روزنامه هم میهن در گزارشی چند روایت از حال و هوای مردم تهران در شب حمله اسرائیل به ایران منتشر کرد.
روزنامه هم میهن در گزارشی چند روایت از حال و هوای مردم تهران در شب حمله اسرائیل به ایران منتشر کرد.
به گزارش هم میهن، بخش هایی از این گزارش را در ادامه می خوانید؛
خاطره جنگ در ذهن من بسیار زنده است، زیرا خانواده ام مستقیماً درگیر آن بودند؛ عموی من نیز مانند هزاران خانواده دیگر که عزیزی را در جنگ ایران و عراق از دست دادند، قبل از تولد من و پدرم شهید شد. من و برادرم در دوران جنگ در جبهه بودم و پدرم گاهی به مرخصی می آمد، آن روزها برای من زنده می شود که فرقی نمی کند بگوییم راه جنگ ها عوض شده است «نام جنگ خاطرات کودکی من را زنده می کند.
ناهید این موضوع را با گریه تعریف می کند و می گوید که جمعه شب با صدای شلیک گلوله های پیاپی از خواب بیدار شد و بعد متوجه شد که این صدا از آتش پدافند در مرکز تهران آمده است: «خانه من هم دقیقاً در مرکز تهران است. از خواب بیدار شدم و برای چند ثانیه فضا و زمان و مکان را از دست دادم، دختری چهار ساله شدم که اولین خاطره اش بمباران تهران در سال 66 بود. آن ترس و درماندگی دوباره برایم زنده شد.
تجربه مریم، امیر، فائزه و فریده شبیه ناهید است. آنها تا غروب آفتاب در آسمان تهران نخوابیدند. مریم به دلیل حمله عصبی مجبور شد با اورژانس تماس بگیرد، امیر نگران خانواده اش در تهران بود، فائزه به بمباران تهران در دوران جنگ هشت ساله برگشته بود و مدام گریه می کرد و فریده دستان فرزندانش را گرفته بود و راه می رفت. . پایین پله های خانه اش این خلاصهای از احساسی است که در زیر سایه جنگ تجربه کردهاند و به «هموطنان» خود گفتهاند.