افزونه پارسی دیت را نصب کنید Sunday, 27 October , 2024
2

یک جیب بر حرفه ای با لباس های مردانه یک زن فرار کرد / یک مربی تناسب اندام کیف قاپ او را به زمین زد + مکالمه

  • کد خبر : 272162
یک جیب بر حرفه ای با لباس های مردانه یک زن فرار کرد / یک مربی تناسب اندام کیف قاپ او را به زمین زد + مکالمه

به گزارش رکنا، سوگل 35 ساله است و معتقد است که به آخر دنیا رسیده است. این زن بارها زندانی شد تا اینکه سرانجام در حالی که لباس مردانه به تن داشت و کیفی به همراه داشت دستگیر شد. چه جرمی داری؟ یک کیف با لباس مردانه. داستانی دارید؟ بله دوبار زندانی شدم. به چه […]

به گزارش رکنا، سوگل 35 ساله است و معتقد است که به آخر دنیا رسیده است. این زن بارها زندانی شد تا اینکه سرانجام در حالی که لباس مردانه به تن داشت و کیفی به همراه داشت دستگیر شد.

چه جرمی داری؟

یک کیف با لباس مردانه.

داستانی دارید؟

بله دوبار زندانی شدم.

به چه جرمی

یک بار از اتوبوس های بارت دزدی کردم و بار دیگر در حال دزدی از یک مغازه لباس فروشی دستگیر شدم.

چرا دزدی کردی؟

به دلیل فقر نمی توانستم با بدشانسی هزینه زندگیم را بپردازم و چون کاری نداشتم مجبور شدم دزدی کنم.

چه سرنوشتی

من در خانواده ای بزرگ شدم که فقط دو فرزند داشتیم، من و خواهر بزرگترم. 5 ساله بودم که پدرم را از دست دادم و مادرم با ارث پدرم خانه کوچکی خرید و ما را خیاطی بزرگ کرد. مادرم در کارگاهی نزدیک خانه ما کار می کرد و وقتی به خانه آمد آنقدر خسته بود که طاقت سر و صدای ما را نداشت و از کوچکترین شوخی های کودکانه ما عصبانی شد و ما را زد و خانواده اش هم از او حمایت نکردند. این مادرم را افسرده کرد.

کی ازدواج کردی؟

خواهرم خیلی زود ازدواج کرد و به زاهدان رفت. در 17 سالگی تا کلاس سوم دبیرستان احساس تنهایی می کردم، بنابراین درس خواندن را رها کردم و برای کار در یک آرایشگاه نزدیک خانه مان رفتم. چون دنبال من بودند و شغل مناسبی نداشتم مجبورم کردند ازدواج کنم.

رضا اولین خواستگار من بود. تمام خانواده او جنایتکار بودند و او مانند افراد بیمار به نظر می رسید. من فقط می خواستم از خانه فرار کنم تا ازدواج کنم، هیچ علاقه ای به شوهرم نداشتم و روز عروسی تنها غمگین بودم.

شوهرت چطور مرد بود؟

رضا تا کلاس دوم درس خواند و راننده کامیون بود. خیلی زود متوجه شدم که معتاد هستم. وقتی مواد مصرف می کردم حالم خوب بود، اما وقتی به آنها نرسیدم آنقدر مرا کتک زد که حتی فکر نمی کردم زنده بمانم.

طلاق گرفتی؟

بعد از دو سال موفق به طلاق شدم. اگر او به خاطر مواد مخدر دستگیر و زندانی نمی شد، نمی توانستم طلاق خود را به طور پیش فرض بگیرم.

بچه دار نشدی؟

چرا من یک دختر یک و نیم ساله داشتم؟

بعد از آن چه کردید؟

تا زمانی که شوهرم در زندان بود، خانه کوچکی اجاره کردم و خرج خود و پسرم را با کار در خانه ها تامین می کردم. اما وقتی فهمیدم شوهرم آزاد شده است، آن مکان را فروختم و به محله ای نقل مکان کردم که هیچکس نمی توانست به من دست بزند.

خونه مامانت نرفتی؟

مادرم من را قبول نکرد. باورم شد که با لباس عروس سفید به خانه بخت می روم و باید با کفن به زمین بروم. وقتی رفتم گفت من را قبول ندارد و باید تنها زندگی کنم.

و خودت معتاد و دزد شدی؟

دنبال کار به این و آن در می زدم، اما هر جا می رفتم کار مناسبی پیدا نمی کردم تا اینکه در اتوبوس با دختری به نام مژده آشنا شدم. او از خانه فرار کرده بود، اما می گفت شغل خوبی دارد و درآمد زیادی دارد. این همان چیزی بود که مرا وسوسه کرد که این مسیر را طی کنم.

شغل شما چه بود؟

او در یک باند دزد کار می کرد و جیب بر بود. البته مواد هم می فروخت. روزهای اولی که به خانه اش رفتم معتاد بودم. می گفتند اگر تفریحی مشروب بخوری معتاد نمی شوی، اما من به شدت به مواد مخدر معتاد شدم و به خاطر اعتیادم وارد باند دزد شدم. اولین باری که دستگیر شدم زمانی بود که کیف زنی را در اتوبوس دزدیدم.

چون آن زن رضایت نداد، مدتی در زندان ماندم تا آزاد شدم. پس از آن یک موتور سیکلت دزدیدم و سپس لباس مردانه پوشیدم و در خیابان های خلوت از زنان کیف پول ربودم. بار دوم در حال دزدی اقلام از مغازه دستگیر شدم و آنها را زیر لباسم پنهان کردم و به همین جرم چندین ماه زندانی شدم.

چرا این بار به زندان رفتی؟

فکر می کردم دیگر گرفتار نمی شوم اما این بار کیف را از زن جوانی که مرا گرفتار دزدیدم و متوجه شدم که او یک مربی بدنسازی است.

از دخترت چیزی میدونی؟

اولین بار که دستگیر شدم همسایه ام او را تحویل بهزیستی داد. هر چند بار به مادرم زنگ زدم، او حاضر نشد حضانت نوه اش را بر عهده بگیرد. با مادرشوهرم تماس گرفتم و از او خواستم دخترم را از بهزیستی تحویل بگیرد. دختر کوچکم را به شهر برد و دیگر خبری از او ندارم.

فکر می کنید قاضی چه چیزی را برای شما در نظر می گیرد؟

نمی دانم بستگی به رضایت شاکیم دارد یا نه، اما تصمیم گرفته ام از این به بعد خوب زندگی کنم و با دخترم بروم و به دور از کارهای بد زندگی کنم.

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=272162

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.