افزونه پارسی دیت را نصب کنید Saturday, 21 September , 2024
1

داستان عجیب برادران و همسرانی که از همسر و خواهر خود انتقام می گیرند

  • کد خبر : 24931
داستان عجیب برادران و همسرانی که از همسر و خواهر خود انتقام می گیرند

رسیدگی به این پرونده در دستور کار مقامات قضایی و انتظامی قرار گرفت و برای عاملان درگیری کیفرخواست صادر شد، سپس متهمان با حضور در دادگاه کیفری دوم استان تهران به دفاع از خود پرداختند.در نهایت با تصمیم دادگاه، متهمان دو طرف پرونده به حبس و دیه محکوم شدند، اما یکی از طرفین دعوا که […]

رسیدگی به این پرونده در دستور کار مقامات قضایی و انتظامی قرار گرفت و برای عاملان درگیری کیفرخواست صادر شد، سپس متهمان با حضور در دادگاه کیفری دوم استان تهران به دفاع از خود پرداختند.
در نهایت با تصمیم دادگاه، متهمان دو طرف پرونده به حبس و دیه محکوم شدند، اما یکی از طرفین دعوا که در مقابل منزلش درگیری صورت گرفت، به این حکم اعتراض کرد.
در ادامه این گزارش مشروح ماجرا را در گفتگوی یکی از طرفین پرونده بخوانید.
تیراندازی جلوی در خانه
احمد دهخدا 47 ساله است. اوست که در این درگیری با قمه مورد اصابت قرار گرفته و راهی بیمارستان شد. وی پس از یک ماه در کما بودن از بیمارستان مرخص شد و شکایتش پیگیری شد، اما در همان زمان دستور بازداشت وی به دلیل مشارکت در نزاع دسته جمعی صادر شد.
این مرد در گفت و گو با خبرنگار ما گفت: همسرم مدتی بود بهانه جویی می کرد، ما 23 سال است که با هم هستیم و دختر بزرگم 17 سال سن دارد و شب قبل از حادثه همسرم پیش او رفته بود. خانه پدری در اسلامشهر و همانطور که متوجه شدم آن شب با برادرانش درگیر شد و وقتی به خانه آمد خیلی عصبانی بود و با من تماس گرفت و توهین و بی احترامی کرد و گفت: احساس کردم صحبت هایش با خانواده اش باعث شد او حساس تر است.”
احمد ادامه داد: شب حادثه وقتی به خانه برگشتم بین من و همسرم دعوا شد، ساعتی بعد همسرم جلوی در بود، به سراغش رفتم و گفتم چرا نمی آیی. بالا به من گفت منتظر برادرانش هستم گفت برادرانم می خواهند چند دقیقه ای بیایند مرا ببینند و بروند راستش من خیلی تعجب کردم گفتم اگر برادرانت می خواهند به خانه ما بیایند چرا آیا باید شما را جلوی در ببینند؟
مردان مسلح رسیدند
این مرد ادامه داد: در حالی که با همسرم جلوی در خانه ایستاده بودیم صدای تیراندازی را از آن طرف خیابان شنیدم، سپس چشمم به مرد بلندقدی افتاد که از کنار کوچه به من نزدیک شد. برادران شوهرم هم با او بودند. متوجه شده بودم که آنها مسلح هستند. عده ای آن طرف خیابان ایستاده بودند و عده ای در کوچه. به همین دلیل برای دفاع از خودم یک قمه از داخل خانه برداشتم اما از آن استفاده نکردم و فقط آن را گرفتم. همان موقع بود که مرد قد بلند یک تپانچه کلت را به سمت من نشانه رفت و 2 تیر شلیک کرد که به بیرون رفت. بعدها متوجه شدم که گلوله سوم را شلیک کرده که در اسلحه گیر کرده بود و منفجر نشد، سپس یکی از برادران همسرم با قمه از پشت به من ضربه زد که بعد از آن چیزی متوجه نشدم.
یک ماه در کما
احمد بیهوش روی زمین بود و خواهرش به او نزدیک شد و از مردم کمک خواست. اورژانس از راه رسید و مرد جوان را به بیمارستان بعث رساند. احمد به کما شدیدی رفت و یک ماه را در بخش مراقبت های ویژه گذراند تا اینکه به طور معجزه آسایی به سلامتی خود بازگشت.
