افزونه پارسی دیت را نصب کنید Sunday, 24 November , 2024
0

خانم وکیل که نقشه مخربی را برای یک پولدار در تهران طراحی کرد! / اتهام قتل به قصد واهی تبدیل شد! + جزئیات

  • کد خبر : 410615
خانم وکیل که نقشه مخربی را برای یک پولدار در تهران طراحی کرد! / اتهام قتل به قصد واهی تبدیل شد! + جزئیات

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از 24 اسفندماه 97 پس از تماس ساکنان با مأموران کلانتری 146 حکیمیه تهران آغاز شد. گفتند در محله آنها مردی 40 ساله به نام بهنام زندگی می کند که چند روزی است خبری از او نیست و بوی تعفن از خانه او به مشام می رسد. با […]

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از 24 اسفندماه 97 پس از تماس ساکنان با مأموران کلانتری 146 حکیمیه تهران آغاز شد. گفتند در محله آنها مردی 40 ساله به نام بهنام زندگی می کند که چند روزی است خبری از او نیست و بوی تعفن از خانه او به مشام می رسد.

با این تماس پلیس به خانه بهنام رفت و با جسد متعفن او دست و پا و دهان بسته شده بود.

جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان علت مرگ را فشار به عناصر حیاتی گردن اعلام کردند. اثر جوهر روی انگشتان دست مقتول نشان می داد که احتمالاً توسط این مرد زورگیری شده است. اثر انگشت گرفته شده است

همچنین در بررسی ها مشخص شد عامل یا عاملان جنایت مشخص بوده و به بهانه توزیع حلوا نذری وارد منزل مقتول شده اند.

ماموران پلیس با بررسی دوربین های مداربسته حاضر در محل، یک سمند سفید رنگ را شناسایی کردند که از سه روز پیش در همان منطقه تردد می کرد و در مقاطع مختلف یک زن و سه مرد از خودرو پیاده شده و به تفتیش منزل بهنام پرداختند.

پیگیری متهم

بررسی ها نشان داد دفعه قبل سه جوان نقابدار و یک زن محجبه با عجله از خانه بهنام خارج شده و با خودرو از محل خارج شدند. ماموران با کنترل پلاک سمند، زن جوانی به نام فریبا را که وکیل دادگستری بود، دستگیر کردند.

این زن با کشف جنایت، چهار همدست خود را که دو برادر و دو پرستار بخش مراقبت‌های ویژه یک بیمارستان خصوصی بودند، افشا کرد.

وی گفت: چند وقت پیش مردی ثروتمند به نام داریوش که تاجر بودم و در توریسم درمانی فعالیت می کردم به دیدن من آمد. او گفت که بیمارانی را از خلیج فارس به ایران می آورد و در بیمارستان های ایران بستری می کند و در ازای آن کمیسیون دریافت می کنند. او گفت چندی پیش 24 میلیارد تومان به فردی به نام بهنام داد تا برایش تجهیزات پزشکی سرمایه گذاری کند. اما او پول خود را پس نداده و هیچ مدرکی علیه خود ندارد. از من خواست با برادرش داوود که دانشجوی حقوق است و دو پرستار بیمارستان به نام های نوید و حمید به خانه بهنام برویم و به زور از او سفته بگیریم. ما به آنجا رفتیم اما بهنام تقلا کرد و داوود و نوید دست و دهانش را بستند و در نتیجه جانش را از دست دادند.

در دادگاه

در پی اظهارات خانم وکیل، چهار متهم دستگیر و مشخص شد که یکی از افسران پلیس به نام شاهین نیز در مخدوش کردن نشان آنها شریک بوده است.

به این ترتیب متهم ششم نیز بازداشت شد و در اتاق دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت.

در ابتدای جلسه نماینده دادستان با قرائت کیفرخواست، داوود و نوید را متهم به مشارکت در قتل و برای داریوش، حمید و فریبا متهم به قتل و شاهین متهم به کتمان ادله جنایت سنگین خواستار اشد مجازات شد.

سپس مادر مقتول خود را در موقعیت ویژه قرار داد و خواستار قصاص شد.

وی گفت: حاضر به بخشش نیستم و حاضرم مابه التفاوت دیه را بپردازم تا متهم اصلی پرونده قصاص شود و بقیه به اشد مجازات برسند.

سپس داوود را که متهم ردیف اول بود در جایگاه ویژه قرار دادند.

