1. تعادل قدرت با قدرت: قدرت به خودی خود حذف یا طرد نمی شود. در صورت تضاد و برخورد بین نهادها و بازیگران، قدرت می تواند به سمت تخریب و آسیب پیش برود. نهادها و بازیگران می توانند از قدرت دیگران برای ایجاد تعادل و پیشبرد اهدافی مانند رفاه و توسعه استفاده کنند. این امر منجر به کاهش خشونت، جنگ و آزار و اذیت و افزایش شادی و پیشرفت کشور خواهد شد. وحدت ملی قدرت را کنترل می کند و از آن در جهت امنیت، توسعه و حاکمیت قانون استفاده می کند.

2. نظام خودمدیریتی: اصل مهم در نظام قدرت این است که هر نهاد و نخبه باید در جای خود باشد و وظایف و مسئولیت های خود را به درستی انجام دهد. در این رویکرد، عدالت به عنوان خوداشتغالی به معنای جلوگیری از تصرف غیرقانونی مناصب و جلوگیری از حضور همه جانبه است. این امر از تخریب و ناکارآمدی ماشین آلات دولتی جلوگیری می کند. ائتلاف دولتی نوعی مشتری مداری و خویشاوندی را ترویج می کند و اتحاد ملی به معنای فرصت برابر برای رقابت شایسته و عادل است که با آزمون های استاندارد و تجربیات علمی و جهانی قابل اعمال است.

3. قدرت و اراده عمومی: قدرت از اراده عمومی ناشی می شود. اراده عمومی مبتنی بر همزیستی مسالمت آمیز شهروندان و مشارکت و تمایل آنان در امور عمومی کشور است. قدرت بدون اراده عمومی به سمت منافع شخصی و نابودی سرمایه ملی پیش می رود. بنابراین اهمیت مشارکت فعال و مؤثر شهروندان در فرآیندهای دولتی را نمی توان نادیده گرفت. هماهنگی اجتماعی به اندازه هماهنگی دولت مضر است. فدرالیسم مبتنی بر حاکمیت اکثریت خود و بدون توانایی ایجاد اخلاق متعالی و حاکمیت قانون مبتنی بر استخراج قوانین از حقوق اساسی بشر به استبداد اکثریت تبدیل خواهد شد. وحدت ملی به معنای حاکمیت قانون مبتنی بر قرارداد اجتماعی و اراده عمومی با رعایت خواسته های حقوق شهروندی است.

4. جذب، ائتلاف، ائتلاف و توافق (ائتلاف): بهره برداری مؤثر و تخصصی از همه نهادها و بازیگران در کنار اصول تفکیک و موازنه قوا می تواند قدرت ماشین آلات دولتی را در جهت دهی به توسعه کشور افزایش دهد. تشکیل ائتلاف های قوی و ایجاد اجماع به تقویت سیستم قدرت و پیشبرد اهداف ملی کمک می کند. برعکس، نفی و حذف قوم‌گرایی و نهادها و بازی‌های رانتی، حتی با برچسب‌های مشروعیت‌بخش، می‌تواند منجر به انزوا و فرار نخبگان شود و از پیشرفت کشور جلوگیری کند. وحدت ملی بدون توافقات نهادی، توازن و تفکیک قوا و حضور و مشارکت همه اتحادیه ها شکل نمی گیرد. اتحاد قراردادی منفعت طلبانه و اجتماعی دولت، جامعه را به سمت قطبی شدن سوق می دهد. وحدت ملی مبتنی بر توازن، جدایی و توازن قوا است.

5. خط قرمز اتحاد ملی: اصول اتحاد ملی بر استفاده بهینه از نهادها و نخبگان تاکید دارد. خطوط قرمز شامل جاسوسی، تجزیه طلبی و اقدامات تروریستی و مخالفت با ایران است. گروه ها و افرادی که آگاهانه بر اساس این خطوط قرمز عمل می کنند و به تضعیف کشور کمک می کنند باید حذف شوند تا کشتی دولت کشور در مسیر درست حرکت کند. وفاق ملی برای ایران اهمیت قائل است و اولویت خانه و وطن است که اصل همه سیاست هاست. وفاق ملی دولت ایران را به عنوان یک کشتی مسافربری با سرنوشتی مشترک در راستای همزیستی مسالمت آمیز هدایت می کند.

در نهایت، توافق به عنوان ابزاری برای دستیابی به منافع ملی و منافع عمومی مهم است. کشور می تواند با تمرکز بر وحدت ملی، مسائل و مشکلات اساسی را در اولویت قرار دهد و به افزایش شاخص های رفاه، توسعه، شادی و زندگی مسالمت آمیز دست یابد. بنابراین اگر توافق بر اساس منافع، دولتی، اجتماعی، قراردادی و … باشد، گفتمانی موقت است، اما اگر بر اساس توافق ملی با اصول مذکور باشد، قابلیت فعال سازی توانمندی های بالقوه ایران را دارد.