نگاه دیگران/بخش صدوهفتادوششم
مارتین ایندیک/ ترجمه: محمدحسین باقی
شش هزار مایل دورتر، «اتاق شورا» در «کاخ مللِ» ژنو خالی و ساکت بود. با وجود قول کیسینجر به دوبرینین در آستانه آن رفت و برگشتی که نتایج را به فرآیند ژنو بازگرداند، سادات مطمئن شده بود که این ایده را از بین میبرد. او حتی هیات نظامی مصر را فراخواند تا مطمئن شود که هیچ احتمالی از وقوع اتفاقی در آنجا نمیرود (او بهزودی سفیر خود را نیز فراخواند). اسرائیلیها از بازگشت به ژنو سود چندانی نداشتند؛ زیرا آنها هیچ روابط دیپلماتیکی با اتحاد جماهیر شوروی نداشتند. بنابراین مایر هیچ مخالفتی با ترک آن نداشت. کسی که باید به آن اهمیت میداد کیسینجر بود. چرا وی برای برگزاری کنفرانس ژنو تلاش زیادی کرده بود، درصورتیکه برای او اهمیت کمی داشت که در اولین فرصت آن را رها کند؟
کیسینجر نه. او تصمیم گرفته بود که شوروی را از هر نقشی دور نگه دارد. کیسینجر در حین رفتوآمد بین اسوان و بیتالمقدس، دوبرینین را از طریق اسکوکرافت بهطورکلی در جریان قرار داده بود. فهمی نیز همین کار را میکرد و پس از امضای قرارداد، چهار روز را در مسکو گذراند تا خشم روسها از سادات را کاهش دهد. در تمام هفته، کیسینجر گزارشهایی دریافت میکرد مبنی بر اینکه روسها از کنار گذاشته شدنشان خشمگین شدهاند. اعلام توافق و امضای آن در کیلومتر۱۰۱ نشاندهنده آخرین شانس بود. برژنف به نیکسون نامه نوشت و شکایت کرد که ایالاتمتحده این تفاهم را که نمایندگان شوروی و آمریکا نقش فعالی در مذاکرات ایفا خواهند کرد، شکسته است. مسکو شروع به بیان این جمله کرد که کیسینجر در حال خرابکاری در ژنو است و اینکه اگر سادات اتحاد جماهیر شوروی را وارد بازی میکرد، دست سادات قوی میشد و نتیجه نهایی یک پیروزی برای اسرائیل بود. بهطور معمول، این موضوع بهاندازه کافی کیسینجر را نگران میکرد تا صادقانه با شورویها صحبت نکند؛ اما او معتقد بهضرورت این کار نبود. بهجای اینکه پس از انجام معامله، به خود گرومیکو یا دوبرینین اطلاعرسانی کند، اسکوکرافت را مجبور کرد این کار را انجام دهد و هنگامیکه برژنف به نیکسون پیشنهاد داد که کیسینجر با گرومیکو در ژنو برای بحث درباره نارضایتیهای شوروی ملاقات کند، او را با ملاقاتی بین «الزورث بنکر»، نماینده ایالاتمتحده در ژنو در آن مرحله و همتای شوروی خود منع کرد.