گفت: من دانشجوی حقوق هستم. برادرم داریوش یک تور گردشگری پزشکی را هدایت می کند و در این زمینه گردشگران را به بیمارستان های ایران معرفی می کند. چند وقت پیش با بهنام که مردی ثروتمند بود آشنا شد. بهنام با حرف هایش برادرم را فریب داد و داریوش 24 میلیارد تومب به او داد. برادرم 6 میلیارد پول نقد و مابقی چک به او داد.

قرار بود بهنام برای برادرم روی تجهیزات پزشکی سرمایه گذاری کند و سود خوبی به او بدهد. اما به قولش عمل نکرد. پول برادرم را پس نداد. برادرم هم هیچ مدرکی علیه او نداشت. به همین دلیل تصمیم گرفتیم به خانه او برویم و مدرک بگیریم تا بتوانیم پول برادرم را پس بگیریم. من و برادرم به همراه نوید و حمید پرستار بیمارستان بودیم و فریبا که وکیل بود جلوی خانه بهنام حاضر شدیم. فریبا طبق برنامه سینی حلوا را در دست گرفت و به بهانه حلوا کردن، جلوی خانه بهنام رفت. همین که بهنام در را باز کرد، همگی به داخل رفتیم. سفته آورده بودیم که بهنام امضا کند. اما او جنگید و این دعوا باعث مرگ او شد.

وی ادامه داد: باور کنید من انگیزه ای از قتل نداشتم و اتهام قتل را هم نمی پذیرم. به محض ورود به خانه بهنام شروع به سر و صدا و داد و فریاد کرد. می ترسیدیم همسایه ها بیایند. برای همین من و نوید دست و دهانش را با دستمال کاغذی پوشاندیم تا بتواند سفته را امضا کند. اما یک بار متوجه شدم که دستانش شل شده است.

وقتی او را روی تخت دراز کشیدم، متوجه شدم که او نفس نمی‌کشد. همزمان نوید که پرستار بخش مراقبت های ویژه بود، تنفس مصنوعی را آغاز کرد. شالی که دور دهنش بود رو هم باز کردم و انداختم دور گردنش. حالا نمی دانم چگونه پزشکی قانونی علت مرگ را فشار به قسمت های حیاتی گردن اعلام کرده است. روی گردنش قول ماساژ قلبی و شکستگی دنده ها و استخوان تیروئید به دلیل عمل احیا را داده بود. وقتی متوجه شدیم او مرده است از خانه خارج شدیم. موبایل و لپ تاپش را برداشتم و به رودخانه ابوذر انداختم.

نوید با حضور در جمع قضات اظهارات همدستش را تایید کرد و گفت: وقتی متوجه شدیم بهنام نفس نمی کشد بلافاصله عملیات احیا را شروع کردم اما بی فایده بود. ما به قصد قتل به آنجا نرفتیم.

داریوش همچنین اتهام معاونت در قتل را رد کرد. گفت: موافقم، از برادرم و دو پرستارم خواستم کمکم کنند تا قبض ها را بگیرم و به خانه بهنام بیایم، اما تصمیم به کشتن نداشتیم. از آنجایی که هیچ مدرکی نداشتم که بتوانم برای پس گرفتن پولم اقدام کنم، به سراغ فریبا که وکیل بود رفتم. به پیشنهاد او به خانه بهنام رفتیم.

حمید همچنین گفت: من فقط برای جلوگیری از درگیری به آنجا رفتم و هیچ دخالتی در قتل نداشتم. من به سادگی دستان قربانی را گرفتم تا دوستانم او را ببندند.

اما فریبا اظهارات داریوش را رد کرد و گفت من چنین پیشنهادی ندادم. من هیچ کدام از اتهامات را قبول ندارم و صرفاً برای عقد قرارداد قانونی به آنجا رفتم و چیزی به من اطلاع ندادند و در آخرین لحظه ظرف حلوا را به من دادند و گفتند تنها راه ورود به خانه بهنام با پیشنهاد است. حلوای نذری.

شاهین آخرین متهمی بود که از خود دفاع کرد. گفت: من را متهم کردند که به دوستانم پلاک داده ام. من آن بشقاب ها را 3 سال قبل از این حادثه در یک انبار زباله پیدا کردم. هیچ پلاکی استفاده نشد و من از کارم تعلیق شدم.

