زینب بنی شیخ الاسلامی؛ بازار: دانش همواره در طی مسیرهای توسعه نقش خود را به اثبات رسانده است و بهینه ترین عملکرد کشورها در حوزه اقتصادی از آن دولت هایی بوده که در سپهر رشد خود از خورشید دانش و آگاهی بهره برده اند.
دانش مدیریت اقتصاد و لازمه بکارگیری خرده دانش ها در بستر توسعه یافتگی نشان از گذار اقتصاد مبتنی بر منابع به اقتصاد مبتنی بر دانش است و چنین تغییراتی به صورت خودکار منجر به تغییر فضای کسب و کار، موقعیت و وضعیت اقتصادی و رقابت در دنیا شده است.
در چنین اقتصادی، دانش با تمام بخش ها و نهادهای اقتصادی عجین شده است و منبع خلق صنایع جدید، بازسازی و اعمال اصلاحات ساختاری در صنایع است. در جوامع متکی بر دانش، دانش به عنوان یک منبع عظیم تولیدی معرفی شده است.
قابلیت دانش در ایجاد ظرفیت تولید
آنچه در رشد تولید در شرایط کنونی بسیار مهم تلقی می شود، قابلیت و توانایی دانش در ایجاد ظرفیت تولید است زیرا رشد اقتصادی در پرتو وجود ظرفیت های اقتصادی در بستر کلان علاوه بر افزایش مطلق تولید، به افزایش توانایی سیستم های اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی و بالارفتن رفاه مردم منجر می شود.
در نگاهی دقیق تر، دانش نقشی استراتژیک را در اقتصاد ملی به سمت روند جهانی سازی بازی می کند. به زعم اینکه دانش مورد نیاز در بستر تولید خلق می شود می تواند در رشد اقتصادی مبتنی بر فناوری و سرمایه نشان داده شود. از طرف دیگر خلق و توسعه فناوری ها و اختراعات در داخل و کاهش واردات تکنولوژی از خارج کشور به عنوان یک ظرفیت در تولید محسوب می شود.
علت اینکه تاکید بسیاری بر نقش دانش در اقتصاد می شود بر پایه قابلیت سرمایه گذاری آن است. در الگوهای دانشی اقتصاد کشورهایی با رشد مبتنی بر سرمایه از راه انباشت سرمایه رشد می یابند و وقتی به مرحله تعادل پایدار می رسند، نیاز به تمرکز بر الگوی رشد مبتنی بر فناوری دارند که بر پایه دانش و فناوری های نوین است و این مفهوم اصلی اقتصاد دانش بنیان است.
تکامل یافتن اقتصاد، در پیوند بین سیاست های دانشی اقتصادی و نوآوری های ملی و منطقه ای است. اقتصاد خلاق و اقتصاد اطلاعاتی با تاکید بر بالابردن ظرفیت های تولید از طریق سرمایه های دانشی بر مقیاس دانش به عنوان عامل تولید استوار است.
در واقع اقتصادهای مدرن از استفاده فشرده از منابع خام به استفاده فشرده از دانش تغییر جهت داده اند، همگام شدن با این تغییر مسیر جهانی و عقب نیفتادن از آن، آشکارا کشورها را در یک چرخه رقابت قرار می دهد. به سخن بهتر، دانش به عنوان راهبر تغییرات اقتصادی منتهی به فرایندهای توسعه دیده می شود و ارتباط دو سویه دانش و سرمایه در روند توسعه و رشد اقتصادی با شاخص هایی مانند بالا رفتن ظرفیت تولید مشخص می شود.
لذا وقتی کشوری می خواهد از رشد مبتنی بر سرمایه به رشد مبتنی بر تولید برسد می بایست بر دانش و نوآوری تکیه کند.راه نجات تولید، ایجاد ظرفیت تولید است!