خبرگزاری بیشتر; گروه مجله زهرا افسر: هر وقت یک خارجی در مورد جزایر سه گانه ایران صحبت می کند، دوست دارم از ماه عسل عروسی به او بگویم. شاید عجیب باشد که شاید ما تنها زوجی هستیم که ماه عسل خود را به جای ترکیه و دبی و… در جزیره ای گذرانده ایم.بوموسیما رفتیم! داستان از جایی شروع شد که تصمیم گرفتیم ماه عسل عروسی خود را به یک سفر جذاب اختصاص دهیم. در تصور من جایی مثل یکی از کشورهای همسایه یا حداقل جایی مثل شیراز و اصفهان را شامل می شود و هرگز جایی مثل این را ندارد. بوموسی به این موضوع فکر نکردم، به چنین پیشنهادی برخورد کردم. آن هم از کسی که قرار بود همسفر من باشد. با خودش گفت که برای ماه عسل به کیش نمی رود. بوموسی این جزیره مانند سایر جزایر ایران است. از آنجایی که این پیشنهاد برایم تازگی داشت، به سرعت آن را پذیرفتم و دیری نگذشت که خودم را در وسط جنوبی ترین جزیره ایران تصور کردم.
داشتیم ماه عسل میرفتیم یه جایی که حتی به عنوان مقصد گردشگری هم شناخته نمیشد! و این در نوع خود یک کار عجیب و خاص بود که فقط می توانست از دست ما دو نفر باشد. از طرفی جنوب ایران ناگزیر جذب مردم می شود و من می خواهم جاذبه ها را ببینم. بوموسی لحظه شماری می کردم. اگر در سال 1400 ساکن این جزیره نبودید به بوموسی تقریبا غیرممکن بود. اما اصرار ما بی پاسخ نماند و ناگهان خود را وسط فرودگاه بندرعباس دیدیم. حالا ما منتظر اسممان بودیم تا سوار هواپیمای ویژه شویم. بوموسی خواندن…
به جنوبی ترین نقطه ایران سفر کنید
وقتی تصمیم گرفتیم بریم بوموسی جدی شد، ما دو راه برای رسیدن به آنجا داشتیم. یکی رفتن از طریق آب با قایق و دیگری با هواپیما با هواپیمای کوچک و ملخ که تنها هواپیماهایی بودند که مسافران یا ساکنان می توانستند از آنها استفاده کنند. بوموسی آنها در حال انتقال از بندرعباس به این جزیره زیبا بودند. استرس این سفر برای من که ترس از ارتفاع دارم یا فوبیا از ارتفاع دارم و تا حالا پا به داخل هیچ هواپیمایی نگذاشته ام با این هواپیمای ملخی. چندین بار می شد اما چاره ای جز رویارویی با این ترس وجود نداشت. یا باید این ترس را می پذیرفتم یا به خاطر خوبی ماه عسل بود. بوموسی داشتم می گذشتم!
در آن زمان فقط یک پرواز در هفته بود. بوموسی انجام شد و یک شناور هفته ای یک بار به آنجا می رفت. خلاصه، نزدیک ترین روزی که می توانستیم به آن برسیم بوموسی تحویل فقط از طریق هوا و در همان هواپیمای پروانه کوچک انجام شد. نکته جالب این سفر ارزان بودن آن بود. داخل فرودگاه دنبال مکانی برای تهیه بلیط می گشتیم. وقتی اطلاعات پرواز را پرسیدم که بلیط بوموسی جایی که می فروشند با لبخند جواب داد: فروشی نیست! سپس برای کاهش تعجبم توضیح داد: «معمولاً به غیر از ساکنان بومی جزیره، هیچ مسافری وجود ندارد که از آن بازدید کند. بوموسی تو هم برو بخشی از در ماه های اخیر افراد کمی هستند که به دنبال بلیط هستند بوموسی بود!”
سفر به بوموسیبدون بلیط و کارت پرواز!
صدای زن در اطلاعات پرواز رشته افکارم را شکست. به یکی از درها اشاره کرد و گفت: «آنجا باش تا بقیه مسافران برسند. شما سوار بر نام! همه چیز آنقدر عجیب بود که باورش سخت بود. آیا ممکن است شخصی بایستد و اسامی مسافران را بخواند و مدارک شناسایی آنها را چک کند و بدون پرداخت هزینه سوار هواپیما شود؟ فعلا همین بود. خودم را برای چیزهای عجیب تری که ممکن است در این سفر با آنها روبرو شوم آماده کرده بودم. حالا کنار همان هواپیمای ملخی کوچکی بود که از آن می ترسید. هیچ بلیط یا کارت پرواز یا هزینه ای برای پرداخت برای سوار شدن وجود ندارد. با چشمانم داشتم آن پرنده کوچکی را که قرار بود ما را به مقصد برساند شلیک می کردم. چشم ها قبل از سایر قسمت های بدن ترس را فریاد می زنند. آقای سن و ایج که ترس مرا دیده و درک کرده بودند رو به من کردند و گفتند: نترس! این هواپیما جدید است! هیچ چیز این فقط نمی تواند باشد”.
جالب ترین قسمت این پرواز این بود که ما و سایر مسافران در یک پرواز دولتی حضور داشتیم. بوموسی حتی افسران ارشد سپاه پاسداران هم با آنها رفت و آمد داشتند. باند فرودگاه جزیره به گونه ای بود که اگر هواپیما به درستی فرود نمی آمد، در عمق 70 متری وارد دریا می شد! همین مشکل ترس در من بیشتر شد و جرات نکردم به هیچ وجه از پنجره هواپیما به بیرون نگاه می کنم. من درگیر این افکار و احساسات بودم که احساس کردم پرواز ما به زمین نشسته است. خدایا شکرت آن نگرانی هایی که داشتم اتفاق نیفتاد.
