افزونه پارسی دیت را نصب کنید Thursday, 24 October , 2024
3

فرار از باتلاق! – تابناک

  • کد خبر : 221073
فرار از باتلاق!  – تابناک

بعد از طلاق از همسرم، مسیر جنایت و دوست بازی را زیاد پیش بردم تا اینکه در باتلاق الکل و اعتیاد افتادم و… به گزارش خراسان، این زن 18 ساله ضمن بیان اینکه از این وضعیت اسفبار خسته شده است و می خواهد به مسیر درست زندگی برگردد، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام […]

بعد از طلاق از همسرم، مسیر جنایت و دوست بازی را زیاد پیش بردم تا اینکه در باتلاق الکل و اعتیاد افتادم و…

به گزارش خراسان، این زن 18 ساله ضمن بیان اینکه از این وضعیت اسفبار خسته شده است و می خواهد به مسیر درست زندگی برگردد، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد گفت: در خانواده ای 6 نفره به دنیا آمدم اما پدرم که خوداشتغالی بود به مواد مخدر مبتلا بود و به همین دلیل از روزی که دست چپ و راستم را دیدم به سیگار و سیگار هم عادت کردم اما می دانستم که این ماده افیونی زندگی را ویران می کند و خانواده ها را متلاشی می کند.

در نهایت به نوجوانی رسیده بودم که متوجه شدم پدرم بدهی زیادی دارد و مدام با طلبکارانش درگیر است. در این شرایط بود که یکی از طلبکاران پدرم به پسرش پیشنهاد ازدواج داد. پدرم که به دنبال چنین فرصتی بود، خیلی زود ازدواج ما را پذیرفت و تا آن زمان از وضعیت اجتماعی و اخلاقی فرزاد جویا نشد. سرانجام در سن 14 سالگی مدرسه را رها کردم و با فرزاد ازدواج کردم، اما چند ماهی از نامزدی مان نگذشته بود که متوجه شدم نامزدم به مواد مخدر اعتیاد دارد.

من که این مصیبت زنان را می دانستم و می دانستم با «فرزاد» آینده ای نخواهم داشت، در حالی که هنوز 15 ساله نشده بودم تصمیم به طلاق و جدایی از او گرفتم. بعد از این ماجرا انگار از قفس آزاد شده بودم اما طولی نکشید که در دام دوستم افتادم و به دام دوستان نباب افتادم. او اکنون دائماً در مهمانی ها و جشن های شبانه مختلط شرکت می کرد و بیشتر اوقات خود را با دوستانی می گذراند که از وضعیت اخلاقی خوبی برخوردار نبودند. به همین دلیل و در مدت کوتاهی به سمت باتلاق جنایت پیش رفتم.

حالا به بهانه خوش گذرانی بیرون از خانه مشروبات الکلی و سیگار مصرف کردم و با تشویق دوستانم شروع به مصرف مواد کردم، با اینکه خودم پایان اعتیاد را می دانستم، اما فکر می کردم که فقط دیگران تبدیل می شوند. من معتاد هستم و برای تفریح ​​استفاده می کنم، اما وقتی می خواهم دیگر به مواد مخدر نگاه نمی کنم!

خلاصه با این افکار غلط، این روزها با جوانی به نام «داوود» آشنا شدم و زندگی و آینده ام را نابود کردم. او هم یک بچه معتاد بود و با هم مواد مصرف می کردیم. این آشنایی تبدیل به عشق شد و من عاشقش شدم. تمام وقتم را با «داوود» گذراندم و حس عاطفی عجیبی نسبت به او پیدا کرده بودم. به گونه ای که به تمام خواسته هایش توجه کردم و نگذاشتم با من قهر کند اما او نیز پس از مدتی خیلی راحت مرا ترک کرد و به دنبال سرنوشت خود رفت. در این شرایط به شدت افسرده شدم و شروع به مصرف قرص های اعصاب کردم. حالا در باتلاق اعتیاد به قرص ها می چرخیدم و بیشتر در این باتلاق وحشتناک فرو می رفتم تا اینکه بالاخره به خودم آمدم و تصمیم گرفتم خودم را از این باتلاق نجات دهم. من دیگر نمی خواهم بازیچه پسران و مردان شهوتران باشم، اما ای کاش…

تحقیقات پزشکی قانونی و روانی این پرونده به دستور سرهنگ غلامعلی تیموری (رئیس کلانتری امام رضا) به مشاوران اداره مددکاری اجتماعی محول شد.

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=221073

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.