افزونه پارسی دیت را نصب کنید Friday, 20 September , 2024
1

ازدواج اجباری دختر 15 ساله در مراسم غافلگیرانه / پدرش خبر نداشت

  • کد خبر : 316364
ازدواج اجباری دختر 15 ساله در مراسم غافلگیرانه / پدرش خبر نداشت

به گزارش رکنا، 15 سال بیشتر نداشتم و در دبیرستان درس می خواندم. در راه مدرسه، پسری مرا آزار می داد و به او توجهی نکردم. من 22 ساله بودم و او به چند دلیل سر راه من ایستاده بود. دلایل، اما من حتی به آن نگاه نکردم. یک روز مادرش به خانه آمد. آمدیم […]

به گزارش رکنا، 15 سال بیشتر نداشتم و در دبیرستان درس می خواندم. در راه مدرسه، پسری مرا آزار می داد و به او توجهی نکردم. من 22 ساله بودم و او به چند دلیل سر راه من ایستاده بود. دلایل، اما من حتی به آن نگاه نکردم. یک روز مادرش به خانه آمد. آمدیم و از مادرم وقت گرفتیم. نامزدی پدرم به دلیل سن کمم موافقت نکرد و من هم به دلیل اینکه می خواستم ادامه تحصیل بدهم و هنوز آمادگی ازدواج را نداشتم حاضر نبودم. بعد از اینکه خانواده مان امتناع کردند، خانواده همسرم مدام به من پیام می دادند که دوباره خواستگاری کنم، اما خانواده من. او قبول نکرد تا اینکه مادرش به خانه ما آمد و گفت اگر دخترش واقعا از این ازدواج ناراضی است، بهتر است خودش به پسرم بگوید. مادرم قبول کرد و با پسر بیرون قرار گذاشتند تا من بروم و به او بگویم. از نارضایتی من به او بگو

قرار گذاشتم و شروع کردم به صحبت کردن با او. پیشنهاد داد راه برویم و صحبت کنیم. همینطور که راه می رفتیم داشتم دلایلم را برای نپذیرفتن ازدواج توضیح می دادم. جلوی یک خانه ایستاد و گفت اینجا خانه خواهر من است. و مادرش جلوتر است. او دم در بود و از من خواست که به خانه بیایم و صحبت کنیم. به محض اینکه وارد شدم، شوکه شدم انگار جشن نامزدی بود. مراسم تعهد مرا در این راه گرفته بودند و من را مسئول کارهای انجام شده قرار داده بودند تا اینکه شب مرا در مهمانی نگه داشتند و بعد با من به خانه پدرم آمدم، ضربه محکمی به من زد . و گفت آبروی ما رفت و با این ازدواج موافقت کرد. تمام روز شوکه بودم. خانواده همسرم به سرعت مراسم عقد را ترتیب دادند و زندگی مشترکمان را شروع کردیم.

همسرم در سوپرمارکت پدرش کار می کرد و جالب اینکه فقط قسمت فروش ساندویچ و آب میوه در سوپرمارکت همراه او بود و تاکید داشت که هیچکس بدون اجازه او ساندویچ ها را نبرد. بعداً متوجه شدم که ساندویچ ها حاوی. نوشیدنی های الکلی و شغلش مشروب فروشی بود و در مغازه پدرش مشروب به شکل ساندویچ می فروخت. بعد از گذشت 5 سال از ازدواجمان، او شغل خود را تغییر داد و در صنعت ساختمان مشغول به کار شد. ما را به جایی دعوت کردند، اما نه. به موقع نرسیدم یک بار خواهر شوهرم ما را برای شام دعوت کرد. چند بار با همسرم تماس گرفتم تا او را به موقع به آنجا برسانم. آنقدر دیر رسید که یک شب دیر شد و ما به مهمانی نرفتیم. ساعت یک رسید و گفت برای رفتن به مهمانی آماده شو. بهش گفتم الان وقتشه شب همه خوابند، تا این را گفتم، صندلی را بلند کرد و به صورتم زد تا صورتم را دربیاورم. استخوان ها شکسته بود. بعضی شب ها بیدار می ماند و به خانه می آمد تا ما را تمیز کند و خواب را از ما بگیرد.

وقتی می خوابیدم دو تا قالیچه زیر بالش می گذاشتم و می خوابیدم. گاهی اوقات وقتی سیگار می کشید نمی توانست اعمال و رفتار خود را کنترل کند، مثلاً آنقدر از دندان هایش استفاده می کرد که آنها و دندان های خود را از بین می برد. تمام صورت غرق در خون بود. من او را رها کردم، متأسفانه از تله کراک خارج شد، در تله هروئین افتاد، سپس تبدیل به شیشه شد، دیگر سر کار نرفت و من مجبور شدم بروم سر کار. و رسیدگی به مخارج خانه، مصرف مواد مخدر او زیاد بود.

من برای دخترم و پسرم صبور بودم، نامزدی برادر شوهرم بود، بیرون رفته بود دنبال مواد، زنگ زدم به مهمانی، بچه ها را بردم و با خودم رفتم. مادرشوهر اواخر نامزدی بود که همسرم آمد جلوی در خانه عروس و آنقدر مرا تحقیر کرد. او به من گفت چرا منتظر من نشدی تا به مهمانی بروم. با یکدیگر؟ پس از آن روز ناپدید شد و به خانه برنگشت. او 6 سال پیش ما را ترک کرد و من و فرزندانم با هم زندگی می کنیم و اخیراً پیام داده است که در 50 متری خانه ای درخواست کرده است که من و فرزندانم را بفروشیم. مکانی که در آن زندگی می کنیم و باید آن را تخلیه کنیم، چه کار کنم؟ به همین دلیل با دو فرزند بی خانمان هستم و همه چیز را از دست می دهم، درمانده و مستاصل، روح و روانم تباه شده است.

ایده متخصص

فریبا قاسمی، کارشناس ارشد روانشناسی

ازدواج غیر منطقی

عدم توجه به معیارهای زناشویی.

عدم بلوغ فکری

تصمیم بد

هیجان انگیز بودن و تنوع طلبی همسر مشتری

تعصبات نابجا از طرف خانواده مشتری

اقدامات انجام شده توسط مرکز مشاوره یا میز کمک برای موارد خاص:

مشاوره حضوری و تلفنی در جلسات متعدد جهت افزایش اعتماد به نفس و ایجاد امید و انگیزه برای زندگی مراجع و در نظر گرفتن جلسات مشاوره برای همسر مراجعه کننده.

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=316364

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.