سعید شیخ زاده بازیگر، صداپیشه، مجری تلویزیون و مدیر دوبلاز متولد ۶ آذر ۱۳۹۶ در تهران است. وی فعالیت سینمایی خود را از سال 1368 در کودکی با فیلم «مرگ پلنگ» به کارگردانی «فریبرز صالح» آغاز کرد و پس از آن به کار دوبله نیز پرداخت. وی به عنوان مجری در برنامه های مختلف تلویزیونی حضور داشته است. در این مطلب به بیوگرافی سعید شیخ زاده و معرفی کامل فیلم سفر جادویی می پردازیم.
همانطور که گفته شد وی در سال 1357 در تهران به دنیا آمد. این بازیگر در سال ۱۳۹۶ برنده تندیس طلایی جشنواره تلویزیونی وی جام جم در رشته بهترین مدیر دوبلاژ و صداپیشه شد. برادرش وحید شیخ زاده نیز بازیگر است. او دوبلور ثابت تام هالند، بازیگر جوان مشهور انگلیسی است. او همچنین صداپیشگی نقش فرهاد فوتبالیست در بازی Futbolia ساخته گلیم گیمز را بر عهده داشته است.
حضور در فیلم سفر جادویی
فیلم سینمایی «سفر جادویی» به کارگردانی ابوالحسن داودی که در سال ۱۳۴۸ اکران شد، در این فیلم به نوعی رابطه والدین و فرزندان مورد نقد قرار می گیرد.
در این مقاله پس از ارائه بیوگرافی مختصری از جناب آقای شیخ زاده، در مورد فیلم «سفر جادویی» صحبت خواهیم کرد. فیلمی که از اولین سال های اکران خود فضای جدیدی را برای مخاطبان کودک خود به نمایش گذاشت. سفر جادویی به کارگردانی ابوالحسن داودی و تهیه کنندگی علی محمد سعدالدین در سال ۱۳۴۸ در سینماها اکران شد.
داستان پدر و پسر!
داستان اصلی این فیلم درباره رابطه سینا (سعید شیخ زاده) و پدرش بود. پدرش پزشک بود و دکتر کمالی هم مثل اکثر پدر و مادرها خواهان رشد فرزندانشان بود، از سینا یک نابغه علمی ساخت! او بر اهمیت دادن به درس و تحصیل تاکید ویژه داشت و زمانی که در خانه بود همیشه با درس سینا مخالفت می کرد و گاهی که از او در مورد درس می پرسید و سینا نمی توانست جواب کامل بدهد او را می زد. بهترین راه حل!
آغاز فانتزی و تخیل سینا.
ماجرا تا جایی پیش رفت که یک شب سینا برای نوشیدن آب به آشپزخانه رفت و وقتی برگشت صدایی از ماشین لباسشویی شنید، کمی صبر کرد و ناگهان چهره پسری هم سن خودش را داخل ماشین لباسشویی دید. . پسر به سینا گفت اگر می خواهی از شکنجه پدرت خلاص شوی برو داخل ماشین لباسشویی!
شیخ زاده و اکبر عبدی با هم بازی می کنند
سعید شیخ زاده در این فیلم نقش سینا را بازی کرد و اکبر عبدی نیز دکتر رضا کمالی بود. در آن سال ها شیخ زاده تازه بازیگری را شروع کرده بود و در آغاز کارش بود. اما اکبر عبدی در دهه 60 و 70 به اوج محبوبیت رسید و اتفاقاً در همان سال ها در بسیاری از آثار به ایفای نقش پرداخت.
دوبله ای که به فیلم کمک کرد
یکی از نکاتی که در این فیلم به چشم می خورد صدای دوبله تمامی شخصیت های داستان اعم از اصلی و فرعی بود. البته در آن سال ها صدای اکثر بازیگران دوبله می شد، اما این موضوع در نمایش های کودک کمتر دیده می شد.
سعید کوچولوی سریال چاق و لاغر
سعید شیخ زاده (زاده ۶ آذر ۱۳۵۷ در تهران) بازیگر، مجری تلویزیون، صدابردار و مدیر دوبلاژ ایرانی است. او فرزند دوم پنج برادر و یک خواهر است. در سال ۱۳۶۹ با سریال چاق و لاغر و مامور سوم مجری تلویزیون شد و هم اکنون یکی از مجریان موفق رادیو و تلویزیون است.
درباره مجموعه چاق و لاغر.
چاق و لاغر یک سریال عروسکی است که بین سال های 1364 تا 1378 از شبکه دو سیما پخش شد. این مجموعه در اصل برای دهه فجر در روزهایی که هنوز جنگ ادامه داشت ساخته شد و مرد چاق کنایه از صدام و صدام بود. رئیس کوچک نازک کنایه از عمو سام (ایالات متحده آمریکا) و رئیس بزرگ کنایه از شیطان بود و این دو تا جشن دهه فجر ماموریت داشتند که همیشه آن را نابود کنند.
داستانی پر از فانتزی های دوران کودکی
طرح اصلی سفر جادویی شاید بسیار منطقی بود و همه ما را احاطه کرده بود، اما ادامه داستان برگرفته از تخیل بود و فانتزی وارد دنیای واقعی شد. سینا پس از مشاجره با پدرش ناگهان به یاد حرف های شب گذشته پسر می افتد و وارد ماشین لباسشویی می شود. از طرف دیگر ماشین لباسشویی بزرگتری بیرون می آید و وارد دادگاه قاضی می شود.
