اما به گزارش خبرآنلاین، از نگاه این نشریه، این سیاست ها نتیجه ای ندارد و بر اساس درک نادرست از مشکل است.
به گزارش اعتماد، در مقاله اصلی مجله معتبر «اکونومیست» آمده است: با کاهش نرخ باروری، بسیاری از سیاستمداران به دنبال صرف هزینه برای سیاست هایی هستند که می تواند منجر به افزایش فرزند برای زنان شود. دونالد ترامپ متعهد شده است در صورت بازگشت به کاخ سفید، مزایای آن را در نظر بگیرد. در فرانسه بین 3.5 تا 4 درصد از تولید ناخالص داخلی به سیاست های خانواده اختصاص می یابد. کره جنوبی نیز به ازای هر کودک 70 هزار دلار می پردازد. با این حال، از دیدگاه تحلیلگران مجله اکونومیست، همه این سیاست ها احتمالاً با شکست مواجه خواهند شد زیرا مبتنی بر درک ناکافی هستند.
نگرانی های دولت ها قابل درک است. نرخ باروری تقریبا در همه جا در حال کاهش است و جهان ثروتمند با کمبود جدی نوزاد مواجه است. با نرخ باروری فعلی، متوسط زنان در کشورهای ثروتمند تنها 1.6 فرزند در طول زندگی خود خواهند داشت. همه کشورهای ثروتمند دارای نرخ باروری زیر سطح جایگزینی 2.1٪ هستند که در آن جمعیت بدون مهاجرت ثابت است. کاهش جمعیت در دهههای اخیر سریعتر از انتظار جمعیت شناسان بوده است.
بدبینانی مانند ایلان ماسک هشدار می دهند که این تغییرات تمدن را تهدید می کند. این ایده مضحک است، اما کاهش نرخ باروری تغییرات اجتماعی و اقتصادی عمیقی را به همراه دارد. نرخ باروری 1.6 به این معنی است که بدون مهاجرت، هر نسل یک چهارم کوچکتر از نسل قبلی خواهد بود. در سال 2000، به ازای هر 100 نفر بین 25 تا 64 سال در کشورهای ثروتمند، 26 نفر بالای 65 سال وجود داشت. اما احتمالاً تا سال 2050 دو برابر خواهد شد. بچه دار شدن یک تصمیم شخصی است و باید همینطور باقی بماند. اما دولت ها باید به تغییرات جمعیتی سریع توجه کنند. جوامعی که پیر می شوند و کوچک می شوند، پویایی و قدرت نظامی خود را از دست می دهند. آنها بدون شک با یک کابوس بودجه مواجه خواهند شد، زیرا مالیات دهندگان برای پرداخت حقوق بازنشستگی و مراقبت های بهداشتی برای لشکرهای سالخوردگان تلاش می کنند. بسیاری از سیاست های طرفدار مادری اثراتی دارند که در نوع خود ارزشمند هستند. پرداخت به والدین فقیر فقر کودکان را کاهش می دهد و احتمال کار مادرانی که می توانند از فرزندان خود مراقبت کنند را افزایش می دهد. اما این اشتباه است که دولت ها فکر می کنند افزایش نرخ باروری در اختیار آنهاست. دلیل اول این است که چنین سیاستهایی مبتنی بر تشخیص نادرست چیزی است که تاکنون باعث کاهش جمعیت شده است. دلیل دیگر این است که هزینه آنها بیشتر از مشکلی است که برای حل آن طراحی شده است.
دلایل کاهش نرخ باروری چیست؟
یک فرض رایج این است که کاهش باروری به دلیل به تعویق انداختن زایمان توسط زنان شاغل است. این تصور که آنها قبل از پایان سال های باروری خود زمان کافی برای بچه دار شدن ندارند توضیح می دهد که چرا سیاست ها بر ارائه معافیت های مالیاتی و مراقبت های ارزان تر از کودکان تمرکز دارند. آنها معتقدند که به این ترتیب زنان مجبور نمی شوند بین خانواده و شغل خود یکی را انتخاب کنند.
