به گزارش رکنا، دختر 32 ساله به همراه مادرش وارد دایره مشاوره کلانتری شد و مشکل خود را با صدایی ناراحت بیان کرد. پدرم بازنشسته است، رفتار او همه خانواده را آزار می دهد، خواهرانم به خاطر رفتار پدرم هر 16 ساله ای می آمد ازدواج می کردند، مادرم هم از دست پدرم در امان نبود و مدام او را کتک می زد و هرگز کتک نمی زد. پول مادرم را بدهم و او همیشه با کار در خانه مردم به ما حقوق می داد.
پدرم هفتهها و ماهها به مسافرت میرفت و اصلاً برایش مهم نبود که این پنج بچه چطور شکمشان را پر میکنند، وقتی میآمد ما نمیتوانیم رفتار او را تحمل کنیم. او مرا تنها گذاشت چون کسی نبود. برای مراقبت از خودم، بیماری کلیوی داشتم و مثانهام مشکل جدی داشت و دکترها گفتند تا درمان نشوید نمیتوانید ازدواج کنید و هر پیشنهادی به من میرسید را رد میکردم. رفتم سر کار و چون پدرم پول نمی داد به مادرم هم کمک کردم. پدرم از من پول خواست و وقتی به او پول ندادم با من بدرفتاری کرد. وقتی از سر کار برگشت به بحث ادامه داد. با من بود تا اینکه یک روز با سردرد بدی به خانه آمدم، پدرم داشت وسایل خانه را درست می کرد و آهسته به او گفتم می توانی کندتر کار کنی، شروع کن؟ کتک زدن او مرا سرزنش کرد، تمام موهایم را کند و به من گفت که باید ازدواج کنی و از این خانه بروی.
من هم چند شب بیرون از خانه با ماشینم خوابیدم. در شرکتی که کار می کردم، مسئول فروش بودم و چند نفر را آموزش می دادم. اخیراً یک مرد 60 ساله برای من سر کار آمد. داشتم بهش تعلیم میدادم بهش گفتم منم مثل پدرت هستم کمکت میکنم با کمکش برام خونه خرید و من یه چیزایی آماده کردم و مادرم بدون اینکه از من خبر داشته باشه یه چیزایی برام گذاشت. پدر، از روزی که پدرم مرا زد. دیگر نمی توانستم سر کار بروم، کمرم به شدت آسیب دیده بود، این مرد به من کمک کرد و چون چاره دیگری نداشتم قبول کردم چون همسرش فوت کرده بود و من هم به خاطر دینم برایش آشپزی کردم اما همیشه آنجا بودم. . جلوی او با حجاب و در اتاقم را قفل کرد تا اینکه یک روز ناگهان به من حمله کرد و قصد کشتن من را داشت. تجاوز و من او را به عنوان یک پدر دیدم و برایم باورنکردنی بود، ترس بزرگی به من وارد شد و با چاقو به او ضربه زدم و به کلانتری رسیدم که توسط ماموران بازداشت شد. و به زندان رفتم.
وقتی دیدم چه بلایی سرم اومده و پولم رو از کجا بیارم و کرایه خونه رو کی میده با خودم گفتم خودکشی بهترین راهه و چند بسته قرص هم خوردم و وقتی مادرم فهمید ، مرا به درمانگاه بردند. آنها مرا نجات دادند، اما ای کاش مرده بودم و تمام رنج هایم تمام می شد.
زینب حمزه لویی، کارشناس ارشد روانشناسی و مشاوره خانواده
مرجه دختر 32 ساله ای است که از حمایت مالی پدرش برخوردار نبود و چون پدرش هرگز به خواسته هایش نرسید، دچار مشکلات روحی و مالی جدی شد. او ممتاز نبود و محبت مادرش را دریافت کرد. حمایت مادرش او را از آسیب جامعه نجات داد.
پدر بی مسئولیت بود و بی مسئولیتی او باعث جراحات او شد. پدر قرص ترامادون مصرف می کند و رفتار او می تواند نتیجه این مصرف باشد. مراجع: وضعیت علمی ایشان بسیار خوب است و دانش آموز باهوشی است و از اینکه نمی تواند بسیار ناراحت است. تحصیلاتش را ادامه می دهد. او پدرش را مقصر تمام مشکلات زندگی اش می داند. سابقه خودکشی در خانواده وی وجود نداشت و کمبود بودجه برای درمان باعث ایجاد افکار خودکشی شد.
