استفان والت، استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد، یادداشتی در فارین پالیسی منتشر کرد و نوشت: علیرغم شور و شوق برای نامزد جدید دموکراتها برای ریاستجمهوری، حضور کامالا هریس، معاون رئیسجمهور ایالات متحده، جمهوریخواهان را بیشتر به او رسانده است. با توجه به پیش بینی های او برای کمپین بعدی، به احتمال زیاد برنده خواهد شد. با توجه به تنشهای کنونی، بازگشت دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق به سیاست خارجی مستقیم ایالات متحده غیرمسئولانه خواهد بود. استفان والت ادامه داد: بیایید با خبر خوب شروع کنیم (نگران نباشید، زیاد طول نمی کشد). حداقل از نظر لفاظی، هم ترامپ و هم معاون او. هر دو به یک اندازه شکست و ناتوانی استراتژی هژمونی لیبرال را رد کردند. همان مقوله ای که نئومدرنیست ها و لیبرال ها در 30 سال اخیر ترویج کرده اند و آن را رد و تحقیر می کنند زیرا از تفکر منسوخ ارتدوکس پیروی می کند. اخزادانیوز این یادداشت را در دو قسمت ترجمه کرده است که قسمت اول آن با عنوان «روایت استفن والت از پروژه ۲۰۲۵ ترامپ / آیا جهان پایان آمریکا را تحسین می کند؟» است. منتشر شد و قسمت دوم و پایانی آن در زیر آمده است.
در مورد اروپا، ترامپ و ونس آشکارا در ادامه حمایت از اوکراین مردد هستند و ادعای ترامپ مبنی بر اینکه می تواند در عرض 24 ساعت به جنگ پایان دهد، نشان می دهد که او تا چه اندازه شرایط را در این جغرافیا نادرست تفسیر می کند. تفاوت بزرگی بین حمایت از اوکراین و تلاش برای راه حل دیپلماتیک پایدار (همانطور که دولت دموکرات احتمالاً بعد از نوامبر انجام خواهد داد) و تنها گذاشتن کیف وجود دارد. به طور مشابه، بین مذاکره دقیق و اجرای یک تقسیم کار جدید با متحدان اروپایی ایالات متحده برای آزاد کردن منابع برای مقابله با چین و انجام یک روند خروج سریع یا تعریف یک کمپین کینه توز برای سرکوب اختلافات (با متحدان اروپایی) تفاوت زیادی وجود دارد ). من طرفدار این هستم که اروپا مسئولیت بیشتری برای دفاع از خود بپذیرد، اما ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری خود احتمالاً این هدف را به بدترین شکل ممکن دنبال خواهد کرد. موضوع بعدی خاورمیانه است. سیاست خاورمیانهای بایدن فاجعهبار بوده است، اما سیاستهای ترامپ در دوره اول ریاستجمهوریاش اساساً همان سیاستهای بایدن و به همان اندازه ناکارآمد است. ترامپ، مانند بایدن، به اسرائیل هر آنچه را که میخواست داد، با این تصور که به راحتی میتواند مسئله فلسطین را کنار بگذارد و بر جستجوی «روابط ویژه» با کشورهای مشتری متمرکز شود، در حالی که از گفتوگو با رقبای کلیدی منطقهای خودداری کرد. برای توصیف این رویکرد می توان از اصطلاحات مختلفی استفاده کرد، اما «واقع گرایی» یکی از آنها نیست. ترامپ توافق 2015 را که با موفقیت پیشرفت برنامه هسته ای ایران را کند کرده بود، کنار گذاشت و در عوض “فشار حداکثری” را بر تهران تحمیل کرد و به تنش های منطقه ای دامن زد.
