خبرگزاری مهر ، گروه مجلات – فاطمه برزویی: در فوتبال گاهی اوقات یک شب می تواند به اندازه یک قرار صحبت کند. در 8 دسامبر 2006 تیم ایران در ورزشگاه کریکت سیدنی با 90 هزار تماشاگر استرالیایی روبرو شد. شبی که نفس یک ملت را گرفت و به یکی از خاطره انگیزترین شب های تاریخ فوتبال ایران تبدیل شد.
ماجرا از مسابقات مقدماتی جام جهانی 1998 فرانسه شروع شد، پس از پشت سر گذاشتن مرحله گروهی، تیم ایران در مرحله پایانی مقابل تیم هایی مانند ژاپن و کره جنوبی شکست خورد و برای رسیدن به جام جهانی باید از مرحله پلی آف می گذشت. آنها پس از پایان فصل عادی لیگ به رقابت می پردازند تا اینکه قهرمان یا بهترین تیم برای صعود مشخص شود). استرالیا آخرین مانع بود. در بازی رفت در تهران، ایران و استرالیا به تساوی یک بر یک رسیدند. نتیجه ای که شانس استرالیا را برای بازی برگشت در سیدنی افزایش می دهد. رسانه ها، کارشناسان و حتی بسیاری از طرفداران، ظهور استرالیا را امری مسلم می دانستند.
روز بازی فرا رسید. در سیدنی هوا گرم بود و ورزشگاه کریکت مملو از هواداران استرالیایی بود. فشار روانی روی تیم ایران به اوج خود رسیده بود. ترکیب ایران با حضور احمدرضا عابدزاده در دروازه، محمد خاکپور و افشین پیروانی در قلب خط دفاعی و ستاره هایی چون کریم باقری، علی دایی و خداداد عزیزی در خط هافبک و حمله آماده این دیدار سرنوشت ساز شد. نبرد استرالیا بازی را با قدرت کامل آغاز کرد. آنها می دانستند که باید از همان ابتدا کار را تمام کنند. حملات متوالی استرالیایی ها در نهایت در دقیقه 32 به ثمر نشست، هری کیول ستاره جوان استرالیایی با یک شوت گل اول را به ثمر رساند. ایران که برای دفاع از خود بیرون آمده بود به شدت تحت فشار بود.
آغاز معجزه
در ابتدای نیمه دوم و در دقیقه 48 «اورلیک» گل دوم استرالیا را به ثمر رساند. نتیجه 2-0 به سود استرالیا بود و همین برای صعود آنها به جام جهانی کافی بود. تماشاگران استرالیایی جشن را آغاز کرده بودند، اما ایران هنوز تمام نشده بود. ایران در دقیقه 76 با یک ضربه دیدنی از داخل محوطه، توپ را وارد دروازه استرالیا کرد. نتیجه 2-1 شد و امیدها زنده شد. در دقیقه 79 و تنها سه دقیقه بعد «خداداد عزیزی» با یک فرار استثنایی از مدافعان استرالیا پیشی گرفت و با یک ضربه دقیق توپ را به ثمر رساند. نتیجه 2-2 شد.
استرالیا در ده دقیقه پایانی هر کاری که می توانست انجام داد تا گل سوم را به ثمر برساند. توپ ها به تیرک دروازه برخورد کردند و دفاع ایران چندین بار تحت فشار قرار گرفت. اما عابدزاده کاپیتان تیم در را بسته نگه داشت. در دقیقه 90 سوت پایان بازی به صدا درآمد و ایران پس از 20 سال با قانون گل خانگی به جام جهانی صعود کرد. در ایران تا صبح خیابان ها پر از شادی بود. مردم جشن گرفتند، شیرینی پخش کردند و صدای بوق ماشین را شنیدند. بازیکنان ایرانی در ورزشگاه سیدنی اشک شوق ریختند. آنها نه تنها به جام جهانی رسیده بودند، بلکه قلب یک ملت را نیز تسخیر کرده بودند. این فقط یک صعود نبود. این یک معجزه بود، یک خاطره برای ابدیت.
