افزونه پارسی دیت را نصب کنید Tuesday, 15 October , 2024
0

روایت جدید یکی از اعضای حزب الله از نحوه انفجار پیجرها

  • کد خبر : 396934
روایت جدید یکی از اعضای حزب الله از نحوه انفجار پیجرها

به گزارش Intiterجواد موگویی، مستندساز ایرانی که به بیروت سفر کرده است، داستانی درباره روز انفجار پیجرها در لبنان نوشته است که می گوید: در کافه قالیونی قرار گذاشتیم. او فارسی را روان صحبت می کند، در ضاحیه زندگی می کند و چندین سال سابقه حضور در حزب را دارد. قبل از شروع، یک انفجار […]








به گزارش Intiterجواد موگویی، مستندساز ایرانی که به بیروت سفر کرده است، داستانی درباره روز انفجار پیجرها در لبنان نوشته است که می گوید:

در کافه قالیونی قرار گذاشتیم.

او فارسی را روان صحبت می کند، در ضاحیه زندگی می کند و چندین سال سابقه حضور در حزب را دارد. قبل از شروع، یک انفجار رخ داد. العربی زد و فایق صفا کشته شدند. ابوسعید گفت: او مسئول حفاظت از حزب است، اولاً العربی موضوع ترور را اعلام می کند، او با اسرائیلی ها در ارتباط است.

سیگاری را با یک کارتریج تیز می پیچد: «دو ماه پیش 16000 پیجر خریدند. 4000 پخش شد و بقیه انبار شد. بچه های من همیشه در طول بازی با پیگر دعوا می کردند. من او را کنار بالش خودم و بچه هایم می گذاشتم. پیجرهای جدید از پیجرهای قبلی بزرگتر بودند

با دکمه های سخت که قطعا به دو دست نیاز دارند. آن روز جلوی دوستم نشسته بودم. پیجر در کیفم بود. زنگ خورد نمیدونم چرا دقت نکردم یخو به دوستم حمله کرد. صورتش پر از ترک شده بود.

این پیام با حروف کوچک نوشته شده بود که کودکان باید صورت خود را بپوشانند. اگر دکمه OK را فشار دهید، خود به خود منفجر می شود، اگر نه، 2-3 ثانیه بعد. خدا رحم کرد. جستجوی من همیشه در دست فرزندانم بود. در بقاع پدری با دخترش بود. با انفجار پیجر در جیب دخترش، صورت دخترش خرد می شود.

همسرم گفت: در آشپزخانه بودم که هر دو سه ثانیه یک بار صدای انفجار می شنیدم! سرم را از پنجره بیرون آوردم و ماشینی را در درخت دیدم. یکی افتاد توی چاله! یکی کنار دیوار ناله می کند!»

آن روز مثل یک فیلم آخرالزمانی بود. در حومه شهر، جلوی هر بلوک، ردی از خون روی زمین بود.

این انفجارها خسارت مشابهی به بار نیاورد. بعضی از پیجرها شارژ نداشتند و خاموش بودند یا همراه بچه ها نبودند. بعضی ها گوشه اتاق یا جایی بودند. یا از جیب بیرون نیامد، منفجر شد.

برخی از هر دو چشم نابینا بودند. برخی یک چشم دارند و برخی دیگر فقط قطع انگشت یا آسیب به ران و معده دارند. بستگی به موقعیت پیجر و نحوه پاسخگویی به تماس شما دارد.

روز بعد، رادیو منفجر شد. آنها با پیجر خریداری شدند. تا اینکه یک روز همه شوکه شدند. اما ارتباط بلافاصله برقرار شد. تا اینکه سید را زدند من در ماشین بودم. ماشینم از روی زمین بلند شد! به دلیل شدت انفجار

جنازه چند تن از شهدا را نزد سید چک کردم. همه جسدها سالم بودند. اما صورت ها همه کبود و سیاه با لب های متورم است. همه آنها بر اثر خفگی با گاز سمی جان خود را از دست دادند.

الان همه چیز ممنوع است. شبکه ارتباطی کندتر اما امن تر است.

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=396934

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.