به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از اسفند ماه سال 1396 پس از ناپدید شدن جوانی به نام کیان آغاز شد.
مردانسال به پلیس مراجعه کرد و به ماموران گفت که پسر 38 ساله ام در آژانس کار می کند، دیروز سر کار رفته و دیگر برنگشته است. تلفن همراهش خاموش است و من نگران او هستم.
اگرچه تلاش ها برای فاش شدن راز ناپدید شدن مرد جوان آغاز شده بود، اما متاسفانه بدن سوخته مرد جوان در محوطه ای در حومه تهران پیدا شد و شواهد نشان می داد در جای دیگری به قتل رسیده و سپس جسد سوخته اش را به محل اسقاط برده اند.
تعقیب دو برادر در حال رانندگی پژو
در اولین گام تحقیقات، ماموران با بررسی دوربین مداربسته تلویزیون، بررسی کردند که علاوه بر کامیون های حمل زباله، یک دستگاه خودروی پژو نیز در اطراف محل پیدا شدن جسد سوخته تردد می کند، 2 برادر اینگونه بودند. کار کردن . بردیا و پوریا دستگیر شدند قتل همکارانش به دستور صاحب آژانس اعتراف کردند.
اعتراف به جنایت در باغ
بردیا گفت: من و برادرم با هم در آژانس کار می کنیم. اما مدتی بود که صاحب آژانس به نام حمید که با کیان اختلاف داشت به من و برادرم 10 میلیون تومان داد و از ما خواست کیان را بکشیم.
گفت با کیان اختلاف نظر دارد. حمید که مرد ثروتمندی است کلید باغش را به ما داد تا کیان را به آنجا ببریم و نقشه قتل را اجرا کنیم. من و برادرم کیان را به باغ دعوت کردیم. در مشروب قرص خواب آور ریختیم و به کیان دادیم. وقتی از مرگ او مطمئن شدیم جسد را سوزاندیم. سپس آن را در صندوق عقب ماشین گذاشتیم و به اسقاطخانه بردیم.
صاحب آژانس با اظهارات این مرد دستگیر شد اما وی اتهام را نپذیرفت و گفت: از نقشه دو برادر برای کشتن کیان اطلاعی نداشت. من به دروغ به این داستان کشیده شدم. من اصلاً با مقتول اختلاف نداشتم.
رضایت والدین بعد از 6 سال
گرچه گره کور پرونده با اظهارات ضد و نقیض 3 متهم باز نشد و تحقیقات ادامه یافت، اما متهم پس از گذشت نزدیک به 6 سال از جنایت موفق به کسب رضایت والدین شد.
محاکمه متهم در جنبه عمومی جرم
متهمان در بند ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفتند که بردیا در این جلسه اظهارات جدیدی کرد و به تنهایی مسئولیت قتل را بر عهده گرفت.
شکایت جدید در دادگاه
وی گفت: کیان مدتی پیش من را نوشید و از من فیلم سیاهی ساخت. به تهدیدم ادامه داد. حتی خانواده اش هم متوجه این ماجرا شدند و عصبانی شدند. برای همین به انتقام فکر کردم. آخرین بار وقتی برادرم فیلم سیاه را روی گوشی کیان دید، برای انتقام از کیان به کمک من آمد.
صاحب آژانس در این ماجرا دخالتی نداشت، کلید باغش را دزدیده بود، به برادرم گفته بود که می خواهم انتقام کار کیان را بگیرم و می خواهم از آن فیلم بگیرم. به باکیان زنگ زدم و التماس کردم که فیلم سیاه را از گوشیش پاک کند. از او خواستم به باغ بیاید. او هم قبول کرد. آنجا من و برادرم در مشروب کیان قرص ریختیم و به او دادیم. می خواستم از حال برود تا بتوانیم فیلمبرداری کنیم. اما ناگهان متوجه شدم که او مرده است. برای همین جسدش را سوزاندم.
برادرم ربطی به این ماجرا نداشت و فقط در حمل جسد به من کمک کرد. باور کنید من قصد کشتن او را نداشتم و کیان ناخواسته مرد. پوریا نیز اظهارات برادرش را تکرار کرد و اعلام کرد که قصد کشتن ندارد.
وقتی صاحب آژانس مقابل قضات حاضر شد گفت: باور کنید با مقتول اختلافی نداشتم و دو برادر را برای قتل اجیر نکردم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و بنا به رضایت اولیای دم هر یک از دو برادر را به ۸ سال حبس تعزیری و صاحب آژانس را با احتساب روزهای بازداشت به ۶ سال حبس محکوم کردند.