افزونه پارسی دیت را نصب کنید Sunday, 20 October , 2024
3

شعار متفاوت دهه 80/ ماجرای رای و نامه سرباز به فرمانده! – خبرگزاری بیشتر اخبار ایران و جهان

  • کد خبر : 239233
شعار متفاوت دهه 80/ ماجرای رای و نامه سرباز به فرمانده!  – خبرگزاری بیشتر اخبار ایران و جهان

خبرگزاری بیشتر، گروه فرهنگ و ادب – الناز رحمت نژاد: پیش از آغاز رسمی دیدار نوروزی رهبر معظم انقلاب با مردم، مردم حاضر در حسینیه امام خمینی (ره) از جوانان و نوجوانان گرفته تا سالمندان و کودکان مشغول شعار دادن هستند. فکر می کنم مهمانان این بازدید از تهران باشند یا از سراسر کشور؟ شعار […]

خبرگزاری بیشتر، گروه فرهنگ و ادب – الناز رحمت نژاد: پیش از آغاز رسمی دیدار نوروزی رهبر معظم انقلاب با مردم، مردم حاضر در حسینیه امام خمینی (ره) از جوانان و نوجوانان گرفته تا سالمندان و کودکان مشغول شعار دادن هستند. فکر می کنم مهمانان این بازدید از تهران باشند یا از سراسر کشور؟ شعار «ای رهبر آزاده، مازندران آماده است» پاسخ این سوال را مشخص کرد.

ساعت 14 است و به نظر می رسد صحبت های آقا از ساعت 16 شروع شود. این جمعیت روزه دار که بر تعدادشان افزوده می شود، همچنان با قدرت شعار «حسین حسین شعار ما، شهادت عزت ماست» را سر می دهند. مردها می گویند وای اگر خامنه ای دستور جهاد من را بدهد و زن ها می گویند ارتش دنیا جواب من را نمی دهد.

سینه زنی همراه با مداحی رضا نریمانی به گوش می رسد. «حسین مولای من حسین مولای من مولای من به من نگاه کن به سینه زنم نگاه کن خیس عرق بنده هستم این دل من است اما پر از صبر است چقدر شهید آیا شما را به سوریه می آورند…» این همخوانی تمام نمی شود، جمعیت یکصدا «سلام فرمانده» را می خوانند.

مکان مهمانان ویژه مملو از حضور بستگان شهدا از نقاط مختلف کشور است. هر خانواده ای تصویر شهیدش را در آغوش می کشد. نزدیک ترین خانواده به جایی که من هستم خانواده شهید محمد اسلامی شیرازی است. با فاطمه قاسم پور، زن جوانی که عکس شهید اسلام را در آغوش دارد، وارد گفتگو می شوم. او و همسر شهیدش بالای هشتاد سال سن دارند. می گوید: ملاک من و آقا محمد برای انتخاب همدیگر مادی نبود، معنوی بود، می خواستیم با هم دین خود را کامل کنیم و به خدا برسیم، اصلاً به فکر خانه و ماشین و مراسم عروسی نبودیم. شب خواستگاری که من و آقا محمد داشتیم صحبت می کردیم، گفت من حراست یگان حفاظت سپاه هستم، کارم سخت است و می توانم بروم و دیگر برنگردم، چند جهیزیه خریده بودم. در فکر برگزاری یک جشن عروسی ساده و شروع یک زندگی مشترک پر از عشق بودیم که شهریور ماه، دقیقاً پنج ماه پس از ازدواجمان، آقا محمد در منطقه والفجر شیراز به شهادت رسید، من از شهادت ایشان ناراحت نیستم و هستم. به آن افتخار می کنم خوشحالم که با شهادت همسرم توانستم قطره ای از دریای دردها و مصائب حضرت زینب(س) را درک کنم».

اشرف دلبری خواهر شهید حسین دلبری نگاهی به جای خالی حضرت آقا می اندازد و می گوید: سنم گذشته است، باورم نمی شود بالاخره بعد از این همه سال توانستم آقا را ملاقات کنم حیف است پدر و مادرم از دنیا رفتند. دور و به آقای ندیدم.

