به گزارش رکنا، مسعود کشمیر عامل انفجار ساختمان نخست وزیری و محمدرضا صمدی کلاهی عامل بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری، دو عامل اصلی نفوذ در سازمان مجاهدین خلق هستند که سرنوشت آنها در هاله ای از بلاتکلیفی قرار داشت. سال . سرنوشت او به این دلیل اهمیت یافت که کشمیر رئیس جمهور و نخست وزیر را ترور کرد و کلاهی رئیس دیوان عالی کشور و شورای عالی قضایی را به همراه چند وزیر و دیگر سیاستمداران ترور کرد. 43 سال از آن روزها می گذرد و 43 سال است که کشمیر و کلاه در تاریخ گم شده اند. اخیراً یکی دو عکس منتسب به مسعود کشمیری در اینترنت منتشر شده و چند سال پیش هم گفته شده احتمالا کلاهی توسط چند تن از اعضای باندهای جنایتکار سازمان یافته در هلند به قتل رسیده است.
با توجه به خدماتی که کشمیری به مسعود رجوی و سازمانش کرد، میتوان انتظار داشت که پس از خروج وی از ایران و پیوستن به سازمان، جایگاه ویژهای به او داده شود. اما این تصویر زمانی محو می شود که بدانیم مهدی افتخاری که پس از طراحی و اجرای عملیات بیرون راندن بنی صدر و رجوی از تهران، لقب فرماندهی فتح الله را به خود اختصاص داده بود، در اواخر عمر خود باغی در اشرف داشت و در آنجا بود. زباله ها را جمع کرد و در آنجا مرد. سرنوشت کشمیر در 43 سال اخیر نیز جالب است.
مفهومی به نام خط شروع در گفتگوهای منتشر شده توسط مقامات مبارزه با سازمان در دهه شصت وجود دارد. «سازمان پس از حمله موسی خط حرکت عمومی خود را آغاز کرد (در 28 بهمن 1394 خانه ای که مقر سازمان در محله زعفرانیه بود مورد حمله قرار گرفت) پایان در اولویت نبود و این اتفاق یکی یکی می افتاد. به عنوان خط شروع، بلافاصله پس از 12 اردیبهشت (1361 که ضربه سختی به بخش اجتماعی سازمان بود و دومین ضربه شدید بعد از خانه زعفرانیه «همه کادرش» شروع شد. از مرزهای عراق، پاکستان، ترکیه و هر مرزی که ممکن است عبور کنند، آسیب ببینند.» (رعد در آسمان صاف، 1397).
اما رفتن مسعود کشمیری به قبل از انتخاب خط شروع به عنوان استراتژی برمی گردد. کلاهی و کشمیری با فاصله کمی (احتمالاً تیر تا شهریور) از ایران خارج شدند. سال ها سرنوشت کاشمر نامشخص بود تا اینکه برادران خدابنده (مسعود و ابراهیم) در گفت وگو با مرکز اسناد انقلاب اسلامی مسیر و مسیر خروج کاشمر را تشریح کردند. برادران خدابنده از اعضای سازمان بودند، مسعود ساکن انگلستان و ابراهیم ساکن ایران. این ماجرا مربوط به مسعود است که در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی به عنوان: رئیس سابق تیم امنیتی مسعود و مریم رجوی و فرمانده سابق ارتش آزادیبخش معرفی شده است.