وقتی تمام جزیره ازدواجمان را به ما تبریک گفتند
اولین ها همیشه مهم ترین هستند. حالا من بودم که قرار بود اولین سفرم را با هواپیما انجام دهم بوموسی خوشحال بودم که هیچ اتفاقی برای این ملخ کوچولو نیفتاده بود، از پله های کوتاه پایین رفتم. اینجا، بوموسی است! ماه عسلم را کجا بگذرانم! اولین ملاقات با کسانی که نمی شناسید همیشه در ذهن شما باقی می ماند و ادامه آن رابطه به ملاقات اول بستگی دارد. اولین ملاقات ما با افراد دوست داشتنی بوموسیلحظه ای بود که خواستیم چمدانمان را از بار برداریم که با تعجب به ما نگاه کردند. نه فقط خیره خالی! بلکه یکی یکی به ما نزدیک شدند و با لهجه شیرین جنوبی به ما تبریک گفتند. قبل از رفتن به من نگو بوموسی در آن زمان، حتی بومیان جزیره فهمیده بودند که یک زوج جوان در ماه عسل خود هستند بوموسی دارند می آیند!
شاید باورتان نشود، اما جزیره ای که همه می گفتند هیچ امکانات گردشگری ندارد، یک اقامتگاه بوم گردی داشت که توسط «عمو نادر» پیرمردی مهربان و خوش صحبت اداره می شد. این را برای کسانی می گویم که قصد دارند دنبال این روایت بروند. بوموسی سفر؛ عمو نادر هم اقامتگاه بوم گردی دارد و هم یک باغ بزرگ که به یک رستوران سنتی و شیک تبدیل شده است. غذاهای اصیل جنوبی را روی تخت های سنتی در کنار درختان نخل تصور کنید. بوموسی آنها قد بلند هستند، شما مشروب می خورید! رستوران آموندر خیلی بیشتر از آن چیزی که بتوانم توصیف کنم، جذاب و دیدنی بود. تصادفی نیست که یکی از مهم ترین مکان ها در بوموسیباغ عمو عجیب است.
اکنون نه تنها مردم محلی، بلکه همه نظامیان و مسئولان کشور ما را می شناختند و می دانستند که برای ماه عسل ما. بوموسی ما انتخاب کرده ایم به همین دلیل وقتی در باغ عمو نادر مشغول غذا خوردن بودیم، یک بار شهردار بوموسی دیدیم آمد و کنارمان نشست و از ما پرسید که اقامتمان در جزیره خوب بود یا نه؟ و آیا کسری قابل رفع هست یا خیر؟ وضعیت و احوالپرسی و پیگیری ها همین بود. بوموسی آن را برای ما خاص تر کرد. انگار تمام جزیره می خواستند ماه عسل ما بهترین باشد…
طعم شیر ماهی بوموسی
همانطور که می دانید اکثر جنوبی ها به کار شرافتمندانه ماهیگیری می پردازند و طعم ماهی جنوب را می دانید. از یک جهت دیگر خاص است. حالا به ماهیگیری فکر کنید بوموسی با جاهای دیگه فرق داره ماهیگیران در همه جا تور می اندازند و ماهی می گیرند، اما در حال ماهیگیری هستند بوموسی قوانین و مقررات خاص خود را دارد. مهمترین قانون ماهیگیری در جزیره. بوموسی موضوع این است که ماهیگیر حق ندارد توری در آب بیندازد و فقط باید با “قلاب” ماهیگیری کند. عمق آب در نزدیکی این جزیره به 70 متر می رسد. به همین دلیل است که شیرماهی آنجا وقتی در قلاب صید میشود طعمی منحصر به فرد دارد و با شیرماهی صید شده در سایر نقاط خلیج فارس متفاوت است. خود صیادان معتقدند تور و قلاب در طعم ماهی تاثیر زیادی دارد. قیمت شیر ماهی به همین دلیل است بوموسی این ماهی گرانتر و کمیاب تر از شیر ماهی از شهرها و جزایر دیگر است.
بعد از یک روز کامل گشت و گذار در جزیره، مثل بقیه غذاها برای شام به باغ عمو نادر رفتیم. من طعم ماهی را دوست دارم بوموسی خیلی چیزا شنیده بودم از عمو نادر پرسیدم عمو شام ماهی نداری؟ و او پاسخ داد: دریا. طوفانیماهیگیران به دریا نمی روند. اما به خاطر این عروس و داماد دست خالی بوموسی برنگشت با همه خطرها و نگرانی ها، صبح به دریا رفت تا برای ما شیرماهی تازه صید کند. قبل از رفتنش به بچه هایی که آنجا کار می کردند گفت که برای ناهار جایی نرویم. وقت ناهار بود دیدیم عمو نادر با دوتا شیرماهی تازه وارد باغ شده بود. الان که دارم از اون روز میگم هنوز طعم اون ماهی رو فراموش نکردم و فکر نمیکنم به این زودی ها بتونم همچین شیرماهی خوشمزه ای بخورم.
در انتظار روزی که همه ایرانیان، به بوموسی سفر…
حالا چند سال از آن روزها می گذرد و می خواهم دوباره آنها را ببینم. بوموسی با تعجب با خودم فکر می کنم که حداقل همه ایرانی ها یک بار شما باید از سفر به آن لذت ببرید بوموسی و شیر ماهی مخصوص را امتحان کنید و برای یک شب مهمان دوستانه و مهربانی شوید آموندر باشد بوموسی همیشه بخشی از ایران بوده است و چه عالی که این جزیره زیبا و دیدنی به مقصد گردشگری ایرانیان تبدیل می شود.