بعد از اشغال سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران که 13 آبان 1358 توسط دانشجویان معترض به فعالیتهای آمریکا در ایران صورت گرفت، رابطه دیپلماتیک دو کشور که از انقلاب بهمن 57 دچار سردی شده بود، به کمترین حالت ممکن درآمد و در نهایت در ۲۰ فروردین 1359 با ترک خاک آمریکا از سوی دیپلماتهای ایرانی که به خواست دولت آن کشور انجام شد، روابط سیاسی ایران و آمریکا به طور کامل قطع شد.
مکفارلین؛ نخستین مذاکره بعد از انقلاب
مذاکرات موسوم به مکفارلین در خلال جنگ ایران و عراق که درباره آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان بود و بعد سلسله مذاکرات مستقیم دو کشور حول توافق برجام در زمان ریاست جمهوری حسن روحانی در ایران و باراک اوباما در ایالات متحده، تنها تجربه دیپلماتیک و روابط سیاسی دو کشور در 43 سال اخیر است که البته بهدلیل محدودیت زمانی و نیز تکمحوری بودن آن، گستره اثرپذیری زیادی ـ به جز بازه زمانی اواخر 1394 تا اوایل 1397 ـ نداشت.
مذاکرات غیرمستقیم البته در قالب مذاکرات هستهای و نیز میانجیگریهای متعدد بهویژه با نقشآفرینی سلطنت عمان برای موضوعاتی همچون آزادی زندانیان دو کشور و … در 20 سال اخیر با مطرح شدن پرونده فعالیتهاتی هستهای کشورمان هم بین دو کشور رخ داده است که در دنیای دپیلماسی، اثرگذاری مهمی در پی ندارد.
نسخه درمان وضعیت کنونی، رابطه با آمریکاست؟
این حالت برای دو طرف دارای تبعاتی بوده است، درگیر بودن در فضای القا شده ناامن در خاورمیانه که علیرغم تداوم حضور نظامی آمریکا در منطقه، عاملی برای ادامه داشتن هزینههای گزاف برای دولت این کشور هم هست. از سویی درگیر شدن ایران در تحریمهای وضعی آمریکا بهعنوان بزرگترین اقتصاد دنیا، کشورمان و مردم را درگیر مشکلاتی کرده که برخی معتقدند با مذاکرات با آمریکا و تفاهم و توافق در برخی موارد مورد اختلاف، میتوان از شر آن خلاص شد.
حالا علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی و وزیر امور خارجه در دولت احمدینژاد، رئیس سازمان انرژی اتمی در دولت روحانی و یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده برجامی کشورمان (در مباحث فنی) از لزوم برقرای رابطه با آمریکا صحبت کرده است.
صالحی که با توجه به سابقه مدیریتی خود به جبهه اصولگرایان نزدیک است، گفته است؛ ایران باید با آغاز گفتوگوهای سیاسی، رابطه خود با آمریکا را تنظیم کند.
او حتی اعلام کرده که چین و روسیه هم چنین توصیهای به ایران کردهاند.
فرصت خوبی است گفتوگوی همهجانبه سیاسی با آمریکا داشته باشیم
صالحی به صراحت گفته است: «ما در چالش با آمریکا همواره روی موضوعات خاص گفتوگو کردهایم. مثلاً در مورد افغانستان یا عراق یا بحث آزادی زندانیان یا برجام و به طور کلی موضوع هستهای؛ اما هیچ وقت یک مذاکره گسترده و وسیع سیاسی که دربرگیرنده ابعاد دیگر باشد، نداشتهایم. اما حالا با توجه به مجموعه شرایط منطقهای و بینالمللی فرصت خوب و مناسبی است که یک گفتوگوی همهجانبه سیاسی با غرب، اعم از اروپا و آمریکا، داشته باشیم.»
او از تجربه خود در خصوص توصیه چینیها به مسئولان کشورمان در این باره هم پرده برداشته و گفته است: «چینیها خودشان به ما میگویند ـ حداقل در زمانی که من مسئول بودم ـ که رابطهتان را با آمریکا تنظیم کنید تا مشکل ما حل شود. این را به ما گفتهاند. روسها هم این را به ما گفتهاند.»
خدمتی که آمریکا به ایران کرد
صالحی همچنین به خدمت آمریکاییها به ایران اشاره کرده و ماندن بخشی دیگر از خاک وطن در وطن را مدیون تهدید رئیس جمهور وقت آمریکا دانست. او گفت: «شوروی بعد از جنگ جهانی دوم در بخشی از ایران حضور داشت. این تهدید ترومن علیه شورویها بود که باید خاک ایران را ترک کنید. این خودش یک نکته مثبت است. اگر خدای نکرده، ما بخش دیگری از سرزمینمان را از دست داده بودیم، در چه وضعیتی بودیم؟ لذا نباید فراموش کنیم که در زمان ترومن، رییس جمهور آمریکا، نیروهای ارتش سرخ شوروی در بخشی از سرزمین کشور عزیزمان ایران حضور داشتند و اگر تهدید ترومن علیه شوروی نبود، چه بسا امروز شاهد جدا بودن بخش دیگری از سرزمینمان بودیم.»
سؤال صالحی درباره اینکه رابطه ما با آمریکا تا کی قطع بماند؟
این دیپلمات سابق همچنین یک سؤال مهم را مطرح کرده که قابل تأمل است. او گفته است: «الان به جایی رسیدهایم که مسائل در هم تنیده شده، چین آمده به میدان، روسیه آمده به میدان، قضیه اوکراین، اهمیت روز افزون منطقه خاورمیانه به عنوان نقشآفرین در تأمین انرژی دنیا و حضور آمریکا در خاورمیانه؛ بعضیها بر اساس شواهدی معتقدند آمریکا در حال افول است. باشد افول کند، ولی چه زمانی افول میکند؟ اگر تا سال دیگر افول کند میارزد تا یک سال صبر کنیم. اما آمدیم و تا ۳۰ سال دیگر افول نکرد. ما باید در این ۳۰ سال چه کار کنیم؟ بالاخره ما باید مشکلمان را حل کنیم.»
و این سؤالی است که بهنظر میرسد مدتهاست ذهن طرفداران توسعه روابط همهجانبه با کشورهای دنیا چه شرق و چه غرب را به خود مشغول کرده است اما فقط علیاکبر صالحی بهعنوان شخص معتمد نظام و مورد احترام جریانهای سیاسی کشور شهامت بیان آن را داشته است.