رئیس سابق بانک مرکزی در کانال تلگرامی خود نوشت: کاهش رشد نقدینگی در ماههای اخیر خبر مثبتی است، اما روند کسری بودجه و عدم تعادل مالی دولت و نیز سیر تحول سایر کلهای پولی و ترکیب نقدینگی و دلایل کاهش رشد نقدینگی همچنان نگرانکننده است.
رشد سالانه پایه پولی 42.4 درصد یعنی 266 میلیارد تومان، چاپ پول در یک سال از سال 1401 و ادامه آن در بهار 1402 در دولت سیزدهم باید جدی گرفته شود.
درست است که بخشی از کاهش رشد نقدینگی به دلیل افزایش سپرده قانونی توسط برخی بانک ها و کنترل ترازنامه توسط بانک ها در ایجاد نقدینگی بوده است، اما همه کاهش نرخ رشد صرفاً به دلیل افزایش سپرده قانونی نبوده و بنابراین پتانسیل معکوس کردن شتاب رشد نقدینگی را دارد.
در واقع در حال حاضر هزینه مربوط به بخشی از کاهش ضریب افزایشی را سیستم بانکی نامتعادل با پرداخت سپرده های قانونی بیشتر متقبل می شود و بنابراین عدم تعادل بانک ها بیشتر و ریسک آنها تشدید شده است و این روند در میان مدت پایدار نیست. فرض کنید افزایش سپرده قانونی به عنوان ابزار سیاست پولی از دهه 80 منسوخ شده است، بنابراین بانک مرکزی به طور مستقیم یا غیرمستقیم مجبور می شود برای کمک به تعادل وضعیت مالی آن بانک ها، نقدینگی به اقتصاد تزریق کند.
مگر رئیس جمهور اعلام نکرد که کنترل و مهار تورم را در رکود نمی بینیم، بلکه در رشد می بینیم؟! چگونه می توان با سیاست اعلامی آقای رئیسی مغایرت سیاست انقباضی اقتصاد یعنی محدودیت وام های بانکی و رشد وحشتناک بدهی بانک ها به بانک مرکزی را توجیه کرد؟ مگر اینکه سیاست هماهنگی در دولت بپذیریم!
بانک مرکزی در بخشی از گزارش تغییرات اخیر متغیرهای پولی، افزایش پایه پولی را ناشی از تامین اعتبارات ارزی مورد نیاز نهادههای کشاورزی و دارویی و اجرای طرح همگانیسازی و توزیع عادلانه یارانهها به معنای تامین کسری بودجه از منابع بانک مرکزی دانسته است که برخلاف ادعای وزیر مبنی بر عدم استفاده از منابع بودجه توسط رئیسجمهور و بانک مرکزی است.
بر اساس گزارش های آماری بانک مرکزی از متغیرهای پولی در پایان سال 1390، بین دو مولفه نقدینگی، پول و شبه پول، رشد پول همچنان بالا بوده و نرخ رشد آن در آخرین ماه سال 90 به 65 درصد رسیده است، بنابراین مشارکت پول در کل نقدینگی به 25.7 درصد رسیده است. این نسبت در سال 1400 معادل 20.4 درصد بوده و افزایش آن همچنان نشانه تداوم انتظارات تورمی است.
به عنوان آخرین نکته، توجه جدی دولت و نهاد حاکمیتی را برای یافتن راه حلی فوری برای حل مشکل مزمن اما اخیراً شتابزده عدم تعادل بانکی میخواهم.
تداوم اضافه برداشت ها، زیان ها و عدم تعادل های مالی برخی بانک های دولتی و غیردولتی قطعا هرگونه سیاست پولی را حتی اگر درست باشد خنثی می کند.