به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، از روابط عمومی گروه هنر و تجربه، نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «11:11» به نویسندگی و کارگردانی آرش رحمانی و تهیه کنندگی مهدی ایل بیگی با حضور کارگردان. و سازندگان به نویسندگی مازیا فکری ارشاد، منتقد کار و سینما، بعدازظهر یکشنبه 15 مهرماه گروه فیلم هنر و تجربه در پردیس چارسو برگزار شد.
در ابتدای این نشست مازیار فکری ارشاد، نویسنده و منتقد سینما با اشاره به ساختار فیلم «یازده یازده» گفت: فیلم های هنر و تجربه فیلم هایی هستند که نیاز به حمایت مخاطب دارند و این یک امر است. دیدن تماشاگر روی صندلی های سینما امروز لذت بخش است و به نظر من فیلم آنقدر جذاب است که تماشاگر را برای جلسه نقد و بررسی بعد از نمایش فیلم در سالن نگه می دارد.
وی ادامه داد: متن و فیلمنامه نمایش بسیار سخت بود و به نظرم برخورد بازیگر با این شخصیت ها و با این داستان که پیچیدگی های خاص خودش را دارد مهم ترین چالش بازیگران و درک بازیگر است. در متنی مانند این بسیار مفیدتر از تکنیک است. و فکر میکنم در اکثر نقشها اینطور است.
نویسنده کتاب «سینماگران قرن بیست و یکم» ادامه داد: روایت فلسفی در سینما کار ساده ای نیست، فیلم های زیادی را با مضامین فلسفی داخلی و خارجی می بینیم که گاهی موفق هستند و گاهی نه. ساختن یک فیلم فلسفی به خودی خود یک چالش است و ساختن آن به عنوان اولین فیلم بلند شما جسارت می خواهد. نکته دیگر بازی با دو دنیای موازی یعنی دنیای عینی و دنیای ذهنی است که در این فیلم می بینیم اما در بسیاری از موارد به خصوص در سینمای ایران موفق نیست اما انصافاً چیزی که در آن دیدم. این فیلم پذیرش این تضاد بین این دو دنیا مهم ترین نکته فیلم است.
وی با تاکید بر اینکه می توان برخی از قسمت های فیلم را نقد کرد، افزود: اما این فیلم یک نمونه مستقل است که از هیچ فیلمساز قبلی تقلید نمی کند و احساس می کنم این فیلم چیز جدیدی دارد و به دنبال تقلید از فیلمسازان بزرگ نیست. و این به خودی خود یک نکته مثبت است، اما من فکر می کنم که علاوه بر پاراجانف و تارکوفسکی، ردپایی از ترانسمالک و حتی کوبریک را نیز می بینیم.
در ادامه این نشست آرش رحمانی کارگردان فیلم با تشکر از گروه سینمایی هانرو تجربه برای نمایش و حمایت از این فیلم گفت: رشته اصلی من گرافیک بود و سپس موسیقی خواندم اما از ابتدا گرایش عجیبی به فلسفه داشتم. . فیلم «یازده یازده» اولین فیلم بلندم بود اما قبل از آن 3 فیلم تلویزیونی ساخته بودم.
وی ادامه داد: فلسفه خود تجربه است و تاریخ نشان می دهد که فلسفه در غرب و حکمت در شرق پایان و معنایی ندارد. آنچه منطقی است و تکلیف آن مشخص است، امری جزمی و ارتجاعی است و دیگر نباید در مورد آن صحبت کرد.
رحمانی افزود: من از درام صوفیه یعنی درام فلسفی صحبت کردم و برای من همیشه دنیا سه نقطه دارد. یعنی همین الان که «11:11» را روی پرده می بینم، احساس می کنم بعد از برزخ که شروع داستان ماست، جریان ادامه دارد و آن چهار نفر سیاهپوش، دو نفر در یک طرف و دو نفر در از طرف دیگر، آنها در افق می روند. من فکر می کنم آنها به دل یک داستان دیگر می روند. ما حتی یک شخصیت دیگر در این فیلم داریم که فقط دستش را می بینیم.
آرش رحمانی با تشکر از عوامل و دست اندرکاران این فیلم گفت: مهمترین نکته برای من حضور افراد متفکری بود که تامل می کنند، فکر می کنند و حرف می زنند. من ساعت ها با عزیز فرزاد حسنی چه در دفتر و چه روی صحنه صحبت می کردم و اشراف فرزاد حسنی از درس و بیان و افکارش بر هیچکس پوشیده نیست. بازیگرانی که در این فیلم حضور داشتند همه متفکر بودند و این برای من بسیار قابل احترام است. حال، برخی در صحبت کردن و برخی دیگر در بازیگری، مهم این بود که آنچه را در ذهن خود داریم پیشزمینه کنیم.
وی ادامه داد: به فیلم «بلاتار» هم علاقه دارم و دوست دارم جاهایی را طوری ببینم که آسیبی به فیلم وارد نشود و این اثر در فیلم در یک پلان دیده شود و سینما در واقع به در پاسخ به این سوال، ببینیم آنچه را که در ذهن دارید میتوان در قالب داستان به مخاطب نشان داد یا خیر؟ به نظر من اگر فلسفه نباشد انسان اصلاً زنده نیست، چون انسان سالک است. مهمترین چیز این است که وقتی به دنیا میآید به بیرون نگاه میکند و بعد از مدتی میبیند که هرچه بیرون دنبالش بوده، درونش است.
