افزونه پارسی دیت را نصب کنید Saturday, 26 October , 2024
0

از دوستی تا خیانت / داستان غم انگیز زنی که از دوستش شکست خورد

  • کد خبر : 409795
از دوستی تا خیانت / داستان غم انگیز زنی که از دوستش شکست خورد

به گزارش رکنا، زن جوانی که با اشک در اتاق مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری شفا به صراحت از مشکلات خود می گفت، درباره ماجرای هتک حیثیت گفت: 19 ساله بودم که پای صحبت نشستم. با پنجمین خواستگارم صحبت کن . آن روز هم مثل همیشه خاله ام به خانه ما آمد تا از نظرات […]

به گزارش رکنا، زن جوانی که با اشک در اتاق مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری شفا به صراحت از مشکلات خود می گفت، درباره ماجرای هتک حیثیت گفت: 19 ساله بودم که پای صحبت نشستم. با پنجمین خواستگارم صحبت کن . آن روز هم مثل همیشه خاله ام به خانه ما آمد تا از نظرات او در مورد خواستگارم استفاده کنم، چون مریم دختری باهوش و لطیف بود و همیشه از نصیحت او بهره می بردیم. با اینکه مریم فقط یک سال از من بزرگتر بود اما انگار تجربه خوبی داشت.

خلاصه آن روز در همان نگاه اول عاشق شهباز شدم و آرزویش را پذیرفتم. مریم نیز این موضوع را تایید کرد و اظهار داشت که شهباز جوانی قد بلند و مهربان است. در همان زمان خانواده شهباز هم مرا دوست داشتند و به این ترتیب من و او دوران شیرین نامزدی را آغاز کردیم. یک ماه بعد در دانشگاه پذیرفته شدم و روزهای زیادی را با نامزدم به خوشگذرانی گذراندم و مدام منتظر بودم. برای اینکه زنگ تمام شود به دیدار شهباز که بیرون دانشگاه منتظر بود رفتم، در حالی که به من خوش می گذشت، پسرخاله ام هم با اولین خواستگارش ازدواج کرد.

3 سال بعد زندگی مشترکم را شروع کردم و صاحب یک پسر زیبا شدم. حالا آنقدر درگیر کارهای خانه بودم که دیگر چیزی از دخترخاله ام نمی دانستم، اما از زمزمه اطرافیان احساس می کردم که او حسودی می کند. زندگی من و از شوهرش راضی نبود. خواهرم می گفت: مریم فقط به خاطر چشم و چشم تو و حسادت یک زن با تو ازدواج کرد، اما علاقه ای به شوهرش ندارد.

از طرفی درگیری بر سر ارث بین مادرم و خاله ام مریم را عصبانی کرده بود که دیگر کمتر به خانواده ما سر می زد. خلاصه هنوز درگیر زندگی خودم بودم که فهمیدم رفتار شهباز بعد از تولد دخترم کاملا عوض شده و دیگه مثل قبل به من علاقه ای نشون نمیده و با هر بهانه ای شروع به دعوا میکنه. رابطه عاطفی من و همسرم خیلی سرد بود که یک روز پیامک های عاشقانه زیادی را در تلفن همسرم دیدم و متوجه شدم که آن پیام ها توسط مریم ارسال شده است، در حالی که دستانم از نگرانی و استرس با پسرخاله ام می لرزید. تماس گرفتم اما او همه چیز را تکذیب کرد و مدعی شد که من به او تهمت دروغ می زنم. شوهرم اگرچه نتوانست ماجرا را پنهان کند، اما حقیقت این پیام ها را فاش کرد و به این تهمت ها رنگ حقیقت داد.

او گفت که تحت تأثیر زبان زننده و عاشقانه های مریم قرار گرفته است اما ارتباط عاطفی با او ندارد، در عین حال خودم را نیز مقصر این ماجرا می دانم زیرا آنقدر با خودم و فرزندانم درگیر بودم که تقریباً فرزندانم را نادیده گرفتم زن، کلانتری، از تصمیم طلاق منصرف شدم و قصد دارم شوهرم را به روزهای شیرین گذشته برگردانم، اما ای کاش…

با راهنمایی های تجربی سرگرد احسان سبقبر (رئیس کلانتری شفای مشهد)، همسر این زن جوان نیز به مددکاری اجتماعی دعوت شد و اقدامات مشاوره ای برای تقویت زندگی این زوج جوان ادامه یافت.

داستان واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=409795

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.