تشخیص:
یکی از مهمترین مشکلاتی که در حال حاضر با آن روبرو هستیم
اتیولوژی (بررسی علل و عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی):
عوامل فردی:
از دست دادن سلامت جسمی و روانی به دلیل عدم توجه به درمان از دوران کودکی
عدم ارضای نیازهای روانی و عاطفی
احساس ناامیدی
استفاده از مهارت های مقابله با هیجان ناسالم
افسردگی و اختلالات خلقی
عوامل خانوادگی:
پدر بی مسئولیت
عدم حمایت عاطفی و مالی.
عدم پیگیری درمان.
بحث با فرزندان پدر
طرد شدن توسط پدر
فضای متشنج در خانواده.
عوامل اجتماعی:
مشکلات اقتصادی جدی
عدم حمایت مسئولان
اقدامات و راهکارهای پیشگیرانه:
پیشگیری اولیه:
آموزش مهارت های کنترل تکانه و مدیریت هیجان.
مهارت های زندگی مانند حل مسئله و ارتباط موثر را آموزش دهید.
با ساخت و پخش فیلم و سریال با موضوع آسیب های اجتماعی از طریق رسانه ها اطلاع رسانی کنید.
آموزش مهارت های حل مسئله از طریق رسانه ها، مراکز بهداشتی و درمانی، مدارس و … برای افزایش اعتماد به نفس و توانایی مبارزه با مشکلات.
پیشگیری ثانویه:
ارجاع به روانپزشک برای درمان دارویی.
جهت مشاوره تخصصی به مرکز مشاوره خطبه مراجعه نمایید.
آموزش به مراجع در مورد معنا درمانی و چگونگی هدفمند کردن زندگی.
باورهای غیرمنطقی را اصلاح کنید
به فرد کمک کنید تا باورهای نادرست را اصلاح کند و به اعتماد به نفس و خود درمانی کمک کنید.
به مشتریان کمک کنید احساس ارزشمندی کنند
کمک به درمان مشاغل ذهنی نادرست.
رفتارهای جسورانه را افزایش دهید و آرامش خود را حفظ کنید.
برای از بین بردن افکار نامناسب در فعالیت های مثبت شرکت کنید.
تقلید با مدل های برتر.
نقاط آسیب پذیر خود را بشناسید
پیشگیری سوم:
شناسایی زود هنگام افراد در معرض خطر خودکشی مانند افراد دارای سابقه اختلالات روانی، معتادان به مواد مخدر و افراد دارای سابقه خودکشی.
راه حل هایی برای بهبود عملکرد خانوادگی، اجتماعی و کاری مددجو ارائه کنید تا او را به سطح عملکرد قبلی خود بازگردانید.
با مراجعه منظم به مرکز مشاوره، سبک زندگی افراد آسیب پذیر را اصلاح کنید
تقویت مهارت های اجتماعی و ارتباط با اعضای خانواده.
اقدامات انجام شده توسط مرکز مشاوره یا میز کمک برای موارد خاص:
– دعوت از پدر مراجعه کننده برای همکاری با کارشناس مشاوره و حمایت روحی و روانی از مددجو.
همدلی با مشتریان و ایجاد احساس درک در آنها.
استفاده از تکنیک گوش دادن فعال و تخلیه هیجانی
– قرارداد رفتاری با مراجعان برای پرهیز از تکرار رفتارهای پرخطر مانند خودکشی در طول درمان و در صورت داشتن افکار خودکشی، آنها را یادداشت کرده و به مشاور اعلام کنید.
احساسات سرکوب شده را شناسایی کنید
– آموزش ابراز احساسات سرکوب شده.
فعال سازی رفتاری با شناسایی ارزش ها و اهداف و کمک به تحقق آنها.
– مهارت های مقابله سالم هیجان مدار را آموزش دهید.
– مراقبت های لازم برای محافظت از مراجعین خودکشی را به مراقبین آموزش دهید.