برخی از دختران آواز می خوانند و آرام می خندند. دلیلش هم شعار کمی متفاوت آنهاست! یکی از آنها که دانش آموز کلاس هفتم است و برای اولین بار با لباس عید به جلسه آمده بود، خیلی آهسته می خواند: گلوله تانک نخورید جانم فدای رهبر. به قلمی که در دستم است نگاه می کند: «از صبح تا ظهر بی قرار بودم که آقا را ببینم یا نه من هم قول دادم بیایم اپیزود، ظهر که وارد حسینیه شدم خیلی هیجان زده بودم، الان استرس و لذتم. مخلوط شده اند و «کف دستم عرق کرده و شعاری که نوشتم پاک شده، لطفا قلمت را به من بده.» قلم را به دست می گیرد و به همراه دوستانش شعارهایشان را روی کف دستانشان می نویسند. قلمی را که به دستم می‌دهد به کاغذی که در دستم است اشاره می‌کند: «به آقا نامه نوشتی، من برایشان نامه نوشتم، از آنها خواستم برای دوستانم که نمی‌توانستند درباره جلسه بگویند دعا کنند تا بگویند. از آنها خواستم چفیه و قرآن را برایم بفرستند، پشت نامه هم با سیاه قلم به نستعلیق نوشتم: از سرباز تا فرمانده.

حسینیه شلوغ است و مردم تا چشم کار می کنند. همه نشسته اند به جز خادمان، خبرنگاران، عکاسان، فیلمبرداران و بچه های قد میانی که سربند بسته اند یا عکس حاج قاسم و کاغذهای کوچک در دست دارند. بالکن هم پر است. بسیاری از افرادی که نتوانستند وارد حسینیه شوند در فضایی در کنار حسینیه نشسته اند و به صورت تصویری جلسه را تماشا خواهند کرد.

دختر بچه ای به من سلام می کند. من به سمت او می روم. او قلم مرا می خواهد. روی کف دستش می نویسد: ما همه سرباز شما هستیم خامنه ای. چند ردیف جلوتر، زن جوانی قلم مرا می خواهد. مهمانان نوروزی آقا با خواندن شعار «ای پسر فاطمه منتظر تو هستیم» نشان می دهند که خسته شده اند.

این جلسه با قرائت دعای اهدای سال توسط گروه محراب شکل رسمی تری به خود می گیرد. دعای عطای سال که تمام شد، دعای سلامتی امام زمان (عج) خوانده شد و پس از پایان نماز، جمعیت به نوای «یا صاحب الزمان» پرداختند.

پسری میکروفون را در دست گرفت و گفت: من از طرف 80 نفر آمده ام که بگویم: پسر فاطمه، ما گوش به فرمان تو هستیم، مثل قاسم، همه میریم روستا، قصر خراب شد. توسط ارتش علوی، «مژده آزادی قدس از ایران می‌رسد».

پس از آن اعلام شد که تا دقایقی دیگر رهبر می رسد. میهمانان به پا خاستند و با «لبیک یا مهدی»، «ای پسر فاطمه منتظرت هستیم» و «ابافضل علمدار خامنه ای صبر کن» برای حضور رهبر ابراز امیدواری کردند.

حضرت آیت الله خامنه ای وارد حسینیه امام خمینی (ره) شدند. همه با مشت های گره کرده می خوانند: «خون در رگ ما هدیه به رهبر ماست»، «صلی الله علیه و آله محمد یاور مهدی رسید».

پس از سخنان رهبر معظم انقلاب، مهمانان نوروزی به پا خاستند و شعار «ابافضل علمدار، خامنه ای نگهدار» در حسینیه امام خمینی (ره) طنین انداز شد. میهمانان در روز اول محفل بهار و عید نوروز را به فال نیک گرفتند و چون برای افطار به زینبیه رفتند به یکدیگر گفتند: «سالی که خوب نباشد به بهارش شناخته می شود. “

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=239233

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.