یکی از عواملی که بر شروع رالی های اصلی بازار تأثیر گذاشت، شوک های نرخ ارز و رشد شدید نرخ ارز بود. بازارهای سهام همواره توانسته اند بازدهی مناسبی از افزایش نرخ ارز برای خروج از ورطه تورم کسب کنند، اما آیا افزایش نرخ ارز به دلیل رشد نقدینگی و تورم به نفع صنایع بورسی است؟ یا فقط به سود سرمایه گذاران و معامله گران است؟ بررسی ها نشان می دهد در سال های اخیر شاخص کل بورس به عنوان شاخص اصلی بازار تنها سطح انتظارات تورمی را نشان می دهد. در این میان سود واقعی و اقتصادی شرکت های بورسی رو به کاهش است. در شرایطی که سیاست‌گذار از رشد اقتصادی و مهار رشد نقدینگی صحبت می‌کند، صنایع با مشکلات عدیده‌ای مواجه هستند که در نهایت می‌تواند منجر به کاهش درآمد دولت، تشدید تورم و تداوم چرخه معیوب افت صنایع به‌ویژه شود. سهام صنایع بازار

داستان قدیمی نرخ ارز و شاخص بورس

اقتصاد تورمی ایران سال هاست که شاهد فراز و نشیب های خود بوده است. از کسری بودجه گرفته تا عدم تعادل های مختلف در صندوق های بانکی، انرژی و بازنشستگی، همگی در ایجاد تورم در کشور موثر بوده اند و اقدامات دولت های محلی برای مهار تورم بی اثر بوده است، بنابراین شتاب بالای تورم در اقتصاد. رشد اقتصادی کشور را کاهش نداده است. آمارها نشان می دهد که رشد اقتصادی در دهه 90 نزدیک به صفر بوده است. در اقتصاد ایران نیز طی سال های اخیر به دلیل رشد انتظارات تورمی، کشور شاهد تکانه های ارزی مختلفی بوده که واکنش های اجتماعی را نیز در پی داشته است. از آنجایی که اقتصاد کشور با دلار گره خورده است و قیمت ها همبستگی قوی با دلار آمریکا پیدا کرده است، بازار سرمایه نیز تحت تاثیر نوسانات ارزی است، زیرا شرکت های بورسی کالا محور هستند، کالاها و قیمت محصولات آنها تحت تأثیر قیمت دلار نگاهی به روند قیمت ارز و شاخص کل بورس نشان می دهد که در سال هایی که کشور شوک ارزی شدیدی را تجربه کرده است، بازار سرمایه نیز بازدهی بالاتر از دلار را برای سهامداران به همراه داشته است، به طوری که در سال 92 به دلیل تحریم های غرب علیه ایران، قیمت دلار از مرز 3 هزار تومان گذشت و بازار سرمایه نیز موفق شد عملکرد بالایی را به ثبت برساند، پس از شوک های ارزی سال 97 نیز پشتوانه خوبی برای رشد شاخص کل بورس بود. . این گونه بررسی ها نشان می دهد که بورس نسبت به نرخ ارز بسیار حساس است و تحلیلگران بنیادی شاخص را بر اساس نرخ دلار ارزیابی و تحلیل می کنند.

