افزونه پارسی دیت را نصب کنید Sunday, 22 September , 2024
1

پسر تنبل می خواست یک شبه پولدار شود اما بدشانس بود + حیله گری.

  • کد خبر : 288180
پسر تنبل می خواست یک شبه پولدار شود اما بدشانس بود + حیله گری.

به گزارش رکنا، اینها بخشی از اظهارات یک متهم 21 ساله است اجبار و توزیع مواد مخدر در یکی از پارک های مشهد با رصد نیروهای انتظامی شفا متوقف شد. این جوان موتورسوار که در اجرای طرح ارتقای امنیت محله به دست دستگاه قضا افتاد و در بازرسی بدنی یک گوشی تلفن همراه مسروقه به […]

به گزارش رکنا، اینها بخشی از اظهارات یک متهم 21 ساله است اجبار و توزیع مواد مخدر در یکی از پارک های مشهد با رصد نیروهای انتظامی شفا متوقف شد. این جوان موتورسوار که در اجرای طرح ارتقای امنیت محله به دست دستگاه قضا افتاد و در بازرسی بدنی یک گوشی تلفن همراه مسروقه به همراه مقادیری مواد مخدر «گل» کشف شد. توزیع مواد مخدر بین جوانان محله ابوطالب: حدود 3 ماه پیش با فردی به نام “الف” در منطقه آزادشهر مشهد آشنا شدم.

آن روزها بیکار بودم و مدام در خیابان ها پرسه می زدم تا حوصله ام سر نرود، برای همین با «الف» شروع به صحبت کردم و او شروع به صحبت کرد و به من سیگار تعارف کرد. طولی نکشید که «الف» از سختی های زندگی و بیکاری صحبت کرد و مرا تشویق کرد که با فروش «گل» به جوانان محله ام، درآمد «مفت» به دست بیاورم و به زندگی ام سر و سامان بدهم. آنقدر از تغییر وضعیت مالی و ثروت اندوزی یک شبه به من گفت که مشتاق بودم یک شبه راه صد ساله را طی کنم و حداقل از این وضعیت بیکاری خلاص شوم.

آن روز «الف» چند بسته داروی آماده فروش به من داد و به چند تن از دوستانم فروختم. «الف» وقتی دید خیلی راحت می توانم چند بسته را بفروشم، بیشتر از آنچه تصور می کردم به من پول داد و با تعریف و تمجید فراوان مرا تشویق کرد که هر روز از او دارو قرض بگیرم و بعد از فروش در محله مان، پولش را هم بفروشم. اما «الف» آدم مرموزی بود و هرگز آدرسش را به من نداد و در خیابان امامت یا فضای سبز تنها با من رفت و آمد داشت. مدتی بعد تصمیم گرفت به جای دستمزد من برای من موتورسیکلت بخرد تا راحتتر بتواند مواد مخدر را به دست جوانان برساند، زیرا فکر می کرد آنها صرفاً برای سرگرمی از این نوع مواد استفاده می کنند! و فقط مواد مخدر صنعتی مثل شیشه و کریستال باعث توهم و تباهی زندگی می شود!

خلاصه اینکه او برای من یک موتور سیکلت خرید و سپس یک تلفن به من داد تا فقط با همان شماره تلفن با او تماس بگیرم. حتی «الف» به من قمه داد و مدعی شد که پس از فروش مواد، پول زیادی با خود حمل می کنم و اگر زورگیران به سراغم آمدند، باید چاقویی برای دفاع از خود داشته باشم، اما آنها مرا فریب دادند و گوشی ام را سرقت کردند. من هم آن را نمی دانستم. از سوی دیگر، اکنون که در مرکز راهنمایی پلیس متوجه شدم که چگونه آینده جوانان و نوجوانان محله خود را تباه کرده ام، بیش از گذشته احساس گناه می کنم و از کارهایی که انجام داده ام پشیمان هستم. چرا حاضرم برای دستگیری «الف» با پلیس همکاری کنم. اما ای کاش…

با صدور دستور ویژه سرگرد احسان سبقبر (رئیس کلانتری شفا)، تحقیقات تخصصی نیروهای اداره مبارزه با مواد مخدر برای دستگیری سایر افراد مرتبط با این پرونده آغاز شد.

داستان واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=288180

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.