افزونه پارسی دیت را نصب کنید Monday, 21 October , 2024
1

خلاصه قسمت 25 سریال ترکی وحشی یابانی + پخش آنلاین

  • کد خبر : 344113
خلاصه قسمت 25 سریال ترکی وحشی یابانی + پخش آنلاین

۱۴۰۳/۰۶/۰۸ ۰۲:۳۰:۰۲ کد خبر: 234199 در این مطلب می توانید خلاصه قسمت 25 سریال ترکی وحشی را در صفحه اقتصاد مشاهده کنید. با ما همراه باشید. صفحه اقتصاد – در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد. خلاصه داستان قسمت 25. سریال ترکی وحشی با ما باشید را خواهید دید. سریال ترکی وحشی یکی از […]

در این مطلب می توانید خلاصه قسمت 25 سریال ترکی وحشی را در صفحه اقتصاد مشاهده کنید. با ما همراه باشید.


صفحه اقتصاد –

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد. خلاصه داستان قسمت 25. سریال ترکی وحشی با ما باشید را خواهید دید. سریال ترکی وحشی یکی از جدیدترین سریال های تلویزیونی سینما. ترکیهبه تازگی پخش آن آغاز شده است. این سریال ترکی از فیلمنامه دراماتیک بهره می برد. فیلمنامه ای که توسط هلال یلدیز، سراپ گزل، نازلی سونلو و چیسم کاتیلماز به همراه ملک سون نوشته شده است.

بازیگران این سریال عبارتند از؛ هالیت اوزگور ساری در نقش یامان سویسالان، سیمای بارلاس در نقش رویا، دولونای سویسرت در نقش نسلیهان سویسالان، عثمان الکاش) در نقش اشرف علی سویسالان، یوردائر اوکور در نقش سرهان سویسالان، برتان اصلانی در نقش آلاز سویسالان، سرای اوزکان در نقش ایسلان سوسلان، سویسالان، روژبین اردن در نقش آسی ان آسی، سزر آریچای در نقش سسور رامیز مولاموسا در نقش اوموت، شبنم حسنی‌سوغی در نقش شبنم سوالپ، سلیم جان یالچین در نقش ایلکر سوالپ، بارتو دیلمان دیلمن) در نقش روزگار، تایانچ آییدین در نقش Aşkın Şenol در نقش سلیم، Ayşegül Ünsal در نقش فریده، Güray Görkem یکی از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان و Gül Ulusoy نقش یورداگل را بازی می کنند.

برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید

خلاصه قسمت 25 سریال ترکی وحشی

چالا و رویا میرن بیمارستان که سرهان چالا رو میبینه بغلش میکنه و گریه میکنه میگه روزت چطور بود؟ چه اتفاقی افتاده است که نبض برای گفتن وجود ندارد! و گریه می کند، سرهان نگاهش می کند و می گوید کجا بودی؟ با روزگار بودید؟ قضیه چیه؟ چالا گریه می کند و مدام در مورد زمان بندی می پرسد، رویا به سرهان می گوید که ساعت بود، این را برای چاالا آورد و بار اول نبود! یامان تا اون روز اومده میگه چالا چی میگی؟ از من چه می خواهی؟ دست از شکایت بردارید! سرهان با دیدن چاالا در پذیرایی یامان گیج می شود و به او می گوید چه اتفاقی افتاده است. تو اینجا چیکار میکنی چاالا اومد سمتش و شروع کرد به کتک زدنش و میگه تو باعث شدی حالا اگه یه وقت به دردسر بیفته من خودم تو رو میکشم! من نمی خواهم تو برادر من باشی، چه کسی را ببینم؟ برادری مثل تو از یک وحشی می آید!