۲۷ سال از شبی میگذرد که قلب میلیونها ایرانی در کنار قلب یازده مرد در میدان سیدنی میتپد. اما امروز بر سر آن یازده قهرمان چه آمد؟ زندگی آنها چگونه تغییر کرد؟ آن شب دروازه بانی بود که نه تنها توپ، بلکه رویای یک ملت در دستانش بود. در خط دفاع مردانی بودند که مقابل حریف قرار گرفتند.
11 ستاره ای که تاریخ را می سازند
وقتی به سرنوشت یازده قهرمان آن رشته نگاه می کنیم، مسیرهای متفاوت اما الهام بخش را می بینیم. «احمدرضا عابدزاده» همان فردی که دروازه ایران را حفظ کرد و به یکی از نمادهای اصلی صعودشان به جام جهانی 1998 تبدیل شد، پس از بازنشستگی از فوتبال، به کار خود در این رشته ادامه داد. مربیگری دروازه بان ها، مدیریت باشگاه ها و شرکت در برنامه های ورزشی از او چهره ای ماندگار ساخت. امروز عابدزاده را می توان با خانواده اش یا در لبه مستطیل سبز پیدا کرد. دستانش دیگر توپ را نمی گیرند اما دل مردم هنوز او را به یاد دارند و چند سال پیش در نظرسنجی پیامکی «90» با مشارکت با 59 درصد آرا عنوان بهترین دروازه بان پس از انقلاب را از آن خود کرد. از 1802000 نفر
«افشین پیروانی» و «محمد خاکپور» مدافعانی که دیوار دفاعی ایران را تقویت کردند پس از بازی به تمرین و مدیریت روی آوردند. پیروانی نقش های کلیدی در پرسپولیس و تیم ملی داشت و خاکپور نیز مدیریت تیم ملی امید را برعهده داشت و امروز در پروژه های مدیریتی و مشاوره ورزشی حضور فعال دارد.
در کنار آن ها «مهدی پاشازاده» مدافع بلند قامتی به عنوان مربی شروع کرد و در تیم های مختلف فعالیت کرد و کارنامه طولانی در این رشته ایجاد کرد. تیم هایی مثل شهرداری تبریز، آلومینیوم اراک، ماشین سازی و …. «نعیم سعداوی» دیگر مدافع این تیم در باشگاه فوتبال خوزستان و نفت آبادان تمرین کرد و تلاش خود را صرف مربیگری فوتبال جوانان کرد، هرچند کمتر دیده می شد. حمید استیلی هافبک ایرانی که نقش کلیدی در خط میانی داشت پس از بازنشستگی به مربیگری و کارگردانی فوتبال پرداخت. او تجربه هدایت تیم های ملی امید و پرسپولیس را داشت و همچنان در فوتبال ایران فعال است.
«کریم باقری» دیگر هافبکی که به گفته خودش از فوتبال فاصله گرفته و مشغول کارهای دیگر و رسیدگی به امور شخصی است. چیزهایی که به فوتبال ربطی ندارد. «مهدی مهدوی کیا» ستاره سرعتی آن شب پس از دوران بازی خود تمرینات خود را آغاز کرد و امروز سرمربی تیم فوتبال الجزیره است. قرمز در لیگ دوم امارات است. «رضا شاهرودی» دیگر هافبک این تیم، خود را وقف تمرین در تیم های پایه مانند کوثر لرستان و استیل آذین کرد و روی پیشرفت فوتبال جوانان کار می کند.
اما در خط حمله داستان های خاصی وجود داشت. «خداداد عزیزی» ستاره گل دوم ایران پس از بازنشستگی مربی و کارشناس فوتبال شد و حضور پررنگی در برنامه های تلویزیونی دارد. «علی دایی» آقای گل سابق جهان با کمک هایی که کرد نقش ویژه ای در این ترفیع ایفا کرد و پس از دوران بازیگری به تمرین و تجارت پرداخت.
آن شب فقط یک بازی فوتبال نبود. لحظه ای بود که تلاش و اراده نتیجه داد. آن یازده نفر امروز زندگی خودشان را دارند، اما کاری که در هشتم شانس انجام دادند هنوز در یادها مانده است. آنها نشان دادند که فوتبال غیرقابل پیش بینی است و حتی در سخت ترین و بدترین شرایط هم می توان نتیجه را تغییر داد.