«شاهزاده و فقیر» نوشته مارک تواین یکی از مشهورترین رمان های تاریخ غرب است و داستان انتقال گدای به همین نام و ولیعهد ثروتمند انگلستان را روایت می کند. این رمان با نقد نابرابری اجتماعی و نقد قضاوت دیگران بر اساس ظاهر، به دو نفر از دو طبقه اجتماعی کاملاً متفاوت با منافع متضاد این فرصت را می دهد تا حقایق زندگی یکدیگر را تجربه کنند. این داستان در رسانه های مختلف از جمله سینما، تئاتر و نمایش های رادیویی تکرار و اقتباس شده است، مرزها را درنوردیده و برای اکثر مردم دنیا داستانی آشنا به حساب می آید.
«افسانه سلطان و شبان» داریوش فرهنگ، یکی از سریال های موفق دهه 1360، طرحی کم و بیش شبیه به رمان «شاهزاده و فقیر» داشت. داریوش فرهنگ فیلمنامه این اثر را با مهدی هاشمی نوشته است و ظاهرا نه برای رمان «شاهزاده و فقیر» که از منابع ادبیات فارسی برای پیشبرد داستانش استفاده کرده است.
خواب آشفته سلطان
سلطانی کوته بین و سرگرم کننده، کابوس عجیبی می بیند و خواب بزرگ آن را به عنوان تیرهای فاجعه ای تعبیر می کند که در تاریخ معینی از ماه بر سر او فرود می آید. سلطان می ترسد و بیمار می شود. نخست وزیر، بانو سلطان و رئیس خفته راه حل این مشکل را جایگزینی سلطان با شخص دیگری می دانند تا خطر از بین برود. سپس هما سعادت را ترک می کند و پرنده بر شانه چوپان ساده لوحی که شباهت غیرقابل تصوری به سلطان دارد فرود می آید. چوپان را به قصر بردند و جامه شاهی بر او پوشاندند و ده نفر را در لباس شبانی نزد سلطان فرستادند.
طلحک و کاتوب که متوجه تغییر رفتار سلطان شده اند به جستجوی حقیقت می پردازند و طلحک در این راه جان خود را از دست می دهد. کتاب و طلحک با پی بردن به ماهیت واقعی سلطان جدید، شعبان را از حقیقت ماجرا آگاه می کنند و با هم نقشه ای برای نابودی درباریان و آزادی زندانیان می اندیشند. نخست وزیر می میرد و سلطان بانو خودکشی می کند. از سوی دیگر سلطان اصلی که به زندگی روستایی عادت نداشت، در ده شعبان ویرانی به پا کرد و پس از ضرب و شتم مفصل، توسط مردم ده بیرون راند.
در این حال خفته بزرگ مژده می دهد که آن داستان شوم گذشت و جان سلطان از تیرهای بلا نجات یافت. سلطان و خفته به قصر باز می گردند و کاتب از آنها استقبال می کند. سلطان که از این امر متعجب شده بود از درباریان و ملازمین خود پرسید و شنید که همه در سیاهچال هستند. سپس کاتب با لبخند درهای سالن را باز می کند و زندانیان آزاد شده از زندان با شمشیر به سلطان حمله می کنند و کابوس سلطان را به حقیقت می پیوندند.
بازیگران اصلی سریال «افسانه سلطان و شعبان» که در سال 62 از شبکه یک پخش شد کجا هستند و بعد از 41 سال چه می کنند؟
هاشمی همچنان مشغول کار است و در حال حاضر 3 فیلم «تگزاس 3»، «آقوش باز» و «پول و پارتی» در اکران دارد. اوج کار هاشمی در سریال «روزگار قریب» در نقش دکتر محمد قریب با همکاری کیانوش عیاری بود.
در زمان تصویربرداری و پخش این سریال آدینا و هاشمی در زندگی واقعی زن و شوهر بودند. آدینا دختر حسین قلیخان مستعان (مترجم و راوی) مدتهاست که در سینما و تلویزیون فعالیت نکرده و در سالهای اخیر بیشتر در عرصه تئاتر فعالیت داشته است.
محمد مطیعی، نخست وزیر
محمد مطیعی که در رشته سینما تحصیل کرده بود، قبل از انقلاب کار در تلویزیون را آغاز کرد. پس از انقلاب با بازی در سریال سلطان و شعبان به شهرت رسید و در دو سریال مهم دیگر هزاردستان و کوچوک جنگلی به ایفای نقش پرداخت. او در سال 2017 در سوئد درگذشت محمدعلی کشاورز، خفته بزرگ
یکی از 5 بزرگان سینمای ایران در کنار عزت الله تازه ای، جمشید مشایخی، داود رشیدی و علی نصیریان. در کارنامه او می توانید همکاری با ابراهیم گلستان، ناصر تقوایی و عباس کیارستمی را ببینید. نقش مهم تلویزیونی او اسدالله خان در سریال پدرسالار بود. وی در سال 1399 درگذشت.
حسین کاسبیان، طلحک
سرگرم کننده، طنز و جذاب. کاسبیان را می توان با این صفت ها توصیف کرد. او در تئاتر، سینما و تلویزیون با سالمندان کار می کرد. او به جز «سلطان و شعبان» در «سالن زیبایی زیبا» نیز نقشی به یاد ماندنی داشت. او در سال 2005 درگذشت.
احمد آقالو، نویسنده
صدای متمایز، لحن جذاب، هیکل خاص، اجرای شیک و در یک کلام فراموش نشدنی. احمد آقالو 59 سال بیشتر نداشت که در سال 2007 بر اثر بیماری درگذشت. تماشای او در تئاتر، سینما و تلویزیون بسیار جذاب بود و شنیدن صدای او از رادیو لذت بخش بود. او خیلی زود رفت و کمتر از آنچه لیاقتش را داشت قدردانی شد و تأثیر مهمی بر او گذاشت.