افزونه پارسی دیت را نصب کنید Tuesday, 19 November , 2024
3

این زن اولین عشق/طلاق شوهرم بود و زندگی من را نابود کرد.

  • کد خبر : 296312

به گزارش رکنا، دستانش را به هم قلاب کرد و با صدای آهسته تکرار کرد: خدایا چیکار کنم؟ دقایقی بعد زن 29 ساله در گفتگو با مشاور معاونت اجتماعی کلانتری اظهار داشت: شوهرم قبل از ازدواج با من عاشق دختری بود. من در این مورد نمی دانستم. اونی که بعد از ازدواج دختر مورد علاقه […]

به گزارش رکنا، دستانش را به هم قلاب کرد و با صدای آهسته تکرار کرد: خدایا چیکار کنم؟

دقایقی بعد زن 29 ساله در گفتگو با مشاور معاونت اجتماعی کلانتری اظهار داشت: شوهرم قبل از ازدواج با من عاشق دختری بود. من در این مورد نمی دانستم.

اونی که بعد از ازدواج دختر مورد علاقه اش شکست عشقی بعد از خوردن غذا به سمتم آمد و من با حرف های احساسی اش خام شدم.

مدتی در فضای مجازی با هم در ارتباط بودیم، یکی دو بار پاتوق داشتیم.

خواستگارم رسید پدرم از همان لحظه اول مخالفت خود را اعلام کرد.

من این کلمات را به کسی بدهکار نبودم. من اصرار کردم. احترام او و مادرم را زیر پا گذاشتم.

جلوی برادرم ایستادم و گفتم به تو ربطی ندارد.

خانواده ام کوتاه آمدند و با پسری ازدواج کردم که به من گفت: چشمانت را ببند و تصور کن با کالسکه و اسبی با موهای بلند تو را به قصر خوشبختی می برم.

ازدواج ما کوتاه اما شیرین و رویایی بود.

تمام آرزوهایم را به جان خریدم و زندگی مشترکمان را با برگزاری یک جشن ساده آغاز کردیم.

تمام تلاش من این بود که هزینه های اضافی به شما تحمیل نکنم.

من خودم در خانه کار می کردم و می خواستم کمک کنم.

ما یک پسر داشتیم. دختر شیرین، زبانی که تمام دنیای من در آن خلاصه شده است.

تقریباً 4 سال از زندگی ما می گذرد.

رفتار شوهرم عوض شده بود. با مخالفت های مختلف تیپ و قیافه من و حتی خانواده ام را مسخره می کرد.

از رفتارش خیلی عذاب می‌کشیدم.

اما دلیل این چیزها را نمی دانستم.

خواهرش فاش کرد که عاشق یکی بوده و حالا که این زن از شوهرش جدا شده، احتمال دارد دوباره این کار را انجام دهد…

چیزی را که می شنیدم باور نمی کردم. از طرفی نمی توانستم به خانه پدرم بروم.

چه می توانستم بگویم؟ من خودم می خواستم.

به او نگاه کردم. فرض خواهر شوهرم درست بود. با چشمان خودم، زنی را دیدم که سوار ماشینش می شود و می راندند.

دلم شکست و چیزی نگفتم.

فقط خواهر شوهرم می دانست و من حتی در مقابل مادر و پدرش از ناموس او محافظت می کردم.

من به او نگفتم چه کرده ام. من پرداخت نمی کنم. او گفت تجارت رونق ندارد.

با این رفتارها نابود شدم، له شدم و تمام احساسات و عواطفم خشک شد.

یک سال بود که فقط به کارهایی که در خانه انجام می‌دادم و عشقی که به پسرم داشتم اهمیت می‌دادم.

یک بار دیگر به او نگفتم با زندگی ما چه کرده است.

من او را دوست داشتم. می خواستم احترامش شکسته نشود اما او…

شاید یک سال و نیم حتی به چشمانم نگاه نکرد و سرش را مثل کبک زیر برف فرو کرد.

خواهر شوهرم گفت فحشش بده. من آن را دوست نداشتم.

یاد روزهایی افتادم که برایم شعر می خواند و می خندید و مرا می خنداند.

یاد اون موقع هایی که با هم تو پارک قدم میزدیم دست هم میگرفتیم و میگفت طاقت دوری از من رو نداره حتی یه لحظه.

آنقدر عصبانی و ناراحت بودم که مریض شدم.

وقتی پدر و مادرم متوجه بیماری من شدند، مثل دو فرشته آمدند، کنارم بودند و برایم سوختند.

من یک کلمه از کار شوهرم نگفتم.

درست است که در همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد.

امروز متوجه شدم شوهرم دستگیر شده است.

با عجله نزدیک شدم. سرش را پایین انداخته بود.

بعد از این همه بی رحمانه به چشمانم نگاه کرد.

اشک هایش را پاک کردم و گفتم: تو، این زن اینجا؟

گفت برات توضیح میدم.

حرفش را قطع کردم و به او گفتم که در تمام این مدت می دانستم که تو…

آن زن مرتکب جرم سنگینی شده و پای شوهرم هم در این قضیه دخیل است.

نمی توانستم خودم را کنترل کنم. یک زن چقدر می تواند تحمل کند؟

برگشتم بهش زنگ زدم نمی خواستم دوباره به چشمانش نگاه کنم، حوصله اش را نداشتم.

گفتم بعضی چیزها، بعضی حرفها، بعضی قولها احترام و عزت دارد، قیمت دارد.

در حالی که گریه می کرد گفت دوستت دارم.

سرم را تکان دادم و به آرامی گفتم من هم دوستت دارم.

نمیخوام زندگیم خراب بشه الان پدرشوهرم در راه است. نگرانم که غرور شریکم له شود.

امیدوارم متوجه اشتباهت شده باشی

ببخشید گلویم توده ای است و نمی توانم ادامه دهم.

سرش را پایین انداخت و صورتش را با دستانش پنهان کرد تا کسی اشک هایش را نبیند.

همسرش آن سوتر نشسته بود و گریه می کرد.

صدایش بلند شد و تکرار کرد، اشتباه می کرد. مرا ببخش.

غلامرضا تدینی

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=296312

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.