به گزارش رکنا، سارینا دختری 17 ساله با اندامی متوسط، چهره گندمگون و بسیار افسرده و غمگین، روی صندلی نشست سرش را پایین انداخته بود و تاب حرف زدن نداشت بعد از چند دقیقه پس از نوشیدن جرعه ای آب گفت: همیشه شاهد نزاع و درگیری پدر و مادرم بودم و بر سر هر چیزی با هم مشاجره داشتند.
پدرم اعتیاد دارد و همیشه بخاطر ندادن خرجی و تامین مایحتاج زندگیمان با مادرم مشاجره داشت مدام مادرم را کتک می زد و چندین بار به خاطر همین مادرم دست به شکایت زده و تصمیم به جدایی گرفت ولی با وساطت اقوام ،مجددا زندگی را ادامه داد ولی همیشه غر می زد و به هیچ عنوان از زندگی با پدرم رضایت نداشت.
از مشاجره و دعواهای پدر و مادرم خسته شدم پدرم تنها مادرم را کتک نمی زد بلکه به بهانه های مختلف من و خواهرانم را نیز کتک می زد، حتی یکبار چنان مرا کتک زد که دستم شکست و کارم به بیمارستان کشید، حتی گاهی با اشیاء تیز مثل چاقو به ما حمله می کرد، بخاطر مصرف شیشه به مادرم شک داشت و تهمت های ناروا به اومی زد و فحاشی می کرد 8 ماه پیش در راه مدرسه با پسری به نام آرش دوست شدم و باهم ارتباط داشتیم و مرتب همدیگر را می دیدیم و با هم تلفنی صحبت می کردیم و چت می کردیم و من که از اوضاع نابسامان خانواده به ستوه آمده بودم بسیار به او وابسته شده بودم و بیشتر اوقاتم را با آرش می گذراندم و ناراحتی ها و فشارهای عصبی ام را با وقت گذرانی با او به نوعی رفع می کردم ،هر چند که هراز چند گاهی من و آرش نیز سر مسائلی با هم مشاجره داشتیم ولی تا زمانی که با او بودم ناراحتی هایم را فراموش میکردم ولی رفته رفته آرش از اوضاع پدر و خانواده نابسامانم که سعی می کردم از او پنهان کنم مطلع شد و رابطه اش را با من به بهانه های مختلف قطع کرد و متوجه شدم که با یکی از همکلاسی هایم رابطه دارد.
من که از شنیدن این موضوع مطلع شدم به سراغ آن همکلاسیم رفتم و کار به کتک و کتک کاری کشید و خانواده ها مطلع شدند و خلاصه با وساطت مدیر و ناظم و یکی از معلم ها دعوای ما فیصله پیدا کرد ،اما دیگر رابطه ای بین من و آرش نبود و از انجایی که شدیداً به وی وابسته شده بودم و نیز از آنجایی که وقتی با او صحبت می کردم تمام ناراحتی هایم را فراموش میکردم،وقتی مرا ترک کرد دنیا رو سرم خراب شد و زندگی برایم بی معنا شده بود و دست به خودکشی زدم و با تیغ رگ دستم را زدم که خودکشی ام ناموفق بود…
نگاه کارشناسی:
سهیلا فارجی کارشناس ارشد روانشناسی
سارینا با تحصیلات متوسطه که ترک تحصیل کرده و به دلیل اعتیاد پدر و مشاجره های دائمی والدین و شکاک بودن پدر به دلیل اعتیاد به شیشه و ضرب و شتم سارینا و خواهرانش توسط پدر و نا امن و متشنج بودن محیط خانواده ،با شخصی به نام آرش ارتباط برقرار کرده و از آنجایی که رفته رفته به وی شدیدا وابسته شده و وی بعد از مطلع شدن از اوضاع نابسامان خانواده مراجع او را ترک کرده است ، مراجع شدیدا افسرده شده و نا امید از زندگی دست به خودکشی زده که موفق نبوده است.
وی به افسردگی شدید و پرخاشگری مبتلا است که نتیجه دآت افکار خودکشی و اقدام به آن بوده سارینا به دلیل عدم ارتباط مناسب و عاطفی با والدین خصوصا پدر و به علت تعارضات حل نشده والدین و مشاجره های دائمی والدین و اعتیاد پدر و ضرب و شتم فرزندان خصوصا مراجع و مخدوش بودن روابط والدین و ناامن و نابسامان بودن محیط خانواده و نیز برای پر کردن خلاً عاطفی خود و فراموش کردن ناراحتیها و کاستن فشارهای عصبی رو به روابط با غیر همجنس خود داشته و به علت وابستگی شدیدی که در این مدت بوجود آمده و با ازدست دادن دوست غیر همجنس خود شدیدا دچار افسردگی و عدم انگیزه به ادامه ی زندگی شده و اقدام به خودکشی کرده که ناموفق بوده است.
خود کشی نوجوانان:
امروزه یکی از موضوعاتی که برای خانواده ها و جامعه اهمیت خیلی زیادی دارد، افزایش خودکشی در بین نوجوانان است. پیشگیری از این رویدادها مستلزم دانش درستی در این زمینه است.
دلایل خودکشی در نوجوانان من جمله مسائلی است که بسیاری از خانواده ها و جامعه را درگیر خود نموده است . نوجوانی یک دوره پر فشار و مملو از فشار های روانی و جسمی و تغییرات بسیار شدید است. نگرانی های زیادی برای والدین نوجوان و روش برخورد با این تغییرات بوجود می آورد. خودکشی دومین عامل مرگ و میر نوجوانان به حساب می آید.
مشکلاتی مانند فشار تحصیلی، رابطه عاطفی بیمارگونه از علل عمده این پیشامد به حساب می آید . نقش خانواده، مدرسه و گروه همسالان نوجوان در ایجاد تفکر خودکشی بسیار اهمیت دارند. سعی برای پیشگیری از ایجاد تفکر خودکشی بهترین راه مبارزه با این پدیده است..
دلایل خودکشی نوجوانان:
خودکشی نوجوانان علل های روانی و اجتماعی مختلفی دارد.
اختلال های خلقی مثل بیماری افسردگی اساسی و اختلال افسردگی دو قطبی میتواند عامل مهمی در اقدام به خودکشی باشد. نوجوانانی که افسردگی دارند معمولاً تفکرات منفی بسیار زیادی دارند، آنها فکر میکنند مشکلاتشان هیچ وقت حل نمی شود، حس تنهایی بسیار شدید میکنند و نمی توانند در موقع پیدایش مشکل، مسایل خویش را به نحو درست حل و فصل کنند. نوجوانان با اختلال های افسردگی دو قطبی به علت دوره های شیدایی و انرژی زیادی که تجربه میکنند ، بیش تر در معرض خطر خودکشی قرار می گیرند.
سو مصرف ماده های، الکل و ماده های توهم زا میتواند بر نحوه ی قضاوت شخص اثر بگذارد و نوجوانانی که از این مواد استفاده میکنند دچار تحریف های شناختی و رفتاری می شوند، این اشخاص قابلیت تصمیم گیری ندارند و در موقعیت های اسیب زا بیش تر درگیر خودکشی می شوند.
عدم اعتماد به نفس هم یکی دیگر از عوامل مهمی است که در این موضوع تاثیر دارد.