به گزارش رکنا، این پرونده از سال 96 که کشف شد ادامه داشت جسد خونریزی مرد میانسالی در حاشیه جاده آزادگان آغاز شد. رانندگان عبوری با مشاهده جسد بلافاصله به پلیس اطلاع دادند.
ماموران تحقیق کردند و شواهد نشان داد مقتول با ضربات چاقو متعدد احتمالاً او را در جای دیگری کشتند و سپس جسدش را شبانه به حومه بزگاررا منتقل کردند.
کشف تلفن همراه و مدارک هویتی در کنار جسد نشان می داد که متعلق به مردی به نام رحیم است.
با فاش شدن این ماجرا جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران برای حل معمای جنایت وارد عمل شدند.
ماموران در اولین گام تحقیقات از همسر مقتول به نام لیلا بازجویی کردند.
زن جوان به ماموران گفت: همسرم دو گوشی تلفن همراه داشت. دیشب زنی ناشناس با تلفن همراهش تماس گرفت و از او خواست بیرون برود. من مخالفت کردم اما همسرم به حرف من گوش نکرد و به ملاقات زن ناشناس رفت. همسرم دیشب مشروب خورده بود و موقع خروج از خانه حال و هوای خوبی نداشت. من تا صبح منتظرش بودم، اما او به خانه برنگشت تا اینکه پلیس زنگ زد و خبر فوت شوهرم را داد. من نمی دانم شوهرم و احتمالاً زن ناشناس چگونه مرده است. قتل شوهرم دست داره
اظهارات عجیب فرزندان مقتول
اظهارات ضد و نقیض 3 فرزند مقتول درباره نحوه خروج پدرشان از خانه، شک پلیس را برانگیخت.
پسر بزرگ قربانی گفت: دیشب پسر عموی مادرم به خانه ما آمد و بعد از چند ساعت رفت. بعد از رفتن او، مادرم به من، برادرم و خواهرم پول داد تا از داروخانه محله خود دارو بخریم. از خانه خارج شدیم و حدود یک ساعت بعد به خانه برگشتیم. وقتی به خانه رسیدیم، پدرمان خانه نبود. مادر ما ترسیده بود و دست و لباسش خونی شده بود. حتی روی فرش و در و دیوار خون می پاشید و مادرمان در حالی که گریه می کرد با دستمال خیس خون را پاک می کرد. من و برادرانم که با دیدن این صحنه شوکه شده بودیم از مادرمان پرسیدیم.
این نوجوان ادامه داد: مادرمان می گفت طبق معمول با پدرمان دعوا کرده و پدرمان او را زده و از خانه خارج شده است. با اینکه دستان مادرمان زخمی بود، اما خون ریخته شده در خانه بیش از آن چیزی بود که باید از دستان مادرمان جاری می شد. پدر و مادر ما همیشه با هم اختلاف داشتند و بیشتر اوقات کار به کتک کشیده می شد.
با توجه به اظهارات عجیب این کودک، ماموران از برادر کوچک او بازجویی کردند.
این کودک گفت: وقتی به خانه برگشتیم مادرم غمگین بود و بسیار گریه کرد. اما کمی بعد آرام شد. او ما را تهدید کرد که اگر پلیس بیاید چیزی از ما بپرسد، می گوییم پدرمان مست و با دو گوشی در دست از خانه خارج شده است. مادر ما برعکس گفت. پلیس او را دستگیر می کند و من و برادرانم آواره هستیم.
با اظهارات فرزندان مقتول، ماموران در ادامه تحقیقات به بررسی تلفن همراه لیلا پرداختند و تایید کردند که این زن برای پسر عمویش به نام نعیم پیامک ارسال کرده است.
با فاش شدن این ماجرا، لیلا دستگیر شد و ماموران به تحقیق از پسر عمویش پرداختند.
پیگیری خواستگار سابق
در بررسی ها مشخص شد که نعیم خواستگار لیلا بوده و سال ها پیش قرار است با او ازدواج کند. همچنین با ردیابی تلفن همراه نعیم مشخص شد که تلفن همراه وی در زمانی که فرزندان مقتول در خانه نبودند در همان منطقه بوده است. اگرچه فرضیه جنایت خانوادگی با همدستی خواستگار سابقش قوی بود، اما نعیم قوی بود. دستگیر شد، اما ادعا کرد که نمی داند چگونه شوهر پسر عمویش کشته شده است.
وی گفت: کار من جمع آوری زباله است و در حال جمع آوری زباله بودم که رحیم در منطقه جنت آباد کشته شد، نمی دانم چگونه کشته شد.
این در حالی است که پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد مقتول بر اثر ضربات متعدد چاقو با چاقو و تبر کشته شده و در آزمایشات سم شناسی وی هیچ گونه سموم مخدر، آمفتامین و متادون کشف نشد، اما در داخل معده وی کلونازپام مشاهده شد. .
لیلا اگرچه در بازداشتگاه مهر سکوت اختیار کرد و منکر دست داشتن در قتل همسرش شد، اما همکاری او باعث شد تا نیروی انتظامی پیشروی مهمی داشته باشد.
