آخرین ماه زمستان سال گذشته در تقویم روزها گذشت، اما افکار گیج کننده ذهن این مرد 34 ساله را به هم ریخته بود. دوباره گوشی همسرش را چک کرد. دیدن پیامک های سمی تمام وجودش را شورش کرد.
چندین بار انگشتانش روی حروف روی صفحه کلید گوشی لغزید و پیامک های پر از عصبانیت و توهین به طرف مقابل فرستاد و او را به انتقام وحشتناکی تهدید کرد، اما او هنوز آرام نبود. یک بار به مغازه جواد رفت و با او درگیری لفظی کرد و به تعدادی از وسایل مغازه آسیب زد.
«احمد» مدعی شد پیامک های زننده او را در تلفن همسرش دیده است! اما این درگیری لفظی با وساطت افراد حاضر در فروشگاه محصولات فرهنگی (کافه نت) به پایان رسید.
پس از این ماجرا «احمد» به دیدن پدرشوهرش رفت که به دلیل اعتیاد شدید به مواد مخدر خوابش برده بود و در محل های مصرف مواد سرگردان بود. او سرانجام غلامرضا معروف به «غلام مشی» را پیدا کرد و ماجرای تلخی را فاش کرد. او از پیامک های سمی صحبت می کرد که در افکارش گیر کرده بود و او را بسیار آزار می داد و به همین دلیل «غلام مشی» تصمیم وحشتناکی برای حمایت از دامادش گرفت. قانون
همه مقدمات با تهیه ظرف حاوی اسید فراهم شده بود و عقربه های ساعت به ساعات اولیه بامداد پنجم اسفندماه نشان می داد که «احمد» موتورسیکلت خود را در ابتدای خیابان 4 بهمن متوقف کرد. در این هنگام «غلام مشی» (همسر پدر کارتن خوب) در حالی که ظرف 2 لیتری حاوی اسید در دست داشت از موتورسیکلت پیاده شد. با علم به اینکه اپراتور فروشگاه خدمات کامپیوتری همچنان مشغول به کار است، به آرامی وارد فروشگاه شد و در یک لحظه ظرف حاوی اسید را به صورت و بدن «جواد» پاشید و بلافاصله از مغازه بیرون پرید.
«احمد» با موتورسیکلت منتظر پدرزنش بود که در نیمه شب موتورسیکلت را رها کرد و از صحنه تصادف متواری شد. لحظاتی بعد با فریادهای دلخراش «جواد» اهالی و رهگذران به کمک او شتافتند و این جوان 32 ساله را به بیمارستان امام رضا (ع) رساندند اما در آخرین روز سال 1402 بر اثر عوارض جان باخت. ناشی از اسید
طولی نکشید که تحقیقات میدانی گسترده با حضور قاضی ویژه قتل مشهد در پزشکی قانونی و صحنه جنایت آغاز شد و علت اصلی جنایت اسیدپاشی در حالی ادامه یافت که روی دوربین های مداربسته اسنادی وجود داشت. مدارکی دال بر حضور یک موتورسوار به نام «احمد الف» به دست آمد.
این جوان پس از پیگیری اطلاعات در منزل مسکونی خود دستگیر شد و در بازجویی های اولیه به شبهه ایجاد پیامک های سمی در وی اعتراف و شروع به بیان زوایای پنهان این جنایت هولناک کرد. از سوی دیگر شکستن فیلتر این ماجرای جنایی در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت و جمعی از افسران آموزش دیده با دستورات و دستورات ویژه قاضی دکتر صادق صفری به جستجوی «غلام مشی» پرداختند. زیرا طبق بررسیهای محتاطانه و بررسی دوربینهای مداربسته، «احمد هیچ نقش مستقیمی در حادثه اسیدپاشی نداشته و همه این اتفاقات را به پدرشوهرش نسبت داده است.
سرانجام این معمای جنایی پیچیده که به گفته «احمد الف» با روابط خائنانه مرتبط بود، به پاتوق مصرف کنندگان مواد مخدر رسید و کارآگاهان شب های زیادی را به بازدید از فضای سبز یا پاتوق مجرمان گذراندند تا اینکه تیم تحقیقات کلانتری خواجه ربیع مشهد نیز وارد شعبه ای از عملیات طرد شد و با استفاده از تجربیات قاضی صفری مشاهدات اطلاعاتی را تا 11 تیر 1303 ادامه دادند. «غلامرضا-م» معروف به «غلام مشی» در چنگال قاضی صفری اسیر شد. دادگستری و گروه عملیاتی مأموران تحقیق به سرپرستی مستقیم سرهنگ شجاعی (رئیس کلانتری خواجه ربیع) او را در یکی از محل های ملاقات به دام انداختند. از مصرف دارو
وی در بازسازی صحنه جنایت که با حضور قاضی 208 بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب مشهد انجام شد، حادثه اسیدپاشی را به صراحت پذیرفت اما مدعی شد دامادش او را فریب داده است. فکر می کرد در داخل بطری پلاستیکی “الکل صنعتی” دارد. وی که در حال توصیف صحنه قتل در محل قتل بود، ادامه داد: آن روز مشغول جمع آوری زباله بودم که دامادم به سراغم آمد و پیامک های شرم آور را به من نشان داد و مدعی شد صاحب باشگاه (فروشگاه سی دی) دخترت همیشه تهدید به طلاق و ازدواج با او می کند! اما با دیدن خماری ام چند بطری برایم خرید و بعد 2 ظرف پلاستیکی به من داد و با موتورسیکلت به خیابان 4 بهمن برد و ظرف اسید را به سمت متصدی مغازه خالی کردم و…
پس از تکمیل این پرونده جنایی و رمزگشایی پیامک های سمی با شکستن فیلتر پرونده اسیدپاشی، کیفرخواست این پرونده در دادسرای مشهد صادر شد و به این ترتیب پرونده تکان دهنده قتل صادر شد. تا محاکمه عاملان جنایت در دادگاه کیفری خراسان رضوی قرار گرفت. وحشتناک به قتل عمد و همراهی با جرم متهم خواهد شد.
سیدهلیل سجادپور / خراسان