اینجا کجاست؟
سوال سینا (سعید شیخ زاده) این است که اینجا کجاست؟ در بدو ورود، همان پسری که پشت ماشین لباسشویی بود و سینا را تشویق کرد که بیاید اینجا، توضیح می دهد که شما می توانید از رفتار غیرمنطقی پدرتان در این فضا شکایت کنید و دادگاه ما به این پرونده رسیدگی می کند!
سعید شیخ زاده بازیگر نقش «سینا» در این فیلم در گفت وگویی درباره حضورش در این فیلم گفت: سفر جادویی یکی از بهترین فیلم های ساخته شده در ژانر کودک و نوجوان است.
سعید شیخ زاده درباره فاصله 30 ساله ساخت و اکران این فیلم گفت: با وجود اینکه در آن زمان 11 ساله بودم اما هنوز سکانس های زیادی از این فیلم را به یاد دارم.
سعید شیخ زاده همچنین بیان کرد: سفره جادویی دومین فیلمی بود که در آن سال ها بازی کردم. آن زمان که به من پیشنهاد کار می دادند، پدر و مادرم فیلمنامه را می خواندند و به من می گفتند و من تصمیم می گرفتم که دوست دارم در آن بازی کنم یا نه.
سعید شیخ زاده ادامه داد: من دقیقا در زمانی که هنوز هیچ فیلمی از من اکران نشده بود، صفار جادویی را بازی کردم. دست اندرکاران اولین فیلمی که در آن بازی کردم مرا با عوامل سفر جادویی آشنا کردند.
سعید شیخ زاده با بیان واکنش خود پس از خواندن فیلمنامه گفت: به نظرم خیلی جالب بود. در عین حال فکر می کردم سینمای ایران چگونه به چنین داستانی نزدیک می شود. این داستان ها در سینمای ایران چندان موفق نبودند، اما داودی موفق شد این اثر را به بهترین شکل کارگردانی کند.
سعید شیخ زاده در ادامه به بیان خاطره ای در جریان تصویربرداری این فیلم پرداخت و افزود: همه سکانس ها را دوست داشتم اما سکانسی که وارد ماشین لباسشویی می شدم بیشترین جذابیت را برایم داشت. برای فیلمبرداری این سکانس، تمام موتورهای پشت ماشین لباسشویی حذف شدند، اما من سعی کردم از دریچه ورودی وارد ماشین شوم.
این بازیگر درباره ترسش از ماشین لباسشویی نیز گفت: نه، اصلا ترسی نداشتم و می خواستم حتی از روی کنجکاوی وارد شدن به ماشین لباسشویی را تجربه کنم.
سعید شیخ زاده با اشاره به اینکه دیگر کارگردانان و تهیه کنندگان به ساخت آثاری با محوریت کودک و نوجوان اختصاص ندارند، گفت: دیگر هزینه ای برای آثار کودک نمی دهند، شاید به این دلیل است که فیلم های کودک دیگر به فروش نمی رسد. سرمایه گذار نمی خواهد. برای این چیزها پرداخت کنید از طرفی تا کودک درون شما فعال نباشد نمی توانید کار کودک بنویسید و امیدوارم کودک درون شما همیشه فعال باشد.
دادگاهی خیالی اما واقعی!
پس از مراجعه سینا (سعید شیخ زاده) به این دادگاه، پدر و مادرش در جستجوی یافتن او بودند اما به جایی نرسیدند و پدر حقیقت را به همه گفت که سینا وارد ماشین لباسشویی شد! به همین دلیل پدر سینا در بیمارستان بستری شد و یک روز به طور تصادفی از پله ها افتاد و روی چرخ لباس های کثیف بیمارستان افتاد و باعث شد چرخ به حرکت در آمده و او را به داخل ماشین لباسشویی بکشاند. پدر سینا هم پرید داخل ماشین و از کنار دادگاهی که سینا رفته بود راند. این دادگاه دو سر داشت، یک سر آن در ماشین لباسشویی داخل خانه ها و سر دیگر آن درست پشت قاضی دادگاه بود.
پدر سینا (سعید شیخ زاده) متوجه شد که اینجا دادگاه عمومی است. سینا، شاکی و پدرش در این پرونده متهم بودند، دادگاه حکم به محاکمه داد و مقرر شد پدر سینا 25 سال به عقب برگردد و تنها با میانگین 20 به حال برسد. او با وجود مخالفت هایش مجبور شد از ماشین لباسشویی پشت سر دادگاه به سال های قبل برگردد.
ماشین لباسشویی یا ماشین زمان؟
ماشین لباسشویی در این فیلم علاوه بر اینکه نمادی از ماشین زمان است که می تواند انسان را به گذشته های دور یا نزدیک ببرد، می تواند نقدی بر رابطه فرزندان و والدین و در اصل رهایی از هر گونه تنش باشد. خودت را در این رابطه ببین
بشریت؛ مشکل رضا رو حل کن
وقتی رضا به گذشته بازگشت، 25 سال کوچکتر بود و هنوز ازدواج نکرده بود و از آنجایی که آینده همه شخصیت ها را دیده بود، توانست از اتفاقات ناخوشایند جلوگیری کند. او تلاش می کرد 20 امتیاز بگیرد تا بتواند به زندگی عادی خود بازگردد اما تلاشش بی نتیجه ماند. رضا در پایان فیلم، جان دختری به نام زری را که در زلزله تنها در آتش تنها مانده بود، نجات می دهد و برای آن و برای وجود انسانیت و نجات مردمی که زیر آوار گیر کرده بودند، او را نجات می دهد. بخشیده شد .