اما از دیدگاه تحلیلگران اقتصادی، این داستان اصلی نیست. زنان تحصیل کرده در دانشگاه در واقع در سنین بالاتر صاحب فرزند می شوند، اما فرزندان کمتری دارند. در ایالات متحده، میانگین سنی در بدو تولد اولین فرزندانشان به 30 سال رسیده است، در حالی که در سال 2000 این تعداد 28 سال بود. این زنان تقریباً به همان تعداد فرزندان همتایان خود در یک نسل قبل دارند. اما این اندازه کمی کمتر از اندازه ایده آلی است که آنها برای یک خانواده می خواهند، اما این شکاف نسبت به قبل تفاوت چندانی ندارد.
در عوض، بسیاری از کاهش نرخ باروری در کشورهای ثروتمند به دلیل تاخیر در زایمان و به دنیا آوردن فرزندان کمتر توسط زنان جوان تر و فقیرتر است. بیش از نیمی از کاهش نرخ باروری زنان در ایالات متحده از سال 1990 با کاهش باروری در میان زنان زیر 19 سال مرتبط بوده است. این تا حدی به این دلیل است که تعداد بیشتری از آنها به دانشگاه می روند. اما حتی کسانی که بعد از دبیرستان ترک تحصیل می کنند دیرتر بچه دار می شوند. در سال 94 میانگین سنی اولین فرزند مادران بدون تحصیلات دانشگاهی 20 سال بوده است. امروزه، حدود دو سوم زنان 20 ساله بدون تحصیلات دانشگاهی، هنوز بچه دار نشده اند.
برخی از سیاستمداران ممکن است از این برای اجرای سیاست های زایمان برای زنان بسیار جوان استفاده کنند. شواهدی مبنی بر اینکه زنان فقیرتر پذیرای انگیزه های مالی هستند ممکن است آنها را وسوسه کند. اما تمرکز بر زنان جوان و فقیر به عنوان یک گروه برای آنها و جامعه بد خواهد بود. بارداری نوجوانی هم برای مادر و هم برای کودک با فقر و بیماری همراه است. انگیزه های هدفمند دهه ها تلاش برای محدود کردن بارداری ناخواسته نوجوانان و تشویق زنان به تحصیل و کار را معکوس می کند. این تلاشها، همراه با برنامههایی برای ترویج برابری جنسیتی، از بزرگترین پیروزیهای سیاست اجتماعی دوران پس از جنگ جهانی دوم هستند.
سوئد یک برنامه مراقبت از کودکان بسیار سخاوتمندانه دارد، اما نرخ باروری کل آن 1.7 باقی مانده است. برای تشویق هر نوزاد جدید به پول بیشتری نیاز است، و کمک هزینه به همه کودکان، از جمله آنهایی که به هر حال متولد می شوند، تعلق می گیرد. برنامه هایی در لهستان و فرانسه برای هر تولد جدید بین یک تا دو میلیون دلار هزینه دارد. تنها تعداد کمی از شهروندان به اندازه کافی مولد هستند که بتوانند منافع مالی لازم برای جبران این هزینه را ایجاد کنند. به دلیل تحرک اجتماعی کم، تنها 8 درصد از کودکان آمریکایی که از والدین بدون مدرک دانشگاهی متولد می شوند، در نهایت مدرک لیسانس می گیرند.
اما در نهایت دولت ها چه کاری می توانند انجام دهند؟ مهاجرت ماهر می تواند شکاف مالی را کاهش دهد، اما محدودیت هایی وجود دارد، زیرا باروری در سطح جهانی در حال کاهش است. بیشتر اقتصادها باید خود را با تغییرات اجتماعی وفق دهند و این به دولت ها بستگی دارد که راه را هموار کنند. دولت های رفاه باید تجدید نظر کنند؛ به عنوان مثال، افراد مسن باید بیشتر کار کنند و بار هزینه های عمومی را کاهش دهند. اختراع و کاربرد فن آوری های جدید نیز باید تشویق شود. این می تواند با افزایش بهره وری در سراسر اقتصاد یا کمک به مراقبت از سالمندان به انتقال جمعیتی کمک کند. فناوری های جدید خانه نیز می تواند به والدین کمک کند، همانطور که ماشین های لباسشویی و ظرفشویی در اواسط قرن بیستم انجام دادند. سیاست های افزایش باروری اشتباهات پرهزینه و از نظر اجتماعی واپس گرا هستند.
23302