گروه وکالت خبرگزاری تسنیم– محمدمهدی یزدی: درگیری بین رژیم صهیونیستی و حزب الله لبنان مدتی است که اوج گرفته و اوج آن شهادت سید حسن نصرالله دبیرکل محبوب و مقتدر مقاومت لبنان بود اما یک شب قبل از شهادت سید حسن نصرالله. یکی دیگر از رزمندگان جوان حزب الله در جبهه های جنوب به نام هادی علی بوزید به شهادت رسید.
هادی با وجود داشتن دو فرزند خردسال برای مبارزه با ارتش رژیم صهیونیستی به جبهه رفت و برای دفاع از دیگر کودکان فلسطینی و لبنانی جان خود را فدا کرد.
در این راستا، خبرگزاری تسنیمباعلی بوزیدبا پدر شهید مقاومت هادی به گفت وگو نشستیم، پدری که درد شهادت سیدحسن نصرالله را بسیار سنگین تر از درد شهادت فرزندش می داند.
***
تسنیم: ضمن تبریک و تسلیت به فرزندتان هادی علی بوزید نبرد اخیر حزب الله و رژیم صهیونیستی، ابتدا آقای هادی را معرفی کنید.
علی بوزید: این اولین مصاحبه من با مقام پدر شهید است و امیدوارم لیاقتش را داشته باشم.
پسرم هادی بیش از 16 سال است که در خط مقدم جبهه حضور دارد و خدا را شکر هر جا که جنگ بود به وظیفه خود عمل کرد.
من از جزئیات اقدامات او اطلاعی ندارم، زیرا هر وقت از منطقه می آمد چیزی نمی گفت، اطلاعاتی را فاش نمی کرد و ما هم نپرسیدیم، اما چند بار بعد از جنگ بود و درگیری ها، همراهانش آمدند و به من گفتند که تو خوش شانسی که چنین پسر شجاعی داری.
ویژگی خاص هادی این بود که بسیار پاک و با ایمان بود و من همیشه پشت سر او نماز می خواندم.
تسنیم: آیا آقای هادی ازدواج کرده و خواهر و برادری هم داشته است؟
علی بوزید: هادی فرزند دوم من بود اما اول ازدواج کرد و یک دختر به نام فاطمه الزهرا 12 ساله و یک پسر به نام علیرضا 7 ساله دارد.
به غیر از هادی، یک پسر بزرگ به نام محمد و دو دختر به نام های ریحانه و مریم دارم.
تسنیم: پسر شما می خواست عضو حزب الله شود یا با تصمیم خودش وارد این حوزه شد؟
علی بوزید: ماجرای ورود هادی به حزب الله مفصل است. من فرزندانم را طوری تربیت کردم که حق و باطل را تشخیص دهند، اما هیچ وقت در کار آنها دخالت نکردم و در ورود هادی به حزب الله دخالت نکردم.
وقتی هادی شهید شد من مشهد بودم و ساعت یک بامداد به من خبر دادند. در ضمن تا فردای آن روز که بلیطم رسید تمام زندگی هادی را مثل یک فیلم مرور کردم. از بدو تولد و تربیت هادی تا کنون.
خیلی دنبال جواب بودم که آیا من در این قضیه و سرنوشت هادی دخیل بودم یا نه و امیدوارم باشم.
تنها کاری که من سعی کردم این بود که پسرانم مرد باشند و دروغ نگویند و این تاثیرات زیادی دارد. کسی که دروغ نمی گوید شجاع و با اعتماد به نفس است و اشتباه نمی کند. در حالی که پدر و مادرم ما را با اهل بیت (ع) تربیت کردند، سعی کردم فرزندانم را صاحب علم و شناخت خوب و بد و البته اراده پیروی از این علم کنم.
خدا را شکر هادی در این زمینه رشد زیادی کرد. من یک روز هم به هادی نگفتم که باید به حزب الله برود یا نه، فقط به او گفتم چه کاری درست است و چه چیزی اشتباه است.
وضعیت کنونی بسیار روشن است: این تضاد بر سر ارزش های اخلاقی است و کاملاً واضح است که ایالات متحده و اسرائیل شرور هستند و کودکان را می کشند و مردم تحت محاصره را آزار می دهند.
تسنیم: شهادت آقا هادی همزمان با شهادت سید حسن نصرالله اتفاق افتاد و نامش شبیه نام فرزند شهید سید حسن است. شهادت پسر شما سخت تر بود یا سید حسن؟
علی بوزید: شهادت هادی یک شب قبل از شهادت سید حسن اتفاق افتاد. هادی و سیدحسن جمعه شب وقتی پیکر هادی را از خط مقدم به عقب منتقل کردیم به شهادت رسیدند.
در مورد نامش، هادی قبل از شهادت فرزند سیدحسن به دنیا آمد.