در مورد ونس، او به طرز عجیبی ادعا می کند که بایدن “هیچ کاری برای کمک به متحد ما اسرائیل انجام نداده است” (به نظر می رسد از میلیاردها دلار کمک نظامی ارائه شده از 7 اکتبر 2023 بی خبر است) و معتقد است که دولت بایدن باید از جنگ وحشیانه اسرائیل در غزه حمایت کند. . به طور خلاصه، ونس از حمایتش از نسل کشی غزه خوشحال است، صرف نظر از اینکه این نسل کشی چقدر به وجهه آمریکا یا اسرائیل در نزد دیگران لطمه می زند.
البته این امر تا حدودی به دلیل لابی اسرائیل است (مشکلی برای هر دو حزب سیاسی) اما چنین رویکردی بی تفاوتی یک طرفه را نیز آشکار می کند. سیاست آمریکا در خاورمیانه برای چندین دهه برای هر دو طرف پرهزینه و ناموفق بوده است، اما با بازگشت ترامپ به کاخ سفید وضعیت بهبود نخواهد یافت.
ترامپ و جمهوری خواهان احتمالاً سیاست هایی را در مورد چندین موضوع دیگر اتخاذ خواهند کرد که به مرور زمان ایالات متحده را تضعیف خواهد کرد. آنها میخواهند موانعی را برای مهاجرت تعریف کنند و میلیونها نفر را از ایالات متحده اخراج کنند، بدون توجه به این واقعیت که بسیاری از این افراد اکنون به صورت سودآور مشغول به کار هستند و به چشمانداز رشد بلندمدت ما کمک میکنند.
برخلاف چین، ژاپن، کره جنوبی، آلمان و بسیاری از کشورهای قدرتمند دیگر، جمعیت ایالات متحده در طول قرن آینده رشد خواهد کرد و میانگین سنی آن از اکثر رقبای اصلی خود جوانتر خواهد بود. نیروی کار جوان تر و بازنشستگان کمتر به اقتصاد آمریکا کمک می کنند و حفظ این مزیت به مهاجرت بستگی دارد. توانایی آمریکا برای جذب مهاجران با استعداد و به دست آوردن وفاداری فرزندان آنها (از جمله بنیانگذاران اوراکل، اپل، تسلا، آمازون و بسیاری از شرکت های موفق دیگر) از زمان تأسیس ایالات متحده منبع قدرت بوده است.
ترامپ و ونس می خواهند کناره گیری کنند. ایالات متحده همچنین در دوران ترامپ و ونس گام مهمی در زمینه مسائل زیست محیطی برخواهد داشت. با اختیارات یک دادگاه عالی قدرتمند، آنها مطمئناً برای رسیدگی به تغییرات آب و هوا و سایر منابع آسیب زیست محیطی، به مقابله خواهند پرداخت و نتایج را معکوس خواهند کرد. به همین دلیل است که ما باید هزینه آتش سوزی، سیل و سایر رویدادهای مرتبط با آب و هوا را بپردازیم، به خصوص که دمای کره زمین هر سال رکوردهای جدیدی را ثبت می کند. صحبت از آمادگی برای بیماری همه گیر شد، آیا واقعاً می خواهید مردی که فکر می کرد سفید کننده می تواند کووید-19 را درمان کند دوباره به قدرت برسد؟
این مواضع به ما یادآوری می کند که جمهوری خواهان امروزی (و شخص ترامپ) اساساً با علم و عقل دشمنی دارند، به ویژه زمانی که با منافع خودخواهانه یا اعتقادات مذهبی خود همسو نباشند. جمهوری خواهان همچنان اجماع علمی در مورد تغییرات آب و هوا، نیاز به آمادگی برای همه گیری های آینده یا تأثیری که محدودیت در انتخاب های تولید مثل بر سلامت عمومی خواهد داشت را رد می کنند. شایان ذکر است که جنبش MAGA همچنین میخواهد دیدگاههای سیاسی خود را بر کالجها و دانشگاههای سطح جهانی آمریکا تحمیل کند، هرچند که استقلال، اعتبار و کمک به دانش این موسسات مورد غبطه جهانیان و موتور نوآوری است. کمپین نخست وزیر مجارستان ویکتور اوربان برای اخراج دانشگاه اروپای مرکزی مجارستان، کشور را باهوش تر، قوی تر و شکوفاتر نکرد. این واقعیتی است که باید به آن توجه کرد.