درد زنان در بازداشتگاه پلیس
این زن گفت: چند روزی است که در بازداشت هستم. چند روز پیش که لیلا به بازداشتگاه رسید، با هم دوست شدیم و درد دل کردیم. او یک شب به من گفت که اگر قرص کلونازپام را در شربت حل کنید در آزمایش سم شناسی چیزی مشخص نمی شود. فکر کنم با این ترفند شوهرش را کشته است.
همین سرنخ کافی بود تا لیلا را به همدستی در جنایات خانوادگی متهم کنیم. در حالی که پسر عموی وی همچنان دست داشتن در قتل را انکار می کرد و مدعی بود که از نحوه قتل رحیم اطلاعی ندارند، کیفرخواستی برای وی به اتهام مشارکت در قتل عمد صادر و پرونده وی به شعبه دوم دادگاه کیفری ارسال شد. از یکی از استان های تهران جهت رسیدگی.
دادگاه اول
در ابتدای این دیدار مادر مقتول درخواست قصاص را مطرح کرد و گفت: عروسم و پسرعمویش پسرم را به طرز فجیعی کشتند و از خودم و سه نوه ام خواهان قصاص هستم.
لیلا سپس در برابر قضات حاضر شد و منکر دست داشتن در قتل همسرش شد.
او گفته های قبلی خود را تکرار کرد و گفت: باور کنید همسرم آن شب از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. مادرشوهر و برادر شوهرم به فرزندانم یاد داده اند که علیه من و پسر عمویم دروغ بگویند. آنها به اشتباه معتقدند من و پسر عمویم رابطه پنهانی داشتیم و به همین دلیل شوهرم را کشتیم، اما این درست نیست و فرزندانم دروغ می گویند.
وی ادامه داد: پسر عمویم مدتی پیش شوهرم کار می کرد و کارگر همسرم بود و به همین دلیل به خانه ما رفت و آمد داشت و من هیچ رابطه پنهانی با او نداشتم و به جرم نه دستگیر شده ام. من و عقل بی گناهیم آن شب شوهرم شام خورد. پاستا خورد و ناگهان حالش بد شد. سپس از خانه خارج شد و از سرنوشت او اطلاعی ندارم.
سپس نعیم در برابر داوران ایستاد و گفت: من کارگر مهربانی بودم و به خانه شما می رفتم. چند روز پیش جاروبرقی خراب خانه اش را به من داد تا ببرم. تعمیرگاه آن شب برای تحویل جاروبرقی به خانه اش رفته بود. او از من خواست که برای شام پیش آنها بمانم. آنجا شام خوردم و فردا صبح رفتم یزد. برای همین موبایلم در خانه آنتن داده بود. باور کنید من اطلاعی از نحوه کشته شدن شوهر عمویم ندارم و بی دلیل دستگیر شدم.
سپس وکیل لیلا به دفاع از خود پرداخت و گفت: هیچ مدرکی برای اثبات رابطه پنهانی لیلا و پسر عمویش به دست نیامده است، اظهارات فرزندان مقتول متناقض است و به نظر می رسد این اظهارات نتیجه آموزه های خانواده مقتول باشد. “. “
وی ادامه داد: در بررسی های پلیسی مشخص شد زنی که به گفته همسر مقتول با تلفن همراه رحیم تماس گرفته، مردی افغان بوده که با تقلید از صدای یک زن، مردان افغان را فریب داده و پس از شناسایی ، معلوم شد که او کاری به این موضوع ندارد.
این وکیل دادگستری اظهار داشت: پزشکی قانونی آثار بریدگی های متعدد بر روی بدن مقتول را تایید کرده است که با ابزارهای مختلف قتل از جمله چاقو و تبر به مقتول وارد شده است که به نظر می رسد توسط چند نفر به قتل رسیده است. موکلم ربطی به این ماجرا ندارد و تقاضا دارم از اتهام مشارکت در قتل تبرئه شود.
پس از اتمام اظهارات این وکیل، قضات دادگاه برای پایان تحقیقات جلسه را متوقف کردند.
دادگاه دوم
در دومین جلسه رسیدگی به این پرونده پیچیده فرزندان مقتول اظهارات جدیدی کردند.
یکی از آنها گفت: من و برادرانم به مادرمان دروغ گفتیم. وقتی مادرمان را دستگیر کردند، با پدربزرگمان زندگی می کردیم. او به ما یاد داده بود که این جملات را علیه مادرمان بگوییم. اما الان ما را از خانه اش بیرون کرد و سرپناهی نداریم. ما آمده ایم تا حقیقت را بگوییم.
وی ادامه داد: پدرمان بعد از خوردن غذا حالش بد شد و از خانه خارج شد.
لیلا و نعیم هم حرف های قبلی خود را تکرار کردند و در مسیر شکایت کردند قتل رحیم علم ندارد.
ایستگاه قسامه
از آنجایی که هیچ مدرکی علیه وی وجود نداشت، قضات دادگاه موضوع را کذب دانسته و دستور برگزاری مراسم تحلیف را صادر کردند. آن را به لیلا و نعیم واگذار کردند. مقرر شد دو متهم در جلسه دادگاه 50 بار سوگند بی گناهی خود را یاد کنند و از اتهام مشارکت در جنایت تبرئه شوند.