افزونه پارسی دیت را نصب کنید Sunday, 27 October , 2024
2

عکس/ این دو دختر بی پناه توسط گرگ ها بزرگ شدند!

  • کد خبر : 305176
عکس/ این دو دختر بی پناه توسط گرگ ها بزرگ شدند!

به گزارش سرویس سرگرمی و سرگرمی صبحگاهی، شاید یکی از معروف ترین و جنجالی ترین داستان های کودکان وحشی، داستان «کمالا» و «آمالا» باشد. کامالا و آمالا دو نفر از جالب ترین افراد در میان کودکان وحشی هستند. این دختران گرگ با هم در لانه گرگ ها پیدا شدند. در آن زمان آمالا 18 ماهه […]

به گزارش سرویس سرگرمی و سرگرمی صبحگاهی، شاید یکی از معروف ترین و جنجالی ترین داستان های کودکان وحشی، داستان «کمالا» و «آمالا» باشد. کامالا و آمالا دو نفر از جالب ترین افراد در میان کودکان وحشی هستند. این دختران گرگ با هم در لانه گرگ ها پیدا شدند. در آن زمان آمالا 18 ماهه و کمالا هشت ساله بود. با این حال گفته می شد که این دو خواهر نبودند، بلکه در سال های مختلف تنها مانده اند یا توسط گرگ ها گرفته شده اند.

در همان سال، کشیش جوزف سینگ، مبلغی که یک یتیم خانه را در شمال هند اداره می کرد، شایعاتی درباره دو موجود شبح مانند شنید که در جنگل بنگال در نزدیکی میدناپور، گله ای از گرگ ها را می کشتند. آنها همراهی می کنند روستاییان محلی از این ارواح می ترسیدند، اما طبق آداب و رسوم منطقه حق آسیب رساندن به گرگ ها را نداشتند.

سینگ که کنجکاو شده بود، مخفیگاهی بر بالای درختی که مشرف به لانه گله گرگ بود، ساخت. این لانه در واقع یک تپه قدیمی موریانه ده فوتی بود که به مرور زمان گود شده بود.

با طلوع ماه، سینگ گرگ ها را دید که یکی یکی بیرون آمدند. سپس دو موجود خمیده و ترسناک ظاهر شدند. این دو موجود کمی سرشان را بیرون آوردند و هوای شب را استشمام کردند و سپس بیرون پریدند. طبق توضیحات سینگ در دفتر خاطرات خود، این “ارواح” موجوداتی بودند: “…بسیار ترسناک و وحشتناک… آنها دستها، پاها و بدنی شبیه به انسان داشتند.

اما سرشان بدن گرد چیزی بود که شانه ها و قسمت بالای بدنشان را می پوشاند… چشمانشان درخشان و نافذ بود و شباهتی به چشمان انسان نداشت… هر دو چهار دست و پا می دویدند.

ظاهراً اثری از رفتار و افکار انسانی در این دختران نبود. انگار عقل گرگ داشتند. هر لباسی که آنها را می پوشاند پاره می کردند، فقط گوشت خام می خوردند، در حالی که می خوابیدند حلقه می زدند، در خواب تکان می خوردند و خروپف می کردند، فقط پس از طلوع خورشید از خواب بیدار می شدند، زوزه می کشیدند و می خواستند دوباره آزاد شوند. تبدیل شود

کامالا و آمالا به قدری چهار دست و پا بودند که تاندون ها و مفاصل آنها کوتاه شده بود، بنابراین نمی توانستند پاهای خود را صاف نگه دارند یا حتی تلاشی برای راه رفتن روی دو پا انجام دهند.

آنها هرگز لبخند نمی زدند و علاقه ای به تعامل با انسان ها نشان نمی دادند. تنها احساسی که در چهره آنها وجود داشت ترس بود.

حواس این دو هم شبیه حواس گرگ شده بود. به گفته سینگ، در شب، چشمان آنها بینایی خارق العاده ای داشت و مانند چشمان گربه ها می درخشید. قدرت شنوایی آنها نیز بسیار قوی بود، اما به نظر می رسید که صدای انسان برای گوش آنها عجیب و غیر قابل شنیدن است.

سینگ که مردی فقیر اما تحصیلکرده بود، تمام تلاش خود را کرد تا وظیفه خود را برای بهبود کامالا و آمالا به بهترین نحو انجام دهد.

او که به نظریه رشد رویشی کودکان اعتقاد داشت، به این نتیجه رسید که عادات گرگ کامالا و آمالا به نوعی مانع از بروز آزادانه ویژگی های انسانی آنها می شود. سینگ (حداقل به دلایل مذهبی) خود را موظف می دانست که این دو دختر را از شیوه زندگی گرگی خود جدا کند و زمینه ظهور انسانیت مدفون آنها را فراهم کند. متأسفانه، قبل از اینکه کار تحقیقاتی او پیشرفت کند، دختر کوچکتر، آمالا، بیمار شد و درگذشت.

این اتفاق ضربه مهلکی برای کامالا بود که به تازگی ترس خود را از افراد دیگر و محیط یتیم خانه از دست داده بود. کامالا برای مدت طولانی عزاداری کرد و سینگ می ترسید که او نیز بمیرد. اما در نهایت کامالا بهبود یافت و سینگ برنامه بهبودی را برای بیمار آغاز کرد.

منبع: راز بقا




لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=305176

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.