چه وضعیتی دارد؟
ما جلوتریم. به جرأت میتوانم بگویم که در زمینه جلوههای ویژه میدانی از آنها بهتر هستیم. من بارها گفتهام که اگر فیلم سینمایی «نجات سرباز رایان» را در کنار «دوئل» قرار دهید و جلوههای ویژه را از آن حذف کنید، متوجه تفاوتها میشوید. شما میدانید که «دوئل» اصلا جلوههای ویژه تصویری نداشت و هرآنچه که در این فیلم میبینید، جلوههای ویژه میدانی است. حتی هواپیماها هم به صورت واقعی سر صحنه حاضر شدند و به اندازه یک پلان هم جلوههای ویژه بصری نداشتیم. اما ۸۰ درصد فیلم «نجات سرباز رایان» دربرگیرنده جلوههای ویژه بصری است. وقتی «دوئل» در کشورهای خارجی به نمایش درآمد، خارجیها درباره تفاوت این فیلم با «نجات سرباز رایان» گفته بودند که فرق این دو اثر سینمایی با یکدیگر مثل تفاوت گل طبیعی و مصنوعی است. جلوههای ویژه بصری هرگز جذابیتهای جلوههای ویژه میدانی را ندارد.
در طراحی جلوههای ویژه میدانی از استانداردهای جهانی جلوتریم
مخاطب حرفهای متوجه این تفاوتها و جذابیتهای موجود در هر یک از آنها میشود. کار ما به گونهای است که باید بتوانیم مخاطب را به وجد بیاوریم و آدرنالینش را افزایش دهیم. از نظر من، جلوههای ویژه بصری فاقد چنین ظرفیتی است و این اتفاق صرفا از طریق طراحی جلوههای ویژه میدانی میتواند رقم بخورد.
آموزش جلوههای ویژه میدانی امری سینه به سینه است و از طریق دستیاری اتفاق میافتد. اساسا ماهیت کار ما به گونهای نیست که کسی بتواند سر کلاس آن را یاد بگیرد. طراح باید تجربه عینی داشته باشد، باید در صحنه حضور یابد و همه چیز را از نزدیک لمس کند. طراح باید چند سال تجربه دستیاری را پشت سر بگذارد و هنگامی که مورد تایید مدیر قرار گرفت، مستقل شود.
روند حرکت سینمای ما در زمینه جلوههای ویژه میدانی را از ابتدا تا به امروز چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا به موازات گذر زمان، توانستهایم سیر تطور و پیشرفتی منطقی را تجربه کنیم؟
ابتدا لازم است به این نکته اشاره کنم که یکی از محاسن حوزه کاری ما این بود بیشتر افرادی که در زمینه جلوههای ویژه کارشان را آغاز کردند، بچههای سپاه بودند. من هم چندین سال در جبهه حضور داشتم و همه چیز را از نزدیک دیده بودم؛ مثلا میدانستم وقتی کاتیوشا به زمین اصابت میکند، چه حالتی ایجاد میشود. انفجار توپ و خمپاره با یکدیگر متفاوت است. همواره تلاش میکردم فضای کارم را در سینما به واقعیتهای جنگ تحمیلی نزدیک کنم. طبیعتا وقتی یک نارنجک منفجر میشود، نباید مخاطب شاهد کوهی از آتش باشد. اساسا انفجارها آتش ندارند؛ تنها انفجارهایی که آتش دارند، یکی موشک هواپیماست، قبل از اینکه سوختش تمام شود و دیگری بمب آتشزاست. همچنین در صورت اصابت به ماشین یا مخزن سوخت هم آتش ایجاد میشود. توپ، خمپاره، کاتیوشا و… آتشزا نیستند و هنگام اصابت، صرفا خاک میکنند. تازه این هم بستگی به جنس زمین دارد. در زمینهای سفت، ممکن است خاک هم بلند نشود و فقط دود سیاهی که ناشی از انفجار مواد است، ایجاد شود. ما در سینما مجبور هستیم صحنهها را با کمی اغراق برای مخاطب به نمایش بگذاریم و این برآمده از ذات سینماست.
