افزونه پارسی دیت را نصب کنید Sunday, 6 October , 2024
1

حمیرا خواهرم از شرم زن شوهرم شد.

  • کد خبر : 387497
حمیرا خواهرم از شرم زن شوهرم شد.

به گزارش ساعت 9 صبح؛ آنقدر دلش برای «فیروز» باخته بود که خنده ها و لبخندهای نابجای خود را ناشی از خوش اخلاقی می دانست و اغراق ها و اغراق هایش را درباره درآمد میلیونی و قراردادهای چند میلیونی اش با افراد معتبر به او می گفت. شرکت ها به شعور شما، اما من تازه […]

به گزارش ساعت 9 صبح؛ آنقدر دلش برای «فیروز» باخته بود که خنده ها و لبخندهای نابجای خود را ناشی از خوش اخلاقی می دانست و اغراق ها و اغراق هایش را درباره درآمد میلیونی و قراردادهای چند میلیونی اش با افراد معتبر به او می گفت. شرکت ها به شعور شما، اما من تازه متوجه شدم که در شرایط عجیبی هستم و…

زن 25 ساله ای که مدعی بود مشاوره روانشناسی در کلانتری راه را برای زندگی اش هموار کرده و حالا پس از بررسی های بیشتر تصمیم عاقلانه ای برای ازدواج با فیروز خواهد گرفت، به مشاور و مددکار اجتماعی شفای مشهد گفت. کلانتری درباره زوایای پنهان زندگی اش: 18 ساله بودم که با «پمان» سر سفره عقد نشستم. او کارمند قراردادی یکی از ادارات بود و خیلی زود جزو خانواده من شد.

با اینکه نامزدم هفته ای دو روز به خانه ما می آمد، اما با پدر و مادرم و خواهر کوچکترم رابطه خوبی داشتم. هر وقت از من کادو می گرفت به خواهرم هم هدیه می داد.

پدرم که کارگر ساختمانی بود و درآمد چندانی نداشت از این رفتارهای دامادش خیلی خوشحال بود. من هم از این همه لطف پیمان نسبت به خواهرم قدردانی کردم تا اینکه متوجه شدم توجه او به «حمیره» غیرعادی است، بنابراین یک شب به طور تصادفی از خواب بیدار شدم و او را جلوی اتاق خواهرم دیدم.

پیمان که دست و پایش را گم کرده بود در مقابل چشمان متعجبم گفت: صدایی از اتاق شنیدم و فکر کردم دزد به خانه آمده است.

خلاصه رفتارهای عجیب او به حدی رسید که یک روز عکس های زننده خواهرم را در گوشی پیمان دیدم و متوجه شدم که باید جلوی ارتباط بیشتر او با حمیرا را بگیرم.

شوهرم عاشق خواهرم است!

خلاصه زندگی مشترک من با پیمان در حالی شروع شد که با همسری عصبانی و عصبانی سر و کار داشتم.

او به من توجهی نمی کرد و مخفیانه با خواهرم قرار می گرفت. وقتی پیامک هایش را دیدم دنیایم به هم ریخت اما پیمان با صراحت مدعی شد که مدت هاست عاشق خواهرم بوده و علاقه ای به من ندارد.

وقتی با گریه ماجرا را برای خانواده‌ام تعریف کردم، خواهرم را مقصر می‌دانستند، اما او هم احساس می‌کرد که دلش باخته و تهدید به خودکشی کرده است. از این رو در 20 سالگی با دل شکسته از همسر 29 ساله ام طلاق گرفتم و مدتی بعد حمیرا با بی شرمی و بی شرمی با پیمان ازدواج کرد و با هم به شهر دیگری رفتند.

من هم با غرور پایمال شده وارد دانشگاه شدم و ادامه تحصیل دادم. اما هنوز دو سال از این ماجرا نگذشته بود که رابطه حمیرا و پیمان به هم خورد و از هم جدا شدند چون خواهرم خیانت پیمان را به چشم خود دیده بود و حالا معنای دروغ و خیانت را فهمیده بود.

پیشنهاد ازدواج به دختر غمگین

از طرفی در محیط دانشگاه با پسری به نام «عیسی» آشنا شدم که بسیار باهوش به نظر می رسید. با وجود اینکه در مراحل ازدواج ناموفقم بودم، او باز هم از من خواستگاری کرد.

او که ادعا می کرد وضعیت مالی بسیار خوبی دارد با لبخند و خنده هایش آنقدر مرا تحت تاثیر قرار داد که شیفته اخلاق خوبش شدم. عیسی معتقد بود که تجربه و دانش خاصی در تجارت دارد و شرکت های بزرگ و معتبر از او دعوت به همکاری کرده اند اما تصمیم گرفتم قبل از ازدواج از بهترین مشاوران راهنمایی بگیرم و…

لازم به ذکر است که چند روز بعد به درخواست مشاور کلانتری، عیسی نیز با ظاهری ژولیده و موهای ژولیده در دفتر کلانتری حاضر شد. وی در حالی که بی اختیار دستش را تکان می داد و لبخند عجیبی می زد به این کارشناس اجتماعی گفت: شش ساله بودم که مرا فرزند طلاق خطاب کردند و در خانه مادربزرگم بزرگ شدم اما هرگز با کسی معاشرت نکردم و با افراد بسیار کمی رفتم. من قبلا می آمدم اما خیلی پولدارم و همه شرکت های بزرگ افتخار می کنند که با من قراردادهای میلیاردی می بندند و…

او در مورد کسب و کار و دارایی خود آنقدر اغراق می کرد که غیرقابل باور بود. زمانی که این جوان 27 ساله با دستور ویژه سرگرد علی عمارلو (رئیس کلانتری شفا) مورد بررسی روانی قرار گرفت، مشخص شد که وی احتمالاً دچار بیماری روانی است و باید تحت معاینات روانپزشکی قرار گیرد. این در حالی بود که تحقیقات اولیه زن جوان نیز نشان می داد هیچ شرکت خارجی با مشخصات ارائه شده از سوی «عیسی» وجود ندارد.

قتل طلافروش با گلوله/ سردشت وحشت زده


لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=387497

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.