به گزارش رکنا، در خانواده ای پرجمعیت به دنیا آمدم و اولین فرزند خانواده هستم. مادربزرگم به دلیل شرایط نامساعد خانوادگی و پدر و مادرم که خیلی بی اهمیت بودند مرا بزرگ کرد. به همین دلیل در جوانی و پس از فارغ التحصیلی، زمانی که در مقطع فوق لیسانس درس می خواندم، با دختری که او هم جوان بود ازدواج کردم.
همسرم خانواده خوبی داشت و با حمایت او و تلاش خودمان خیلی زود صاحب خانه و ماشین و 2 فرزند… شدیم و زندگی خوبی داشتیم اما حدود 7 سال است که با هم زندگی مشترک دارم. با زنان و دختران به طرق مختلف آن را درک می کردم و اگرچه در این مورد احساس گناه می کردم، اما….
تا اینکه همسرم متوجه شد و من را بیشتر کنترل کرد. هر چه بیشتر خودم را کنترل می کردم، حرفه ای تر عمل می کردم. نمی دانم چرا این کار را می کردم، انگار دست من نبود و نیروی عجیبی مرا به سمت این اتصالات می کشید.
همسرم زن قوی و نجیبی است و از نظر اجتماعی و ظاهری بسیار خوب است اما با وجود اینکه دوستش دارم اما از کنترل ها و بی اعتمادی هایش خسته شده ام. او حتی زمانی که هیچ کاری انجام نمی دهم به من مشکوک است و این عامل ناخودآگاه مرا به سمت روابط خارج از ازدواج سوق می دهد. من حدود 8 سال است که با یک خانم رابطه دارم. هر وقت همسرم متوجه می شود از او جدا می شوم و بعد از مدتی دوباره با او رابطه برقرار می کنم.
همسرم به من می گوید که من بیمار هستم و نمی خواهم با یک بیمار ادامه دهم. او مطالبه کرد طلاق و قصدش جدی است که طلاق بگیرد. و نمی دونم چطور بهش بگم که این دفعه اگه بهم فرصت بده جبرانش میکنم… و اعتماد از دست رفته اش رو پس میدم…
نظر متخصص
پروانه میرزایی، کارشناس ارشد مشاوره خانواده
از زمانی که او کوچک بود، مشتری از حمایت عاطفی والدین خود برخوردار نبوده و احساس زیادی در خانه مادربزرگ خود داشته است. او طرحوارههایی از محرومیت عاطفی، شرم و تخلف دارد و در بزرگسالی وقتی این طرحوارهها دوباره فعال میشوند، به دنبال چیزی متفاوت است. مردم احساسات گم شده را پیدا می کنند این در کودکی اتفاق افتاده است. بر اساس ارزیابی بالینی، احتمال ابتلا به بیماری دوقطبی بسیار قوی است و این عامل احتمال تقلب در دوران شیدایی را افزایش می دهد.
گاهی دلیل خیانت را باید در دوران کودکی جستجو کرد. ترک و رفتار نادرست والدین که شرایط اجباری را برای ازدواج در دوران نوجوانی ایجاد می کند، مانع از توانایی فرد در حفظ یک رابطه متعهدانه می شود. در بسیاری از مواقع مرد خیانتکار همسرش را دوست دارد، اما به دلیل مشکلات عاطفی دوران کودکی، احساس همدلی ندارد و به عواقب خیانت اهمیتی نمی دهد.
عواملی مانند اختلالات شخصیتی و مشکلات دوران کودکی، فرصت هایی مانند شبکه های اجتماعی در کنار تعارضات رابطه حل نشده و روابط عاطفی سرد و خشک، احتمال خیانت را افزایش می دهد.
افرادی که ویژگی های خودشیفتگی یا اختلالات خلقی مانند دوقطبی دارند، بیشتر احتمال دارد خیانت کنند. افرادی که از این اختلالات رنج می برند، علاوه بر خود محوری، فاقد همدلی هستند، بنابراین آثار و عوارض خیانت خود را می دانند، اما برایشان اهمیت چندانی ندارد. .
علاوه بر این دلایل، تعدادی نقص در زندگی مشترک مانند ناراحتی و نارضایتی از رابطه، فرار از زندگی کسل کننده، اینترنت و فضای مجازی فرصت و شرایط مساعدی را برای خیانت فراهم می کند.
معصومه مرادپور