در هیچ فیلمی آتش غیرواقعی ایجاد نکردهام
با وجود این، من همواره تلاش کردهام در کارهایم اتقاق غیرواقعی خلق نکنم. تاکنون در هیچ فیلمی استفاده غیرضروری از فوگاز نکردهام. حتی گاهی اوقات سر این موضوع با کارگردانها بحث و اختلاف نظر پیدا کردهایم؛ زیرا آنها خواستهاند که آتش غیرطبیعی ایجاد کنم، اما من زیر بار این خواسته نرفتهام. وقتی آرپیجی به کوه برخورد میکند، منطق ندارد که آتش ایجاد شود. از نظر من با مرور سیر طبیعی جلوههای ویژه در سینمای ایران، میتوانیم بگوییم که تجربههایمان در این زمینه به مرور پخته و جذابتر شده است.
اهمیت اجرای پروژههای مشترک با کشورهای خارجی در زمینه طراحی جلوههای ویژه میدانی را چگونه ارزیابی میکنید؟ اساسا شکل گیری چنین همکاریهایی چقدر میتواند به رشد، تجربهاندوزی و ارتقای سطح کیفی جلوههای ویژه در سینمای ایران منجر شود؟
ما سابقه چنین همکاریهایی را داریم و هماکنون نیز بچههایمان در کشورهایی، چون سوریه و عراق کار میکنند. یکی از دستیاران من به نام حمید سلیمانی که برای فیلمهای «چ» و «رستاخیز» جایزه گرفت، اینک در هلند مشغول کار است و تا جایی که من اطلاع دارم، آخرین پروژهاش هم با بازی «نیکلاس کیج» همراه بود. کشورهای همسایه از اینکه بتوانند بچههای ما را سر پروژههایشان ببرند، استقبال بسیاری میکنند و برای همکاری با طراحان ما سر و دست میشکنند. به نظرم این یک فرصت است.
کشورهای همسایه برای طراحان ما سر و دست میشکنند
من حتی حاضر شدم به طراحان غیرایرانی آموزش دهم. تیمی از بچههای حشدالشعبی عراق بودند که در زمینه سینما فعالیت داشتند و متقاضی یادگیری جلوههای ویژه میدانی بودند. من به دوستان اعلام کردم که حاضرم تجربهام را در اختیارشان بگذارم. برخی گفتند که اگر این کار را انجام دهی شاید دیگر بچههای خودمان نتوانند در پروژههای سینمایی کشورهای همسایه حضور پیدا کنند، اما من گفتم این حرفها کدام است؟ روزی را خدا میدهد. تا به امروز هم با همین اعتقاد پیش رفتهام، کما اینکه اکنون چهار، پنج نفر از دستیارانم مستقل شدهاند و برای خودشان کار میکنند. کرمی، ترکمان، کاوس روزبهانی، علی قرایی و… همگی دستیاران من بودند که اکنون مستقل شدهاند. این اتفاق باید رخ دهد. اگر من بخواهم غیر از این فکر کنم که پس از مرگم چهل سال تجربه با خودم زیر خاک دفن میشود!
کمی درباره وضعیت آموزش جلوههای ویژه میدانی صحبت کنیم. اساسا کم و کیف آموزشی که در این حوزه اتفاق میافتد به چه صورت است؟ آیا به صورت سینه به سینه است یا به شیوه آکادمیک و از طریق حضور در کلاس هم میتواند محقق شود؟
آموزش جلوههای ویژه میدانی امری سینه به سینه است و از طریق دستیاری اتفاق میافتد. اساسا ماهیت کار ما به گونهای نیست که کسی بتواند سر کلاس آن را یاد بگیرد. طراح باید تجربه عینی داشته باشد، باید در صحنه حضور یابد و همه چیز را از نزدیک لمس کند. طراح باید چند سال تجربه دستیاری را پشت سر بگذارد و هنگامی که مورد تایید مدیر قرار گرفت، مستقل شود.