حکم سخت برای متهم

در پایان جلسه قضات وارد دادگاه شدند و با توجه به شواهد موجود در پرونده، داوود را به اتهام قتل انتقام جویی، به اتهام شرکت در اخذ مدارک به عنف و سرقت به 13 سال حبس و 30 ضربه شلاق محکوم کردند. برای حمل سورپرایز بدون مجوز

نوید به اتهام معاونت در قتل و مشارکت در اخذ سند تجاوز جنسی به عنوان متهم ردیف دوم به ۲۵ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.

داریوش به جرم سرقت و همراهی با قتل به ۲۵ سال زندان محکوم شد. حمید همچنین به ۱۵ سال حبس تعزیری و ۲ سال تبعید به شهرستان نیکشهر محکوم شد. قضات دادگاه فریبا همچنین فریبا را به اتهام معاونت در قتل و مشارکت در اخذ سند تجاوز جنسی و 20 ضربه شلاق به 11 سال زندان محکوم کردند. شاهین همچنین به دلیل داشتن پلاک سرقتی به 91 روز حبس محکوم شد.

نقض حکم در دیوان عالی کشور

با اعتراض متهم به حکم، پرونده در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفت و قضات ارشد این حکم را تایید نکردند و خواستار رسیدگی مجدد و اصلاح ایرادات پرونده شدند.

به این ترتیب متهمان بار دیگر در اتاق دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به دفاع از خود پرداختند.

دادگاه دوم

در ابتدای جلسه والدین دم درخواست انتقام را مطرح کردند.

داوود سپس در مقابل قضات قرار گرفت و جزییات ماجرا را توضیح داد و گفت: خانم وکیل گفته برای رسیدن به اموال خود باید سه برابر طلب خود را از بهنام بگیریم. پس رفتیم جلوی در خانه بهنام و فریبا به بهانه حلوای نذری در زد. بهنام که رسید جلوی در، در زدیم. بهنام می خواست ما را راه ندهد. در آن درگیری حتی قولی روی در گذاشته شد و در نهایت به زور در را باز کردیم. وقتی در را به زور باز کردند، بهنام روی زمین افتاد و گردنش محکم به کاناپه برخورد کرد. فقط می خواستیم اسکناس ها را از او بگیریم، اما انگشتانش را کشید و خراب کرد. به همین دلیل باید او را نگه می داشتیم. دست و پا در حالی که یک پد را دور دهانش می پیچیدیم، داشت جیغ می زد. اما ما قصد خفه کردن او را نداشتیم. فقط شال را دور دهانش پیچیدیم تا جیغ نزند.

سپس داریوش که با قرار وثیقه بیرون آمده بود، در جایگاه ویژه ای ایستاد و گفت: خانم وکیل پیشنهاد داده بود که سفته را بگیریم و ما فقط برای گرفتن سفته به خانه بهنام رفته بودیم. قرار نبود کسی در این درگیری بمیرد.

قاضی گفت: اگر به فکر قتل نبود، می دانست که بهنام پس از قبول سفته از او شکایت می کند. بعد از شکایت او چه کردید؟

که متهم پاسخ داد: من اصلاً نگران شکایت نبودم، زیرا ما سابقه دوستی داشتیم و باید ثابت می کرد که سفته را به زور از او گرفته ایم.

سپس فریبا در برابر قضات ایستاد و گفت: من اتهامم را نمی پذیرم. او هیچ اطلاعی از نقشه های دو برادر نداشت و نمی دانست قصد آنها چیست. حالا می خواهند مرا مقصر بدانند.

وقتی نوبت دفاع رسید، گفت: برای کمک به دو برادر رفته بودیم که بهنام شروع به داد و فریاد کرد و داوود برنج را دور گردنش پیچید. حمید نیز با تایید حرف او گفت: وقتی حال بهنام بدتر شد به او آمپول زدم و حتی تنفس مصنوعی هم به او دادم. اما تمام شد.

شاهین همچنین گفت: من کاری به این موضوع نداشتم و بی دلیل درگیر ماجرا بودم.

در پایان جلسه قضات وارد دادگاه شدند و با توجه به نظر جدید کارشناسان پزشکی قانونی مبنی بر عدم وقوع فوت بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن و پارچه ای که روی گردن مقتول بسته شده بود، پایین آمد. و راه های هوایی وی را مسدود کرد، متهم از اتهام قتل عمد تبرئه شد.

داوود و نوید هر کدام به دلیل قتل عمد به پرداخت نیمی از دیه محکوم شدند. سایر متهمان نیز از اتهامات خود تبرئه شدند.

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=410615

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.