فریدون مجلسی آینده در پاسخ به این سوال که برخی از کشورهای منطقه در مسیر توسعه قرار دارند، اما به نظر می رسد مسیر توسعه برای برخی از کشورهای منطقه آسان نیست. عربستان و امارات با وجود داشتن منابع غنی نفت و گاز، به سمت فناوریهای جدید و انرژیهای تجدیدپذیر حرکت کردهاند، اما به نظر میرسد ایران، مصر و پاکستان در توسعه عقب هستند. آیا کشورهایی مانند ایران نیز در مسیر توسعه قرار خواهند گرفت؟ وی تصریح کرد: توسعه یک موضوع تاریخی است. در طول تاریخ، بشر از وحشیگری مطلق به تمدن رسیده است و از تمدن به صنعت رسیده است. توسعه در کشاورزی، بهداشت عمومی و بهداشت و… همه در طول زمان اتفاق افتاد، یعنی انسان حیوانی است که در اثر توسعه انسان شده است.
در این میان، برخی آرمانها و جهتگیریهای قدرت موجب اختلال در روند عادی توسعه میشوند. اگر بخواهیم نقشه توسعه را از پایین به بالا ترسیم کنیم، حرکت سینوسی و بالا و پایین است، اما در حال توسعه و پیشرفت مداوم است.
وی افزود: کشورهای توسعه یافته به دلایل مختلف اجتماعی، سیاسی و بین المللی علیه رژیم های مستبد یا محافظه کار قبلی قیام کرده اند و قدرت به دست گروه هایی که سابقه حکومت داری و اصول اقتصادی و برنامه ریزی دارند که نداشتند و بیشتر می اندیشیدند به دست گرفته شده است. درباره بقای آنها و قدرت او. مثل فیدل کاسترو در کوبا که انسان های نجیبی بودند که صادقانه از مردم و ملت دفاع کردند و حکومت را به دست گرفتند و صادقانه کشورهایشان را غرق کردند و ملت هایشان را به فقر و بدبختی انداختند و حتی بعد از گذشت 60 سال از عمر 70 سالگی. نمی توانند قبول کنند که تقصیر خودشان بوده و دیگران را مقصر می دانند و نزدیک ترین همسایه شان آمریکاست و اعلام می کنند که اگر آمریکا نبود کشورهای ما در بهشت بودند.
وی تصریح کرد: آلمان هیتلری نیز به دنبال توسعه بود و توانست توسعه یابد، اما بهره برداری از آن توسعه را صرف نظامی گری کرد و بر توسعه جغرافیایی و امپریالیزاسیون کشورش متمرکز شد. آلمان هزینه توسعه را صرف توسعه ایده هایی کرد که دیگران را دشمن می دانست و دستور نابودی و سوزاندن دیگران را می داد. هر کس با این ایده ها مخالف باشد باید حذف شود. چنین فضایی به دلیل همین عشق به قدرت و جنگ نیابتی و میل به حفظ قدرت ایجاد می شود.
مجلسی ادامه داد: اشتباه این گروه های قدرت طلب این است که توسعه پایدار را فدای حفظ و توسعه قدرت می کنند و با فقیر ساختن ملت های خود پایه های قدرت خود را سست می کنند. فقر پایه های اقتدار حاکمان را ویران می کند و حکومت ها در اثر فقر ملت ها فرو می ریزند. شوروی نمونه بود. هزینه جنگ در ویتنام، آنگولا، موزامبیک، آمریکای جنوبی و در نهایت هزینه جنگ در افغانستان باعث شد که اتحاد جماهیر شوروی دچار فرسایش اقتصادی شود و این مخمصه در جنگ ها و شورش های خارجی باعث فروپاشی کشور بزرگی مانند شوروی شد. اتحاد. اتصال.
بیشتر بخوانید:
۲۱۶۲۲۰