نکته دیگر این است جلوههای ویژه برخلاف آنچه که تصور میشود، فقط مربوط به فیلمهای جنگی نیست. من چند مورد از جایزههایی که دریافت کردهام برای طراحی جلوههای ویژه میدانی فیلمهای غیرجنگی بوده است؛ مثلا فیلمهایی چون: «قاعده بازی»، «شهرآشوب» و یا «تقاطع» که در آن برای چپ کردن ماشین جایزه گرفتم. شاید تنها کسی که در ایران به خاطر چپ کردن ماشین جایزه گرفته است، من باشم (میخندد). به طور کلی هرچیز خاصی که بخواهد از حالت طبیعی و واقعیاش خارج شود، در حیطه جلوههای ویژه جای میگیرد. مثلا تصور کنید قرار است جعبه دستمال کاغذی که روی میز ما قرار دارد، حرکت کند؛ این کار در حوزه تخصصی جلوههای ویژه تعریف میشود. گاهی اوقات برای انجام چنین کارهایی طراحان صحنه هم به موضوع ورود کرده و مثلا در صحنه، باران یا دود ایجاد میکنند. من همینجا از دوستان طراحم میخواهم که به این حوزه ورود نکنند؛ چرا که حوزهای کاملا تخصصی محسوب میشود و اساسا برای خودشان هم خطرناک است. کما اینکه اخیرا در یکی از پروژههای سینمایی، بچههای صحنه برای ایجاد دود اقدام کرده بودند که متاسفانه دو تن از آنها با سوختگی مواجه شدند.
اساسا جلوههای ویژه میدانی چه مقدار از هزینههای ساخت یک فیلم سینمایی را به خود اختصاص میدهد؟
جلوههای ویژه در سینما پرهزینهترین صحنهها را دارد و بسیار هم زمانبر است. متاسفانه در سینمای ما به این حوزه چندان بها داده نمیشود و اساسا یکی از گلایههای ما از تهیهکنندگان و کارگردانان هم همین است. مثلا بسیاری از کارگردانان یا تهیهکنندگان در دقیقه ۹۰ ما را صدا میکنند؛ زمانی که تنها چهار، پنج روز به اتمام پروژه باقی مانده است و این زمان کوتاه به هیچ وجه کفاف کار ما را نمیدهد. این درحالی است که طراح جلوههای ویژه باید از روز اول در پروژه حاضر باشد. هنگامی که طراح صحنه میخواهد دکور فیلم را بسازد، طراح جلوههای ویژه باید در کنار او باشد؛ زیرا در این صورت، هزینه و زحمت تیم تولید هم کمتر میشود. در سینمای ایران به ندرت فیلمی داشتهایم که طراح جلوههای ویژه از مرحله پیشتولید در پروژه حضور پیدا کرده باشد. تنها برای فیلم سینمایی محمد (ص) به کارگردانی مجید مجیدی چنین اتفاقی رخ داد و ظاهرا در سریال حضرت موسی (ع) هم چنین روالی حاکم است. برای فیلم حضرت معصومه (س) که امیدوارم در آینده نزدیک ساخته شود نیز قرار است شرایط به همین ترتیب باشد.
شما در کارتان فرصت آزمون و خطا هم دارید؟
یکی از مشکلات ما همین است. مثلا برای یک پروژه سینمایی اخیرا با من صحبت کردهاند که قرار است در آن زودپز به فاصله یک متری بازیگر بترکد. قطعا چنین اتفاقی باید پیش از برداشت نهایی امتحان شود. با وجود این، در بسیاری از پروژههای سینمایی فرصتی برای آزمون و خطا به طراح جلوههای ویژه میدانی داده نمیشود و طبیعتا این روند بر کیفیت و خروجی نهایی تاثیر منفی میگذارد. اگر زمان کافی در اختیار طراح قرار داده میشود، میتواند بسیاری از موارد را پیش از برداشت نهایی آزمون کند و در نهایت، اجرای کیفیتری را به معرض نمایش بگذارد.