رسیدن ترامپ و ونس به قدرت، آنچه از قدرت نرم آمریکا باقی مانده است را نابود خواهد کرد. ریاکاری، فساد و ناکارآمدی سیاسی جذابیت جهانی نهادهای آمریکایی را به میزان قابل توجهی کاهش داده است، اما جذابیت آنها به طور کامل از بین نرفته است.
اگر ایالات متحده یک مجرم و مجرم جنسی محکوم را دوباره انتخاب کند، مردی که هنوز باخت منصفانه در سال 2020 را انکار می کند و تلاش می کند انتقال مسالمت آمیز قدرت را از مسیر خارج کند، طبیعتا با چالش های جدی روبرو خواهد شد. در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، نظام سیاسی ما به عنوان الگویی از آنچه باید از آن اجتناب کرد، مطرح شد. همچنان این خطر بسیار واقعی وجود دارد که ترامپ و دوستانش بار دیگر نهادهای آمریکایی را محاصره کنند و انتخابات آینده را بیمعنی کنند، همانطور که دوستش اوربان با موفقیت در مجارستان انجام داد. یک دلیل نهایی وجود دارد که چرا من نگران دیدگاه ترامپ و ونس از پروژه 2025 برای آمریکا هستم. به جز چند استثنای قابل توجه (مانند تمایل به تحمیل دیدگاه های بنیادگرایانه در مورد جنسیت، حقوق باروری و غیره)، این زوج می خواهند نهاد ریاست جمهوری را قدرتمندتر کنند و در عین حال بقیه دولت را تا حد امکان تضعیف کنند. چیزی که آنها متوجه نمی شوند این است که جوامع مدرن موجودیت های بسیار پیچیده ای هستند که به نهادهای سیاسی و اجتماعی قوی و مؤثر نیاز دارند تا آنها را در کنار هم نگه دارند، به ویژه در مواجهه با چالش های پیچیده یک جهان وابسته به یکدیگر. افراد فوق ثروتمندی مانند ایلان ماسک نیازی به یک دولت کارآمد ندارند، زیرا می توانند محافظ محافظ بخرند، با هواپیماهای خصوصی پرواز کنند، در جوامع سرپوشیده زندگی کنند، از معلمان گران قیمت و مدارس خصوصی برای آموزش فرزندان خود استفاده کنند و هزینه مراقبت های بهداشتی را بپردازند.
با این حال، بقیه ما برای آموزش فرزندانمان، ایجاد و حفظ زیرساخت ها، مدیریت اقتصاد، ارائه یک بازنشستگی مناسب و تعامل با سایر نقاط جهان به نهادهای دولتی موثر وابسته هستیم. اما از آنجایی که هیچ چیز بدتر از یک ایالت ناکارآمد نیست، ترامپ اکنون می تواند به نیاز به وحدت ملی اشاره کند (در حالی که تمام سیاست های خود را صرف تشدید اختلافات می کند)، اما دستور کار او و جمهوری خواهان نسخه ای برای بی نظمی داخلی است در خطر. همه ما.
حتی اگر دولتهای جمهوریخواه و دموکرات در دهههای اخیر با شکست مواجه شدهاند، ایالاتمتحده هنوز نسبت به سایر کشورها از مزایای بسیار زیادی برخوردار است. با توجه به تمایل آشکار ترامپ برای از بین بردن بسیاری از نهادهایی که به ایالات متحده کمک کردند تا به موقعیت مطلوب جهانی خود دست یابد، دادن شانس مجدد به او برای ریاست جمهوری یک قمار خواهد بود.