وی درباره وضعیت فعلی خود می گوید: ضربه به سر باعث آسیب به بافت مغزم شده است و طبق نظریه پزشکی قانونی به دلیل این جراحات دچار آسیب روحی و ناتوانی در تصمیم گیری شده ام. پزشکان می گویند این جراحات جبران ناپذیر است و از زمان وقوع حادثه من توانایی کار خود را از دست داده و در خانه مانده ام.
فکر کردم پسرم را کشته اند
پدر احمد که در همان ساختمان پسرش زندگی می کند، شب حادثه بعد از اینکه متوجه دعوای مقابل خانه اش شد، به خیابان رفته بود. وی در ادامه صحبت های پسرش گفت: آن شب با شنیدن صدای تیراندازی به خیابان رفتم. پسرم کنار پیاده رو روی زمین افتاده بود و چند نفر جلوی خانه ما جمع شده بودند. وقتی پسرم را غرق در خون روی زمین دیدم فکر کردم کشته شده است. به سراغ کسانی رفتم که در خیابان بودند که یک نفر با شوکر به من حمله کرد و دیگر چیزی متوجه نشدم. وقتی به خودم آمدم پسرم را به بیمارستان بردند.»
پدر احمد ادامه داد: یک ماه از ماجرا می گذرد و پسرم تازه ترخیص شده بود که حکم جلب صادر شد که به اتهام نزاع دستگیر شدیم و سپس من و پسرم در دادگاه به زندان محکوم شدیم. اگرچه چاره ای جز دفاع از خود در برابر حمله مهاجمان مقابل خانه نداشتیم.»
وقتی صحبت به این قسمت از ماجرا رسید، احمد دوباره وارد گفت وگو شد و گفت: سوابق برخی از شرکت کنندگان در درگیری مشخص است، آنها سوابق کیفری زیادی دارند که یکی از این افراد پیش از این در اسلامشهر مورد تیراندازی زیادی قرار گرفت. چند سال و حکمش در مرحله اعدام بود و در شعبه اعدام است، با اینکه این افراد به خانه ما حمله کردند و یکی از آنها به سمت من تیراندازی کرد، حکمی هم برای ما صادر کردند که من و پدرم اعتراض کرده ایم. اتهام قتل عمد قرار منع تعقیب دارد.
من پسرم را از دست دادم
پدر احمد عکس کودکی را در دست گرفت و ادامه داد: پس از اینکه احمد به کما رفت، پسر کوچکم مجتبی قصد انجام امور اداری را داشت که او و فرزندانش مورد تهدید قرار گرفتند و به همین دلیل مجتبی نزد فرزندان خردسالش به یکی از آنها رفت. روستاهای آستارا برای امنیت.خودش برای کارش در تهران می ماند و گاهی اوقات به بچه ها سر می زد تا اینکه یک روز که به آستارا می رفت اتفاق وحشتناکی افتاد که باعث مرگ فرزندانش شد پسرم به آستارا رسیده بود. همان روز صبح خیلی زود: «او برای اینکه بچه‌هایش را بیدار نکند، به خانه دوستش رفت تا یک ساعت استراحت کند و بعد به دیدن بچه‌هایش برود، اما لوله H بخاری مسدود شده بود و باعث ایجاد گاز شد که منجر به مرگ پسرم و دوستش.»
این پیرمرد در نهایت گفت: احمد به دلیل مشکلات جسمی قادر به کار و تامین مخارج 4 فرزندش نیست. پسر کوچکم نیز از ترس تهدید به آستارا رفت و در آنجا جان باخت. حالا باید 2 بچه آنها را هم بزرگ کنم. من مسئول نوه هایم هستم. همه این مشکلات از روز درگیری در زندگی ما ایجاد شده است».
بر اساس این گزارش، با صدور رای از سوی دادگاه کیفری 2 استان تهران، رسیدگی به این پرونده در سیر مراحل قضایی قرار دارد.

23302

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=24931

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.