اما بین این دو شهادت تفاوت وجود دارد. وقتی هادی به شهادت رسید، با اینکه می دانست فرد خاصی است و همیشه شاگرد اول است و حتماً در کارهای نظامی ابداعاتی داشته است، اما قطعاً خداوند یک نفر را جایگزین هادی می کند و از این نظر تب و تاب شهادت سید حسن. باید خیلی سنگین تر بود
در مورد شهادت سید حسن، احساس مردم لبنان تا زمان سخنرانی مقام معظم رهبری این بود که آقا سید حسن هم در همین نماز جمعه بیاید. بنابراین برای ما لبنانی ها شهادت سید حسن اعتباری نیست و نمی تواند باشد. با هیچی مقایسه کن
تسنیم: با توجه به اینکه خود شما پدر یک شهید هستید و خانواده های زیادی در این مدت در لبنان شهید و متحمل خسارت شدند، روحیه این خانواده ها و مردم لبنان به خصوص بعد از شهادت سید حسن نصرالله چگونه است. آیا می توانید روحیه مقاومت را ارزیابی کنید؟
علی بوزید: از این نظر، شایان ذکر است که در لبنان اقشار متعددی وجود دارد. افرادی هستند که در تأسیس حزب الله نقش داشتند، آنها هرگز روحیه خود را از دست ندادند، زیرا با شرایط بسیار بدتری مواجه بودند و در سال 1962 که حزب الله را تأسیس کردند، افراد کمی بودند و هیچ تجربه، سلاح و تجهیزاتی نداشتند. . تنها چیزی که داشتند توکل به خدا و به وظیفه امام خمینی بود.
گروه های دیگری هم هستند که روحیه آنها قبل از عملیات موشکی ایران تا حدودی ضعیف شده بود و پس از اصابت موشک های ایران به اسرائیل، روحیه آنها به شدت بالا رفت.
سید حسن که شهید شد و قبل از آن 3 هزار نفر مجروح شدند که اکثر آنها چشم و قسمتی از دستان خود را از دست دادند و همچنین شهادت فرماندهان بزرگ و این بمباران ها اتفاق بزرگی بود و مردم احتمالاً نگران پیروزی بودند. اما اکنون همه مردم عادی لبنان که آسیب دیدند، می دانند که این رویدادها به چیزی مربوط می شود که بسیار ارزشمند است و به خواست خدا پیروز خواهند شد.
تسنیم: آینده جنگ کنونی لبنان را چگونه می بینید؟
علی بوزید: پیروزی صد در صد اما به چه قیمتی و کی؟ هیچ کس نمی داند.
واضح است که کشوری جعلی است و پایه و اساس ندارد و با کشوری کاملاً مبتنی بر اعتقادات و تاریخ و تمدن آن کشور می جنگند و بنابراین قطعاً صهیونیست ها پیروز نخواهند شد. آنها می روند و ناگهان دو پایه امنیت خود را. و اقتصاد در حال فروپاشی است.
پیروزی تعریفی دارد و صهیونیست ها برای پیروزی خود اهدافی را مشخص کردند که یکی از آنها آزادی اسرا و نابودی حماس و حزب الله بود. وقتی نمی توانند این کار را انجام دهند، حداقل به گفته خودشان، شکست خورده اند.
روشن‌تر از آن، خون شهدای ما مانند خون هادی است که می‌دانم او چه انسان صادق، شجاع، مؤمن و با بصیری بود. ما حتی یک مورد را سراغ نداریم که هادی مرتکب خلافی شده باشد، پس باید خون او نزد خدا ارزشمند باشد و امکان ندارد خون او و همرزمانش به هدر برود.
الان هم سناریو روشن است و با وجود تمام ضرباتی که اسرائیلی ها زدند، نتوانستند یک قدم به جلو در جنوب لبنان بردارند.
صهیونیست ها چاره ای جز ادامه جنگ ندارند زیرا در غیر این صورت نابود خواهند شد.
تسنیم: حمایت جمهوری اسلامی ایران از جبهه مقاومت و به ویژه لبنان را چگونه ارزیابی می کنید؟
علی بوزید: خداروشکر خیلی خوبه ما اعتماد زیادی به فرماندهی داریم، مثلاً زمانی که عملیات موشکی ایران کمی دیر اتفاق افتاد، شاید برخی لبنانی‌ها می‌خواستند این کار زودتر انجام شود، اما ما به ولی فقیه ایمان و اعتماد 100 درصدی داریم و به این موضوع اطمینان داریم. حس می کنیم و می دانیم که این موضوع حساب ویژه ای دارد و ما وظیفه داریم در این زمینه اعتماد کنیم.
الحمدلله فرصت ها زیاد است و تعبیری از شهید عبدالقادر که قبل از هادی و سید حسن به شهادت رسید وجود دارد که می گوید ما اهل مکتب امام علی (ع) ضربت در سنگر هستیم یعنی رو به روی. دشمن با تعداد کم و ضربه محکمی وارد می کند.
تسنیم: اگر هادی برمی گشت باز هم اجازه می دادید به حزب الله برود و شهید شود؟
علی بوزید: هزار بار! خدایا شکرت وقتی هادی برای عملیات می رفت و در شرف شهادت بود و به سلامت برمی گشت به مادرش گفت: تو برای من دعای خیر نمی کنی و توفیق شهادت را نداشتم.
در این جنگ اخیر بارها رفت و آمد کرد و یک بار که می خواست برود مادرش دم در به او گفت: هادی وظیفه ات را انجام بده و نگران مادرت نباش. من هم به او گفتم وقتی بچه های فلسطینی را در تلویزیون می بینم چه ظلمی در حق آنها می شود کمتر شرمنده می شوم چون عزیزترین فرد را هم می فرستم جلو.
انتهای پیام/
