به گزارش رکنا، راننده تاکسی خط شهری پاکدست ناوگان حمل و نقل بار و مسافر شهرداری سبزوار که انجام داد سرویس طلایی 80 میلیون تومان در تاکسی اش مانده بود اما تصمیم گرفت هر طور شده صاحبش را پیدا کند. برای این کار چندین بار خیابان های اطراف را جست و جو کرد تا اینکه بالاخره صاحب طلاها را پیدا کرد و سرویس طلا را پس داد. گفتگو با این درایور تمیز را در ادامه بخوانید.
خودتان را معرفی کنید.
اصغر عارف خانی هستم 47 ساله. حدود 10 سال است که به عنوان راننده تاکسی در سازمان حمل و نقل بار و مسافر شهرداری سبزوار مشغول به کار هستم. قبل از آن شغل آزاد داشتم.
در مورد نگه داشتن سرویس مسافربری Gold در ماشین خود صحبت کنید.
روز شنبه 14 آبان با تاکسی کار روزانه ام را شروع کرده بودم تا آخر روز یک لقمه نان حلال بخورم و خرج کنم. طبق معمول هر روز در خط لاله بیهقی مسافران را جابجا می کردم. بعد از چند ساعت کار، بعد از رسیدن 2 خانم، ناگهان متوجه شدم یک بسته قرمز رنگ در تاکسی ام جا مانده است. آن را برداشتم تا ببینم داخل بسته چیست. وقتی متوجه شدم داخل بسته سرویس گلد هست، دنبال شماره تلفن صاحبش گشتم اما چیزی پیدا نکردم.
در آن زمان چه کار می کردید؟
سعی کردم صاحب طلا را پیدا کنم. من اول به اطراف نگاه کردم، اما کسی را ندیدم که دنبال چیزی باشد یا به سمت تاکسی من بیاید. با این حال چندین بار با تاکسی منطقه را جستجو کردم. من چندین بار از همان منطقه رفتم، شاید سیگنالی از صاحب طلا دریافت کنم. اما من کسی را پیدا نکردم.
در آن لحظه چه احساسی داشتید؟
این اتفاق عجیب بیشتر یک آزمایش بود. اولین تصویری که به ذهنم خطور کرد، چهره نگران صاحب طلا بود. الان چطوره؟ او به خوبی می دانست که در این شرایط اقتصادی از بین رفتن این مقدار طلا در زندگی صاحب آن اثر می گذارد. او می دانست که صاحب طلا حال خوبی ندارد و به دنبال طلا می گردد.
وقتی با وجود چند بار دور زدن خیابان هیچ نتیجه ای نگرفتی چه کردی؟
سیر نشدم و تصمیم گرفتم به هر حال صاحب سرویس طلا را پیدا کنم و تمام تلاشم را بکنم. بلافاصله با بازرسی سازمان حمل و نقل بار و مسافر شهرداری سبزوار تماس گرفتم و این موضوع را به اطلاع آنها رساندم. آنجا بود که متوجه شدم صاحب طلاها نیز با سازمان تماس گرفته و طلاهای به جا مانده را به آنها اطلاع داده است.
در سازمان چه گذشت؟
سریع به سازمان رسیدم و دیدم رئیس سازمان در حیاط منتظرم است و وقتی طلاها را به آنها تحویل دادم از من بسیار تشکر کردم. بعد از تحویل بسته با خیالی آسوده برای کار در شهرستان رفتم.
صاحب طلا با شما تماس نگرفت؟
در حال رانندگی و کار در خیابان بودم که سازمان با من تماس گرفت و به من گفت که صاحب سرویس طلا می خواهد مرا ببیند. وقتی برگشتم صاحب طلا را دیدم و وقتی فهمید سرویس را پیدا کرده بسیار خوشحال شد. الان هم شادی صدایش را به یاد دارم.
به شما خبر خوبی دادند؟
بله، هر چند اصرار داشتم که این کار را به عشق خدا انجام داده ام و نه برای بشارت، اما باز هم مبلغی به عنوان تشکر به من دادند.
آیا تا به حال چیزی در ماشینتان باقی مانده است که بخواهید آن را به صاحبش برگردانید؟
بله چند بار این اتفاق افتاده است؟ تاکنون 2 گوشی موبایل و کارت اعتباری و مدارک مسافری در تاکسی من مانده و هر بار این اقلام را به صاحبانشان برگردانده ام و باز هم اگر چنین اتفاقی بیفتد حافظ اقلام مردم هستم و خواهم بود. کالای خود را تحویل دهید آنها
حرف پایانی
من معتقدم اموال و جان افرادی که با تاکسی ما تردد می کنند به رانندگان تاکسی سپرده شده است. من وظیفه داریم مانند همکاران پاکدستی که از صبح تا شب در خیابان ها کار می کنند، از مال و جان مردم حفاظت کنیم. اگر بارها و بارها چیزی در تاکسی خود پیدا کردم، حتماً آن را به صاحبش پس می دهم.
منبع: همشهری آنلاین – فتانه احدی