یامان گیر کرده سرش خشکه، از اونجا رویا چاالارو میبرن. سرهان به اتاقش می رود و الاز را آنجا می بیند. سرهان به او می گوید که من از ماجرا خبر دارم، فقط می خواهم تنها باشم، باید به پلیس اطلاع دهم و اگر به پلیس خبر داد، مرا زندانی کنند. کار من بود سرهان شوکه شده است. نسلیهان هومان در تئاتر عمل است و می خواهند عمل کنند که سرهان می رود آنجا و می گوید حق این کار را نداری برو مادرت را صدا کن. پدرش به بیمارستان دیگری منتقل شد. مدام می گوید نمی خواهم اینجا عمل کنی، عملیات لغو می شود، اما هومان به حرف های او توجهی نمی کند و به نسلیهان می گوید او را بیرون بیاورند و به دستیاران می گوید که امنیت را صدا کنند. سیرهان میگه کی میخوای از اینجا بری؟ نسلیهان به او می گوید: سیرهان می فهمی چه می گویی؟ آن زمان! سیرهان می گوید نه یک بار بلکه چند بار دخترمان را زده است!

نسلیهان تعجب میکنه که هومان بهش میگه قانونا تو هم نباید اینجا باشی برو بیرون به یه جراح عمومی بگو بیاد کمکم کنه! بعد از چند دقیقه نسلیهان میره اتاق عمل و هومن میگه چرا اومدی؟ نسلیهان میگه: من دکتر اینجام نه مادر! هیچ دکتر دیگری در بیمارستان وجود ندارد، بیمار مهمتر از قانون است و او شروع به عمل می کند. رویا جوسور و عاصی را مقصر می داند و می گوید آفرین، به عواقب کارتون فکر نکردید؟ فکر کردی من برم پلیس؟ یا با پدر و مادرت صحبت می کنی؟ آیا نمی دانستی که چنین بلایی در راه است؟ آفرین بر شما! آنها بسیار نگران هستند که چه اتفاقی برای او خواهد افتاد.

سرهان و نسلیهان چاالا رو به خونه میبرن و پرستار میاد اونجا و بعد از اینکه چاالا میخوابه به نسلیهان و سرهان میگه که من بهش یه داروی آرامبخش دادم و ازشون خواستم تا به هوش نیاد بیدار نشن. نسلیهان با گوشیش فیلم دوربین مداربسته خونه رو میبینه و میبینه که یامان روزهاشو چطور میگذرونه. اشرف با وکیل صحبت می کند و می گوید کاری نمی توان کرد. می خواست برادر شود، وقتی دید خواهرش را اینطور کتک می زنند، نتوانست خودش را کنترل کند! وکیل بیان می کند که متاسفانه کاری نمی توان کرد. یامان شجاعانه در بیمارستان منتظر می ماند تا ببیند به هوش می آید یا نه.

فردای آن روز پلیس می آید و سرهان او را پیش یامان می برد و بغلش می کند و می گوید پسرم نترس هیچ اتفاقی نمی افتد حق برادرت را ادا کردی غصه نخور من بردم. نذار اونجا بمونی من همه چی رو درست میکنم! خودت باش و تا من نیامم دردسر نکن! نسلیهان جلوی رفتنشون رو میگیره و یامان رو در آغوش میگیره، یامان آرومش میکنه و بهش میگه مشکلی نیست. یامان می پرسد: مامان مرده؟ می گوید نه، هنوز زنده است، حالش وخیم است، او را به بازداشتگاه می فرستند. در بازداشتگاه همچنان آن صحنه را در سرش پخش می کند و به نگهبان می گوید که برادرش الاز را صدا کند و به او بگوید که می خواهد او را ببیند.

یامان میگه راست میگفتی بچگی خوبی نداشتی بخشیدم حالا میفهمم چرا از من بدت میاد ولی نگران نباش الان اینجا افتادم به چیزی که میخواستی رسیدی ازت رفتم و دوباره شروع به گفتن حرف های دلش می کند. شما نمایش خوبی ارائه می کنید، همه چیزهای خوب دنیا در شما جمع شده است، درست است؟ همیشه برای خودت درام می سازی!

بیشتر بخوانید:




آیا این خبر برای شما مفید بود؟

بر اساس نتیجه رای دادن به و رای مخالف

ارسال برای دیگران:

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=344113

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.