آیا تورم نفرین است یا راهی برای نجات بورس؟

شاخص کل بورس در ایران با همه ایراداتی که دارد، شاخصی از اقتصاد کشور نیست و تنها میزان انتظارات تورمی در کشور را نشان می دهد. رشد این شاخص از نظر بازار نشان می دهد که به دلیل همبستگی بازار با نرخ ارز، انتظارات تورمی بسیار افزایش یافته است، اما از نظر بنیادی آیا صنایع نیز از تورم سود می برند؟ اینکه نمودار عملکرد دلار و شاخص کل همبستگی بالایی را نشان می‌دهد، اتفاق مثبتی در بازار نیست، بلکه تورم همواره بلای جان تولید، رشد اقتصادی و صنایع مختلف بوده است، بنابراین در سال‌های اخیر، تورم سرسام‌آور در صنایع و به طور کلی افزایش هزینه های عمومی شرکت ها باعث کاهش سود صنایع شده است. سهامداران سهام از گذشته تا کنون ذی نفعان افزایش نرخ ارز بوده و همواره مورد انتقاد برخی سیاستگذاران قرار گرفته اند، در حالی که انتظار آنها از افزایش نرخ ارز تنها تعدیل قیمت دلار بر اساس آن است. با نرخ تورم و ممنوعیت سرکوب آن، زیرا سرکوب نرخ ارز و تثبیت آن در این سال ها نه تنها به نفع مصرف کننده نهایی بوده، بلکه تورم شدیدتری را در بلندمدت به کشور تحمیل کرده است. نتیجه سیاست مداخله ای و اجباری قیمت گذاری در صنایع طی این سال ها کاملاً مشخص است. تورم شدیدتر در اواخر دهه 90 و اوایل دهه 2000 و رشد اقتصادی کم یا بدون رشد اقتصادی در این دوره نتیجه رویکرد دولت های قبلی است که در دولت سیزدهم نیز ادامه یافت. انعکاس این رویکرد در اقتصاد باعث شده است که صنایع بزرگ کشور توجیه مناسبی برای تولید نداشته باشند و با توجه به افزایش نرخ بازده مورد انتظار و مصرف ریسک در اقتصاد کشور، سود صنایع به دنبال داشته باشد. فقط یک سود حسابداری و سود اقتصادی شما در طول زمان کاهش یافته است. شاخص کل نیز دید خوبی از اقتصاد ارائه نمی دهد که بر اساس سود دفتری، P/E به بازار اختصاص داده شده است، اما بررسی شرایط اقتصادی در صنایع نشان می دهد که اکثر شرکت های ایرانی با فرسودگی و فرسودگی بالایی مواجه هستند. عدم رشد فناوری به دلیل تحریم ها و سیاست های داخلی کشور شرایط نامساعدی دارد. نمونه بارز موارد فوق رشد ارزها در سال گذشته و رشد بازار همگام با رشد قیمت دلار در کشور است که شاخص کل بورس از ابتدا تاکنون بازدهی 66 درصدی را به ثبت رسانده است. از مارس تا اواسط ماه مه؛ در عین حال، به دلیل بی ثباتی رویه سیاست گذاران در خصوص نرخ ارز و نرخ حامل های انرژی، صنایع با تورم شدیدتری مواجه شده اند. این امر نه تنها منجر به کاهش سود اقتصادی شده است، بلکه به گفته اکثر تحلیلگران بنیادی بازار باعث کاهش سود حسابداری صنایع نیز خواهد شد. وضعیت اسفناک صنایع در برهه ای که تورم انرژی صنایع نزدیک به 100 درصد و تورم نرخ خوراک پتروشیمی ها به 40 درصد رسیده کاملا مشهود است، با این حال واژه های ناشناخته ای مانند رشد اقتصادی و کاهش رشد نقدینگی. در میان برخی از اظهارات سیاست گذاران شنیده می شود. آمارهای نادرستی که اثرات آن در جداول صنایع و افراد قابل مشاهده نیست. بخشی از شرایط رکودی اقتصاد کشور متاثر از شرایط نزولی اقتصاد جهانی و احتمال بالای رکود در اقتصادهایی مانند چین و آمریکا به دلیل افزایش نرخ بهره در اقتصاد است، بنابراین به نظر می رسد که قیمت نفت و محصولات پتروشیمی نیز کاهش می یابد. بر این اساس دولت احتمالا ارز را بر اساس نیاز تخصیص خواهد داد. این رکود جهانی بر درآمدهای بودجه دولت تأثیر گذاشته است و احتمالاً دولت در سال جاری با کسری شدید مواجه خواهد شد. دولت می تواند این کسری را با انتشار اوراق قرضه جبران کند یا با استقراض از بانک مرکزی کسری بودجه خود را به طور موقت جبران کند که کشور را با تورم شدیدتری مواجه خواهد کرد. این در نهایت باعث می شود که نرخ ارز با افزایش انتظارات تورمی رشد بالایی را تجربه کند. این دور باطل همچنان ادامه دارد و بورس تهران پس از افزایش نرخ سود به روند صعودی باز می گردد، اما در نهایت تورم شدید صنعت و رشد اقتصادی کشور را از بین می برد. اگرچه اظهارات رئیس کل بانک مرکزی درباره کاهش سرعت نقدینگی بوده است، اما واگرایی کاهش رشد نقدینگی و افزایش سطح انتظارات تورمی با افزایش مشارکت پول در اقتصاد و رشد پایه پولی می تواند شوک های تورمی خطرناکی را به همراه داشته باشد، اگر دولت دچار بیماری مزمن تورم و رشد شود، داروی بومی تزریق کند، صنعت نیز به دلیل افزایش ریسک های داخلی با کاهش سودآوری اقتصادی مواجه خواهد شد. نرخ بازده مورد انتظار