کیسینجر متعاقبا توضیح داد که او نمیخواهد چشمانداز جدایی را با مطرح کردن شبح یک حوزه مشترک در روابط آمریکا – شوروی به خطر بیندازد، اما بعید است که نقش شوروی در مراسم امضای قرارداد پس از انعقاد آن، چنین تاثیری داشته باشد. بیتردید، نقش آنها در مراسم افتتاحیه در ژنو خطر بیشتری برای ظهور یک حوزه مشترک ابرقدرتی داشت و بااینحال، او این تصور را بدون مشکل مدیریت کرده بود. او ژنو را اینگونه در نظر گرفته بود که «با ایجاد ابتکارات بسیار زیاد خود، اتحاد جماهیر شوروی را از فرار از این روند بازدارد» در این زمینه موفق شده بود. او و سادات کسانی بودند که با این روند فرار و شوروی را در گردوخاک خود رها کردند. بهعلاوه، او بهدرستی اقدامات شوروی را در محاسبه این نکته درک کرده بود که نمیتوانستند کاری انجام دهند تا سرعت او را کم کنند یا او را زمین بزنند. اما با توجه به اینکه او از قبل به توافقنامه جدایی بعدی، با اسد در سوریه که نزدیکتر از سادات به مسکو بود، چشم دوخته بود، برای او غیرعادی بود که آنها را تا این حد آشکار رد کند. رابطه رو به رشد کیسینجر با سادات عامل تعیینکننده بود. کیسینجر با نادیده گرفتن سادات در سال۱۹۷۲، زمانی که مستشاران نظامی شوروی را بیرون کرد، مصمم بود که نگرانیهای خود را اکنونکه آنها به شرکایی در آرمان مشترکِ به حاشیه راندن شوروی در خاورمیانه تبدیل شدهاند دوباره نادیده نگیرد. دو ماه بعد با نگاهی به گذشته، او اجازه داد که باید گرومیکو به مراسم امضای قرارداد در ژنو دعوت شود.
او به «آبا ابن» در یک لحظه تاملبرانگیز گفت: «فکر میکنم این کار اشتباهی بود که نباید انجام میشد. مصریها آن را دوست نداشتند؛ اما هیچ هزینهای برای ما نداشت.» با وجود نارضایتی شوروی، اما این توافقنامه احساس مثبتی در مصر و اسرائیل ایجاد کرد. رسانهها در قاهره به آن امتیاز بالایی دادند و بسیار به آن پرداختند. به نظر میرسید که مصریان با حذف سر پُلِ اسرائیل در کرانه باختری که «مانند تپانچهای نشانه گرفتهشده به قلب مصر بود» دستاوردهای قابلتوجهی کسب کردهاند. این واقعیت که اسرائیل از کانال تا سینا در نتیجه دیپلماسی و نه جنگ خارجشده بود، به عنوان یک نقطه عطف تلقی میشد. رهایی ارتش سوم مصر و برداشتن محاصره از شهرهای کانال در قاهره بهعنوان دستاوردهای بزرگ مورد استقبال قرار گرفت. الجمسی به کیسینجر گفته بود که میتوان محدودیتهای نیرو را برای مردم مصر پنهان کرد و همینطور هم شد. به مطبوعات مصر دستور داده* شد که تاکید را بر این واقعیت بگذارند که تقریبا تمام سلاحهای سنگین اسرائیل به شرق گذرگاههای سینا منتقل میشوند؛ در رسانههای تحت کنترل دولت از اقدام متقابل نیروهای مصری در غرب کانال ذکری نشده بود. اگر ارتش مصر از محدودیتها ناراحت بود؛ اما هیچ نشانهای از آن در عرصه عمومی وجود نداشت. به نظر میرسید که سربازان از رفتن به خانه خوشحالند.
سادات لحن را برای مطبوعات مصر تنظیم کرده بود. سادات پس از آخرین دیدار خود با کیسینجر در بعدازظهر جمعه در اسوان، کیسینجر را از آلاچیق از طریق باغ به سمت لیموزین منتظرش اسکورت کرده بود. در آنجا، در مقابل دوربینها، او دستان خود را روی شانههای کیسینجر گذاشت و بهآرامی با تاکید گفت: «آقای وزیر! شما تنها دوست من نیستید، بلکه برادرم هم هستید» و سپس هر دو گونه کیسینجر را بوسید. به همین ترتیب، خبرنگار نیویورکتایمز در اسرائیل گزارش داد که «واکنش اولیه گسترده در اینجا این است که اسرائیل معامله خوبی کرده است.» کوچک شدن نیروهای مصری در کرانه شرقی بهعنوان یک مزیت مهم در تثبیت آتشبس و دادن خط مقدم قابل دفاع به اسرائیل تلقی میشد. با بازگشایی کانال و آزادی عبور از طریق بابالمندب بهعنوان یک پاداش رفتار شد. فقط به نظر میرسید که آریل شارون نسبت به آنچه برایش سخت جنگیده بود تا کرانه غربی را تضمین کند، نسبت به واگذاری و تسلیم اعتراض میکرد.