به گزارش رکنا، اوایل تابستان سال 1401 مردی به پلیس آگاهی رفت و از یک دزدی گزارش داد و گفت: در منطقه کهریزک چند سوله دارم که یکی از آنها را به انبار می فرستم. سیگار خارجی من تعیین کرده ام، البته دو نگهبان از سوله ها نگهبانی می دادند، اما دیشب 4 نفر وارد سوله شدند و دست و پای نگهبانان را بستند و 800 کارتن سیگار خارجی با دو خودرو و یک نیسان به سرقت بردند.
با طرح این شکایت پلیس تحقیقات خود را برای شناسایی عاملان سرقت آغاز کرد اما سرنخی از سارقان پیدا نشد.
با وجود گذشت شش ماه از این ماجرا، این بار صاحب یک سوله دیگر شکایت دیگری به پلیس ارائه کرد. سارقان با بستن دست و پای نگهبانان سوله بیش از 180 دستگاه کولر خارجی را سرقت کردند. بررسی ها نشان داد که هر دو سرقت کار یک باند و سرقت ها سریالی بوده است.
سرنخی برای دستگیری دزد
با گذشت چند ماه از این ماجرا و در حالی که هنوز اثری از سارقان نبود، یکی از کسبه بازار تجریش به پلیس راهنمایی کرد تا یکی از اعضای این باند را دستگیر کند.
وی به ماموران گفت: دیشب مردی به مغازه ام آمد و می خواست چند کارتن سیگار خارجی به من بفروشد.
از آنجایی که تقریباً همه سیگار فروش ها را می شناسم، به او مشکوک بودم. امروز قرار است برای تحویل کارتن سیگار به فروشگاه من بیاید. بر اساس اطلاعاتی که بازاریان به مسئولان دادند، سارق که جوانی به نام بهروز بود دستگیر و به سرقت های میلیاردی با همدستی اعتراف کرد. 3 نفر از دوستانش می خواستند با یکی دو سرقت پول زیادی به دست بیاورند که با سه نفر از دوستانم به نام های شهرام، هاشم و کریم باند تشکیل دادیم.
هاشم سوال سوله های کهریزک را مطرح کرد و ما پذیرفتیم. برای برنامه ریزی و دزدی درست، یک آپارتمان در طبقه 6 روبروی یک سوله اجاره کردیم و به مدت 6 ماه سوله ها را زیر نظر گرفتیم، بنابراین می دانستیم کی میله ها می رسد، نگهبان ها کی شام می خورند و نگهبان ها کجا هستند. دوربین ها بودند شب سرقت در حالی که محیط بانان مشغول صرف شام بودند به آنها حمله کرده و غافلگیر شده و با دو دستگاه کامیون و نیسان 800 کارتن سیگار سرقت کرده و متواری شدیم.
چند ماه بعد با همین ترفند وارد سوله کناری شدیم که برای نگهداری کولرها استفاده می شد.
بعد از سرقت وسایل سرقتی را تقسیم کردیم و از هم جدا شدیم و الان از هیچ یک از دوستانم خبری ندارم.
در حالی که تلاش پلیس برای یافتن سه سارق فراری بی نتیجه ماند، بهروز در شعبه 13 دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای این جلسه دو شاکی با درخواست اشد مجازات خواستار استرداد اموال خود شدند. سپس متهم به جایگاه آمد و گفت: پس از سرقت، اموال را تقسیم کردیم و بیشتر آن را فروختیم. البته قبل از فروش ملک، گاهی با هم معامله می کردیم. مثلا چند کارتن سیگار به او دادم و ماشین دوستم را خریدم. ظاهرا پس از دستگیری دوستانم مطلع شده و متواری شدند. با پایان یافتن دفاعیات متهم، قضات دادگاه برای تحقیقات بیشتر و نظارت بر 3 متهم دیگر پرونده و سرنوشت اجناس مسروقه به دادسرا بازگردانده شدند. .