فرزاد حسنی بازیگر نقش اول این فیلم نیز با اشاره به حضور خود به عنوان بازیگر در سینما و در فیلم “یازده یازده” گفت: امثال من با چالش مواجه هستند چرا که قبلا در عرصه بازیگری کار کرده ایم و بعد از آن مردم ما را به عنوان بازیگر می بینند، در چندین نمایش حضور داشته اند، اما مدت ها قبل از اینکه شاگرد سیروس شاملو بودم و اصل اصلی من آنجا بود، اما بعدها بازی هایم بیشتر دیده شد. کسانی که از ابتدا بازی کردهاند و به عنوان بازیگر شناخته میشوند، میتوانند در فیلمهای مختلف نقشهای مشابهی را ایفا کنند، اما کارگردانها از ابتدای فعالیتم در این عرصه همیشه میخواستند من را تغییر دهند و از فرزاد حسنی بودن دورم کنند.
وی ادامه داد: افتخار می کنم که حتی یک دانشجوی تئاتر به من گفت برای پایان نامه اش بیا این نقش را بازی کنم و من می توانم آن نقش را بازی کنم. این یک افتخار برای من است و من افتخار می کنم که در اولین بازی یک نفر اجرا کنم زیرا من عاشق تجربه کردن هستم.
فرزاد حسنی درباره نقش نویسنده و تفاوت با دیگر نقش هایی که بازی کرده و طنز درونی ای که در بازی شخصیت های دیگر به کار می برد، گفت: این فیلم از معدود آثاری است که من حتی یک کلمه به جز متن در آن نگفته ام. ، متن نوشته آرش رحمانی نوشته شده بود که متن بسیار به هم پیوسته بود، همه بازیگران روی این فیلم کار کردند و موفقیت آن به این بستگی داشت که بتوانند این متن را از فیلتر خودشان عبور دهند. در این فیلم پیوند دنیای فانتزی و واقعیت و تعادلی که باید برقرار شود و برایم شیرین بود و سعی کردم در خدمت متن باشم.
وی ادامه داد: این فیلم در واقع به دنبال تصویری بود که ما به آن فکر کنیم و باید بپذیریم که این مراحل مراحل موفقی است و وقتی متن را خواندم تعجب کردم زیرا اکثر ما اینجا تجربه و لذت داریم. من برای دیدن این نوع فیلم ها انتظار در صف سینما را تجربه کرده ام. از این نظر من این فیلم را گام موثری می دانم و خوشحالم که یک نفر این آثار را در کنار این همه فیلم سینمای بدنه و … تولید می کند و امیدوارم با مقاومت و تداوم این سینما و این نوع نگاه ها بشود. ادامه
مهدی ایلبیگی تهیه کننده فیلم نیز گفت: برای این کار به عنوان کارگردان قرارداد داشتم تا اینکه تهیه کننده ای که فیلم را بر عهده داشت نتوانست به تولید کار ادامه دهد و آقایان رحمانی و باخاری اول. از او خواسته شد که این اثر را خودم تولید کنم. قبول کردم اما از آنجایی که کار فیلمبرداری خیلی سخت است، البته چالش هایی هم وجود داشت و خدا کمک کرد تا احساس غرور کنم و بتوانم با کمک دوستانم از این چالش عبور کنم و یاد بگیرم. ما 17 روز را صرف فیلمبرداری این فیلم کردیم، اما احساس میکنم 17 سال آمادهسازی و تولید دانشگاه بود.
وی درباره فیلمبرداری این فیلم گفت: ما به عدسی آنامورفیک دسترسی نداشتیم و اگر هم دسترسی داشتیم نمی توانستیم آن را در ایران اکران کنیم زیرا سینماهای آنامورفیک یعنی سینما اسکوپ بسیار کم است. . و از آنجایی که من فیلم را به عنوان یک منظره دیدم و احساس کردم بازیگران و افراد این فیلم کمی از دنیایی که در آن وجود دارند دور شده اند، تصمیم گرفتم به بالا و پایین تصویرم دامنه بیشتری بدهم تا بتوانم ببینم. آن را می توانیم از لنزهای واید استفاده کنیم که اعوجاج تصویر یعنی اعوجاج در کناره تصویر را نیز کاهش می دهند. برای رسیدن به آن، میتوانیم با لنز وسیعتری به این شخصیتها نزدیک شویم تا بتوانیم کمی از چیستی را درک کنیم. این شخصیت ها احساس می کنند
سهیل بهراداری مجری طرح و دیگر بازیگر این فیلم نیز گفت: حضور در این فیلم برای من چالش بزرگی بود. چون همزمان دستیار و برنامه ریز بودم و به عنوان دستیار تهیه کننده و اجرایی فعالیت می کردم و از آنجایی که آقای ایلبیگی باید پشت دوربین می بود، باید همه چیز را از بیرون بررسی می کردم.
وی ادامه داد: فکر می کنم یکی از اتفاقاتی که به من کمک کرد تا با نقش سازگار شوم این بود که چون مدام سر صحنه فیلمبرداری بودم عمیقاً در داستان غوطه ور بودم و همه چیز را کاملا تحلیل کردم و کاملاً در داستان غوطه ور شدم. نقش را در موقعیت رها کردم و این تجربه برایم لذت بخش بود و امیدوارم بتوانم باورپذیر نقش را بازی کنم. چون فکر میکنم تمام روشها و همه صحبتها درباره بازیگری در نهایت به اعتبار نقش برمیگردد. سینمای مستقل یک چالش است، البته چالش بلوغ، به همین دلیل فکر میکنم با موقعیتهایی که به وجود آمد و عمدتاً با صحبتهایم، نقش را گرفتم.
۵۷۵۷