مسعود خدابنده می گوید: همزمان با ورود مسعود رجوی و ابوالحسن بنی صدر به فرانسه (مرداد 1360)، من را از لندن به پاریس فرستادند و سپس به اتفاق سعید شاهسوندی برای انتقال یک فرستنده رادیویی و سایر وسایل ارتباطی از کشور. مونیخ به بغداد و از آنجا به کردستان ایران اعزام شدم شکست 30 ژوئن 1960، از طریق مقر ما که در آن زمان در کنار (و از نظر لجستیکی با) مقر حزب دمکرات بود، به دفتر بغداد منتقل شدند و از طریق اردن به فرانسه (لا. مسیر دوم برای پایین تر بود). افرادی که از شمال کردستان و ترکیه استفاده میکردند، از جمله مهدی ابریشمچی و جلال گنجهای بودند که همگی آنها را از مرزنشینان مسعود کشمیری و محمدرضا کلاهی نیز به پادگان ما منتقل کردند. با فاصله زمانی کوتاه مشخص بود که ما به دلایل تاریخی نمی توانیم هیچ کدام را به اروپا بفرستیم و دستور حفظ و مراقبت از آنها بود. ما کلاه (با نام سازمان رادیو کریم) را که از نظر فنی میتوانست در رادیو کردستان استفاده کند، نگه داشتیم و مسعود کشمیری (نام سازمان: باقر ریگانز) را که عربی میدانست به دفتر بغداد فرستادیم. (مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1400)
بنابراین یک کشمیری از اقلیم کردستان به عراق می رود و احتمالا در عراق می ماند. زیرا شواهد و اظهارات نشان می دهد که کشمیر سال ها بعد توانسته عراق را ترک کند و تا آن زمان در این کشور باقی مانده است. سال دقیق خروج کشمیر از عراق مشخص نیست، اما می توان گفت که وی حداقل هشت سال در عراق بوده که می تواند بیش از 10 سال باشد. چون خدابنده از مخالفت کشمیر با طلاق اجباری همسرش می گوید و بحث طلاق سازمان مربوط به سال 1368 است; اطلاعات ما نشان می دهد که کشمیر تا اوایل دهه 1970 در اشرف بوده است.
یک کشمیری به نام باقر در اشرف زندگی می کرد. الف. یکی از نیروهای نزدیک به رجوی که سالها پیش در اروپا پناهنده شده بود، در پاسخ به سوالاتی که در جریان تحقیق برای ساخت یک مستند برای او ارسال شده بود، نوشت: «مسعود کشمیری را قبل از ترک سازمان در اوایل دهه هفتاد در اشرف ملاقات کردیم. او را با نام باقر می شناختیم که بسیار آرام و با اخلاق بود و بسیار متدین بود و به شعائر دینی پایبند بود و نماز را از جمله نماز کامل می خواند او حتی نمازهای غیر واجب می خواند و بعد از نمازهای واجب نماز می خواند، در حالی که ما مجاهدان در تشکیلات سازمان، نمازهای واجب خود را به طور کامل و همیشه به جا نمی آوریم.
این پاسخ ها همزمان (مرداد 1397) با ناصر رضوی، کارشناس سرشناس حوزه منافقین وزارت اطلاعات تایید شده است که وی نیز هویت این فرد را تایید کرده و نوشته است: مربوط به شعائر دینی و مذهبی است. عبادت در نخستوزیری، کشمیر نیز به همین امر معروف بود، که البته به عنوان تلاش کشمیر برای بهبود نظام تلقی میشد و میکنند (و البته موثر هم بود)، اما این کشمیر بود.
موضوع ترک اشرف و سازمان کشمیر حقیقت دارد. گفته می شود او با موضوع طلاق های اجباری که رجوی پس از پایان جنگ در اشرف مطرح کرد و جنجال برانگیز شد، مخالف بود. در نهایت اطلاعات و پیگیری های تایید نشده نشان می دهد که او در آلمان و زنده است. مسعود خدابنده در این باره می گوید: «چند سال پیش در آلمان در حال رانندگی با تاکسی دیده شد. اما بعید نیست که این سازمان مسعود کشمیری و همچنین محمدرضا کلاهی را کشته یا بخواهد بکشد. «از زمانی که وارد شده است. آلبانی، سازمان به شدت به دنبال اخراج افراد شناخته شده و محو تاریخ آنها بوده است و مسعود کشمیری یکی از این تهدیدات جدی محسوب می شود.» ماجرای قتل کشمیری چند سال پیش در مصاحبه ناصر رضوی با مجله پاسار رد شد. تاریخ مصاحبه، منتشر شده در سال 2015).
در ژوئن 1402 گزارش هایی مبنی بر کشته شدن یک کشمیری در حمله نامشخصی به مقر سازمان در فرانسه منتشر شد که تایید نشد. کشمیری متولد 1329 در زمان شهادت شهیدان رجایی و باهنر 31 ساله بود و امروز 74 ساله است.
منبع: فرارو