به گزارش رکنا، از 16 سالگی با همسرم دوست شدم. او 6 سال از من بزرگتر بود. بعد از 3 سال دوستی در 19 سالگی ازدواج کردم. در 22 سالگی پسرم به دنیا آمد. همسرم چیزی کم نداشت و همه چیز را برایم فراهم کرد. سال گذشته متوجه شدم همسرم در ابتدای ازدواجمان دلتنگ خواهر کوچکم شده بود. تجاوز و به شرط ادامه رابطه به او قول هایی داد…
وقتی موضوع را به همسرم گفتم پشیمان شد و قول داد دیگر تکرار نشود. لباس فروشی داشتیم. من و همسرم صبح ها مغازه را اداره می کردیم. همه چیز خوب پیش می رفت. خانه ای خریدیم و فروشگاه دیگری باز کردیم. همسرم مرا به فروشگاهی که صبح ها می رفتم می برد. از همکارانم متوجه شدم همسرم با یکی از فروشنده ها رابطه دارد و شوکه شدم…
من همسرم را دوست داشتم و از طرفی به لطف فرزندانم صاحب 2 فرزند شدم، این بار سکوت کردم و برای همسرم نیاوردم. چند سال اینجوری گذشت پسرم 20 ساله شد و دخترم 15 ساله شد. رفتار شوهرم چند روز پیش تغییر کرده بود. ساعت 6 بعد از ظهر بود. هر ساعت بیرون می رفت و برمی گشت. او اخیراً وقتی مرا به خانه می برد، به تنهایی خانه ای خرید. در فروشگاه گوشیم را زیر صندلی ماشین همسرم گذاشتم و دکمه ضبط گوشی را روشن کردم. شبی که گوشی را برداشتم با شنیدن صدای بلند شدن نزدیک بود سکته قلبی کنم.
5 دقیقه بعد از پیاده کردن من از جلوی مغازه، همسرم دختر عموی متاهلم را سوار ماشین کرده بود، از صحبت آنها متوجه شدم که آنها حدود 5 سال است که با هم رابطه نامشروع دارند و به خانه همسر مجردم می روند. . هر روز یک ساعت از خانه بیرون می رفتم و یک هفته دنبال این دو نفر می رفتم. تمام فیلم های دوربین نشان می داد که آنها در یک رابطه هستند. به عمه ام گفتم با همسرم رابطه دارم و همه چیز را فهمیدم. .
دختر خاله ام که شوهرش معتاد است، گفت که شوهرم را دوست دارد و کاری نمی تواند برای جدایی انجام دهد. از این وابستگی یک طرفه ای که به همسرم دارم خسته شدم و می خواهم تکلیفم را روشن کنم….
نگاه تخصصی
فریبا قاسمی، کارشناس روانشناسی و مشاور خانواده
مشتری از روی احساسات تصمیم به ازدواج گرفته است و می توان گفت ازدواج هورمونی داشته است. همسرش دومین دختر یک خانواده چهار نفره است که پدرش نیز روابط نامشروع داشت و او شاهد روابط نامشروع پدرش بود. سن 6 سالگی
ازدواج غیرمنطقی – عدم توجه به احکام ازدواج – عدم بلوغ فکری – تصمیم گیری بر اساس عواطف و آسیب های دوران کودکی همسر از جمله مواردی است که در آیه شریفه مورد توجه قرار نگرفته است.
از سوی دیگر، تنوع جنسی زوجه که یک بیماری محسوب می شود، شرایط تداوم زندگی را در شرایط بحرانی قرار داده است. این افراد هرگز نمی توانند به آنچه می خواهند برسند و ذهن بیمار آنها به دنبال تنوع است.
این افراد اغلب به دلیل 1- عزت نفس پایین 2- عدم بلوغ فکری 3- عدم رضایت از خود 4- اولویت دادن به زیبایی 5- عدم توجه به معیارهای ازدواج 6- آینده نگری ضعیف زندگی مشترک خود را از دست می دهند. در این مورد زن جوان تاریخ خود را فدای زندگی مشترک کرد اما این فداکاری هرگز دیده نشد و اکنون پس از گذشت 25 سال از زندگی مشترک با کمک مشاور سعی در تصمیم گیری دارد که باید گفت. بهترین روش ممکن در این شرایط بحرانی باشد متأسفانه در برخی موارد مشابه هلی می توان رفتارهای عاطفی و خشونت آمیز افراد را مشاهده کرد که نتایج جبران ناپذیری در پی خواهد داشت. درگیری ها و جنایات خونین شاهدی بر این رفتارهای پرتنش است که می تواند صدمات زیادی را در پی داشته باشد.