مارک کاتز عضو ارشد غیرمقیم در شورای آتلانتیک و استاد دانشکده سیاست و دولت دانشگاه جرج میسون ۲۵ اوت در شورای آتلانتیک نوشت: مشخص نیست که آیا نام اختصاری بریکس برای حروف دیگر (یک A، دو Es، دیگری I، یک S و یک U )گسترش مییابد یا اینکه همچنان به عنوان بریکس یا شاید بریکس پلاس شناخته میشود. با این حال، بدیهی است که نگرانیها و صداهای«منا» نقش غالبتری در اجلاسهای آینده ایفا کند.در حالی که چهار کشور «منا» در بریکس پذیرفته شدهاند، دولتهای خاورمیانه و شمال آفریقایی دیگری نیز وجود داشتند که امیدهایشان ناامید شد: الجزایر، بحرین، سودان، سوریه و ترکیه که طبق گزارشها، همه آنها به دنبال پذیرش بودند.
با توجه به اهمیت الجزایر به عنوان صادرکننده گاز و نقش فزاینده ترکیه به عنوان یک قدرت منطقهای در همسایگی خود و فراتر از آن، به نظر میرسد که هر دو کاندیدای مناسبتری برای پذیرش در بریکس نسبت به اتیوپی جنگ زده بودهاند.با این حال، شاید پذیرش بیش از چهار عضو جدید در حالی که یکی از آفریقای صحرا و یکی از آمریکای لاتین است (و نه منطقه دیگر) از نظر رهبران فعلی بریکس نامتعادل به نظر میرسید.با این فرض که برای پذیرش تعداد بیشتری از اعضای بریکس؛ اتفاق نظر، لازم باقی خواهد ماند، چهار عضو «منا» به وضوح باید در مورد هر گونه گسترش آتی موافق باشند.
اگر روابط بهبود یافته اخیر بین ایران از یکسو و عربستان سعودی و امارات از سوی دیگر تداوم یابد، آنگاه توافق ترکیبی آنها میتواند سایر اعضای بریکس را در مورد پذیرش کشورهای دیگر منا متقاعد کند. اما اگر روابط ایران-سعودی و/ یا ایران-امارات به حالت متخاصم عادت کرده خود بازگردد، ممکن است نتوانند بر سر هیچ یک از اعضای جدید «منا» به توافق برسند و سایر اعضای بریکس ممکن است نتوانند آنها را متقاعد کنند که تسلیم شوند.
با این حال، گسترش اعضای بریکس تنها موضوع در دستور کار اعضای قدیمی و جدید نخواهد بود. اساسیترین کارکرد بریکس تا به امروز، قرار داشتن به عنوان یک مجمع گفتوگو در خدمت دولتهای مهم غیرغربی بوده است، همانطور که گروه۷ یک مجمع گفتوگوی حیاتی برای دولتهای مهم غربی است. مصر، ایران، عربستان سعودی و امارات همگی با روسیه و چین در مخالفت با انتقادات غربیها در مورد حقوق بشر و کسریهای دموکراتیک، همراستا خواهند بود.بریکس همچنین با طرحهای مختلف برای وام دادن و سرمایهگذاری در یکدیگر و همچنین سایر اقتصادهای در حال توسعه، یک دستور توسعه اقتصادی را بر عهده گرفته است. با این حال، تاکنون پول این طرحها عمدتا از چین تامین شده است. اقتصادهای برزیل، روسیه و آفریقای جنوبی همگی در دهه ۲۰۱۰ دچار رکود شدند. همه آنها به بودجه نیاز دارند و واقعا در موقعیتی نیستند که آنها را تامین مالی کنند. با این حال، اضافه شدن عربستان سعودی و امارات به بریکس میتواند هجوم منابع مالی از سوی آنها برای فعالیتهای توسعه بریکس را به همراه داشته باشد.
مصر با مشکلات مزمن اقتصادیاش و ایران که به شدت تحریم شده است به نظر نمیرسد در موقعیتی باشند که به این تلاشها بیفزایند، اما به احتمال زیاد در عوض به دنبال منابع مالی هستند. با این حال، اینکه آیا عربستان سعودی و امارات مایل به ارائه بودجه زیادی به ایران خواهند بود، مشکوک به نظر میرسد. طبیعتا اگر روابط آنها با تهران تیره شود، چیزی را تامین نمیکنند. این به دلیل این مساله است که بریکس هر هدفی را دنبال میکند – چه به عنوان یک گروه پنج نفری یا یازده نفره – اما به نظر نمیرسد که بتواند اختلافات بین اعضای خود را حل کند.
چین و هند بهرغم عضویت مشترکشان در بریکس (و همچنین سازمان همکاری شانگهای)، بر سر مرز مشترک خود و همچنین روابط چین با پاکستان و پیوندهای هند با ایالات متحده و غرب همچنان در تضاد هستند.به همین ترتیب، عضویت مشترک آنها در بریکس بعید به نظر میرسد که از یکسو به تهران و از سوی دیگر به ریاض و ابوظبی کمک کند تا مشکل خود را حل کنند. مسکو، پکن و دهلی نو پس از پیوستن به بریکس نسبت به قبل، تمایلی به انتخاب طرفی را ندارند. به طور مشابه، بریکس یک پیمان امنیتی جمعی در برابر تهدیدهای خارجی نیست.
لفاظیهای ناشی از اجلاسهای بریکس اغلب ضدغربی است – بهویژه از سوی مقامات روسی و چینی که اخیرا بریکس را ترغیب کردند که به عنوان یک بلوک ضد غرب عمل کند – اما اعضا متعهد به دفاع از یکدیگر نیستند. در واقع، جالب توجه است که در حالی که یکی از اعضای جدید منا – ایران – به شدت با غرب در تضاد است، مصر، عربستان سعودی و امارات به همکاری امنیتی گسترده با ایالات متحده بهرغم برخی اختلافات مهم با واشنگتن ادامه میدهند. برای مصر، عربستان سعودی و بهویژه امارات، پیوستن به بریکس موضعی است مبنی بر اینکه در عین حال که با آمریکا و غرب همکاری میکنند، با روسیه و چین نیز همکاری میکنند و غرب تنها باید این مساله را بپذیرد.
شاید مشارکت آنها در برجام واقعا به نفع ایالات متحده و غرب باشد. در حالی که بریکس همیشه خود را از غرب متمایز کرده است، اضافه شدن سه کشور عربی به صفوف آن صدای اعضای فعلی برزیل، هند و تا حدی آفریقای جنوبی را در بحث با اعضای بیشتر ضدغربی تقویت میکند. (روسیه، چین و اکنون ایران) که برای آنها همکاری با غرب در برخی زمینهها مطلوب است. شاید آنها حداقل بتوانند از تبدیل بریکس به گروهی کاملا خصمانه با غرب توسط مسکو، پکن و تهران جلوگیری کنند و این چیزی است که دیپلماسی غربی باید آن را تشویق کند.