اسمارتک نیوز– این روزها جامعه به سمتی می رود که افراد زیادی از افسردگی رنج می برند و این موضوع نه تنها در کشور ما بلکه در سراسر جهان به یک معضل تبدیل شده است، اما افسردگی یکی از شایع ترین بیماری های روانی است که همه افراد نسبتاً با آن آشنایی دارند. این در حالی است که بسیاری از بیماری های روانی وجود دارد که ما از آنها آگاه نیستیم و حتی اگر آنها را داشته باشیم، می توانیم آنها را عجیب و گاهی اوقات خنده دار بدانیم. شما از صداها می توانید بفهمید که چه کسی صحبت می کند یا یک نفر می تواند چیزها را متفاوت ببیند، مثلاً فکر می کند تلویزیون یک موتور است، شاید اگر این افراد در اطراف ما باشند و مشکلات خود را به ما بگویند ما هستیم. آنها را باور نکنیم و تصور کنیم که آنها از ما مراقبت می کنند، در حالی که این موضوع در زندگی آنها به یک مشکل تبدیل شده است که باعث رنج آنها می شود.
بسیاری از نویسندگان هستند که با نوشتن کتاب های خوب و بیشتر رمان و داستان کوتاه و یا کتاب های علمی قطور سعی در افشای این گونه بیماری ها و ناهنجاری ها دارند و حتی فیلم های زیادی در این زمینه ساخته شده است که یکی از آنها فیلم بسیار زیبایی است که نشان می دهد. به زیباترین شکل ممکن مشکلاتی که یک فرد اسکیزوفرنی با آن دست و پنجه نرم می کند یک لحظه خود را جای چنین افرادی تصور کنید! بله، حتی تصور چنین موقعیتی می تواند سخت و دردناک باشد، اما اینها بیماری هستند و نمی توان آنها را پنهان یا انکار کرد. حال در مقاله امروز کتابی را به شما معرفی می کنیم که نویسنده آن یک پزشک است و چندین مورد را امتحان کرده است و در بیشتر داستان برخی از بیماری هایی که ممکن است برای ما عجیب باشد را بیان می کند و خالی از لطف نیست آنها را بخوانید و در مورد آنها بدانید، پس برای آشنایی بیشتر با این کتاب فوق العاده با ما همراه باشید، امیدواریم در صورت علاقه و مطالعه آن را خریداری کنید.
درباره کتاب مردی که همسرش را با کلاه اشتباه گرفت
کتاب «مردی که همسرش را با کلاه اشتباه گرفت» نوشته دکتر الیور ساکس است که در این کتاب سعی شده به تاریخچه و پرونده بیمارانی بپردازد که در دنیای ناشناخته های روانی گم شده اند، افرادی که با ناشناخته و ناشناخته مواجه هستند. مشکلات غیرمعمول ذهنی و ادراکی، به عنوان مثال، بیمارانی که نمی توانند اشیاء و افراد اطراف خود را تشخیص دهند، کسانی که حافظه خود را بر اثر تصادف از دست داده اند، افرادی که به طور ناگهانی جیغ می زنند و شروع به از دست دادن هوشیاری می کنند، افرادی که از تیک های عصبی رنج می برند مایبرن، افرادی که ممکن است از نظر دیگران عقب مانده باشند، اما در کمال تعجب آنها استعدادهای فوق العاده ای در کامپیوتر و هنری دارند! این کتاب حاوی داستان های واقعی است که ممکن است در نگاه اول عجیب و تا حدودی مضحک به نظر برسند، اما باعث می شود با آن افراد احساس همدردی کنید.
نام این کتاب برگرفته از فصل اول است که حاوی داستانی جالب درباره یک بیمار، نوازنده ماهری است که به دلیل بیماری برادر می شود. این نوازنده در معاینات اولیه هیچ علامتی از اختلالات عصبی نشان نمی دهد و این در حالی است که از مشکلات بینایی رنج می برد و بر این موضوع اصرار دارد، مثلاً این فرد اذعان می کند که در برخی مواقع شاگردانش را نمی شناسد. و نمی تواند آنها را بشناسد و حتی برایش اتفاق افتاده که شیر آتش نشانی در خیابان را با یک کودک اشتباه گرفته است! مجموعه این مشکلات اختلالات زیادی در زندگی این فرد ایجاد کرد و تشخیص بیماری این نوازنده زمانی مطرح شد که نویسنده از بیمار خواست پس از اتمام معاینه بالینی کفش های خود را بپوشد و در کمال تعجب به او اشاره کرد. پاها را گفت: كفشهايش پاشنه دارند در حالي كه نيستند!
خواندن این کتاب به کارکنان بخش بهداشت و درمان مانند پزشکان و پرستاران بسیار توصیه می شود، زیرا به آنها دید جدیدی می دهد و آنها را وارد دنیای بیمار می کند تا بتوانند مشکلات خود را از دنیای خودشان ببینند و به نوعی به درمانگر کمک می کند. برای شناسایی با بیمار و این موضوع باعث می شود که مشتری دیگر به عنوان یک بیمار یا مشتری دیده نشود و مشکلات آنها با درک عمیق تری بررسی و درمان شود.
اگر می خواهید زندگی خود را زیباتر کنید، از صفحه کتابخانه ما دیدن کنید تا دنیای خود را با کتاب های خوب بسازید.