رامین محرم نژاد مدافع سابق استقلال تهران درباره وضعیت فعلی خود گفت: در یک شرکت فعالیت غیر فوتبالی دارم. من نماینده خرید هستم و کارهای فنی هم انجام می دهم. در کنار بهمن طهماسبی و مجاهد خدایراوی مدرسه فوتبال داریم. من اصلا علاقه ای به مربیگری فوتبال ندارم و او فقط به خاطر دوستی با دوستانش در کنار آنهاست.
وی افزود: به دوست و همبازی قدیمی ام جواد نکونام پیوستن به استقلال را تبریک می گویم. سال 78 که هنوز لیگ برتر نبود، از ساپیا به استقلال رفتم. من کاپیتان امیدهای استقلال بودم. با کنار بیگی، مسعود قاسمی و چند نفر دیگر تیم قدرتمندی داشتیم. آقای منصور پوحیدری که واقعا روحش شاد بزرگان امید را برد. رختکن آن زمان پر از ستاره بود. با افتخار می گویم با کدام ستاره ها بودم.
پیشکسوت استقلال ادامه داد: فضای تیم در آن زمان بسیار متفاوت بود. نیمی از تیم ملی استقلال و نیمی دیگر پرسپولیس بود. پر از ستاره بودیم. فضا آنقدر سنگین بود که تنها بودم و از آنها یاد گرفتیم. استقلال در آن زمان بسیار قدرتمند بود. بهرام امیری تیم جوانان امید و استقلال را سازماندهی کرد و آن نفرات به بزرگسالان راه یافتند. آقای فتح الله زاده تیم عقاب را خرید تا همه ما به آن تیم برویم. یک سال در ایگل بازی کردم و بعد به اتریش رفتم.
وی در تشریح اتفاقات آن دیدار گفت: بازی تمام شد و نیمکت نشینی شروع شد چون سابقه استقلال را داشتم. در بازی رفت مقابل استقلال در دقایق پایانی بازی اخراج شدم و این اتفاق در بازی برگشت افتاد. آقای فردوسی پور به این مشکل گفت و اعلام کرد محرم نژاد به استقلال رسید. اگر من کاپیتان این تیم بودم. زمانی که آقای پورهیدری برای من بازی می کرد، خیلی از هم نسلان من اجازه ورود به آن ورزشگاه را ندادند. همه آنها بزرگان فوتبال شده اند، اما آنها برای تماشای تمرینات ما می آمدند.
مدافع سابق آبی پوشان ادامه داد: شرایط خیلی خوبی داشتم و آن حرف هایی که فردوسی پور زد جو خیلی بدی را علیه من ایجاد کرد… روزنامه هایی مثل ابرار و نود هم این کار را کردند و فضا خیلی بد بود. همان سال میتوانم نام دروازهبانی را به شما بدهم که بازی را دوباره مقابل علی دایی زد و سال بعد به صبا رفت. آب تکان نمی خورد. من قربانی شدم.
محرم نژاد درباره پیوستن به استقلال گفت: بعد از آن فصل ناصر صرافان با من تماس گرفت و پرسید که آیا می خواهم به استقلال برگردم؟ گفتم این آرزوی من است. همه همکلاسی هایم به سالمندان رسیده بودند. گفتم دوست دارم در تیمم باشم. مهدی هژبری با من تماس گرفت و از پیشنهاد 45 میلیونی ذوب آهن به من خبر داد. استقلال هم 60 میلیون داد. اگر جای من بودید کجا را انتخاب می کردید؟ قطعا استقلال. با وجود آن حرف و حدیث ها و در نتیجه فشار روی من خیلی زیاد بود. نه در خیابان، بلکه در مطبوعات و رسانه ها فشار زیادی وجود داشت. من در سال 90 برای دو نمایش متوالی دستمزد گرفتم. متوجه نشدم چرا این فشار ایجاد شده است.
وی درباره شایعه رابطه فامیلی با امیرقلانی گفت: پسر خواهر بزرگش داماد ماست و با خاله ام ازدواج کرده بود. اینجا خانه پدری ما در نازی آباد و دوست است. او برای من کاری نکرد. من با آن حواشی در استقلال بودم اما قلعه نویی اصلا به ترکیب او دست نزد. چرا من را خریدی؟ قلانوی حتی یک بار در ملاء عام از من عذرخواهی کرد که قرار بود به من بازی بدهد. او هرگز به من کمک نکرد.