عصر ایران; جعفر محمدی – حجه الاسلام رسول فلاحتی امام جمعه رشت گفت: رسانه به عنوان ابزاری برای تغییر جهان در دست دشمن است. غول رسانه ای با حقه ساندویچ مک دونالد اتحاد جماهیر شوروی را منحل کرد. رسانه ها از موشک های دوربرد، بمب افکن ها و پهپادها خطرناک ترند».
و دوست فرهیخته و همکارم جناب آقای مهرداد خدیر نیز در یادداشتی به این موضوع پرداخته اند که مطالعه آن را پیشنهاد می کنم و نکته ای را نیز به بحث های مطرح شده اضافه می کنم که به نظر من ممکن است علت فروپاشی آن باشد. “شوروی” می دانست
تنها 11 ماه قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اولین رستوران زنجیره ای مک دونالد در مسکو افتتاح شد. قرار بود این شعبه ساعت 10 صبح روز 30 ژانویه 1991 در میدان پوشکین مسکو افتتاح شود، اما 5000 نفر از مردم مسکو قبل از سحر در مقابل آن صف کشیده و منتظر بازگشایی آن بودند. آن روز شعبه جدید مک دونالد به 33 هزار نفر ساندویچ فروخت و رکورد جدیدی را در تاریخ فروش این برند معروف آمریکایی به ثبت رساند.
افتتاح شعبه مک دونالد در مسکو اولین خبر آن روزها بود به طوری که خبرنگاران زیادی برای پوشش خبری این رویداد به میدان پوشکین رفتند و با مدیران، کارمندان و مشتریان آن گفتگو کردند.
یک صف طولانی در روز افتتاح شعبه مک دونالد در مسکو – 1991
یکی از وجوه مشترک صحبت های مشتریان مک دونالد این بود که در این رستوران با احترام و ادبیات مودبانه ای مثل خوش آمدگویی با آنها برخورد می شد، لطفا بیایید این طرف، دیگر چه می خواهید؟ و مانند آن استفاده شده است. یکی از آنها خانم جوانی بود که به خوبی انگلیسی صحبت می کرد. او در گفتگو با خبرنگاران، بیش از اینکه به کیفیت گرن مگی که خورده اشاره کند، با هیجان گفت: آنها (پیشخدمت ها) به من گفتند روز خوبی داشته باشید (روز خوبی داشته باشید)!
این واقعیت که این رفتارهای مؤدبانه بخشی از پروتکل برخورد با مشتریان، برای برند و افزایش فروش است، بیانیه درستی است که موضوع بحث حاضر نیست. به نظر من، شگفتی و خوشحالی مردم مسکو از اینکه در جایی – حتی در ظاهر – مورد احترام هستند، نکته قابل تأملی است که ما را به ریشه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می برد: دولت شوروی به شهر احترام می گذارد. . باور نمی کرد و مردم عقده های احترام داشتند.
حکومت شوروی به سلایق مختلف سیاسی یا هر نوع مخالفت و مخالفت احترام نمی گذاشت و به راحتی آنها را از بین می برد. حتي وفاداران به رژيم كمونيستي نيز با كمترين انتقاد و مخالفت با بزرگترين اهانتها مواجه شدند كه ميتوانست با رسوا كردن آنها و منجر به حبس و اعدام شود. فقط در یک مورد، بین سالهای 1936 و 1938، ژوزف استالین سه چهارم افسران لنین و تقریباً همه یاران کمونیست لنین را در پاکسازی بزرگ مخوف اعدام یا به اردوگاههای کار اجباری فرستاد. در آن دو سال خونین، بسیاری از افراد، فعالان سیاسی و سربازان به ظن خرابکاری به دادگاه آورده شدند. تخمین دقیقی وجود ندارد، اما چندین منبع تعداد جلادان پاکسازی بزرگ را 680000 تا 1200000 تخمین زده اند.
بخشی از قربانیان پاکسازی بزرگ استالین
دولت شوروی به روشنفکران، نویسندگان، روزنامه نگاران و هنرمندان احترام نمی گذاشت و آنها هویت مستقلی نداشتند. در فرهنگ لغت کمونیستهای حاکم بر مسکو، ابزاری برای تولید محتوای تقویتکننده دولت و پالایش و توجیه کارکردهای آن بودند و اگر از دایره کشیده خارج میشدند، با انواع سانسور، فشار، زندان و تبعید مواجه میشدند. o آنها چاره ای جز فرار از مرزهای آهنین اتحاد جماهیر شوروی نداشتند.
اوسیپ ماندلشتام یکی از شاعران و روشنفکران دوران شوروی بود. او گفت که در هیچ کجای دنیا به اندازه شوروی به شعر بها داده نمی شود، زیرا اینجا مردم را به خاطر آن اعدام می کنند.
اوسیپ ماندلشتام در زندان اوسیپ ماندلشتام
به همین دلیل بود که حتی جرات نداشت شعرهای انتقادی خود را روی کاغذ بیاورد. یکی از دوستان خانوادگی او به نام «اما گرشتین» خاطرهای در این باره نقل میکند که روزی همسر ماندلشتام با هیجان به ملاقات من آمد و گفت: اوسیپ شعر تند و تیز در محکومیت استالین نوشت که قابل نوشتن نیست. آن را بردارید تا بعد از مرگ ما آن را برای آیندگان بخوانید.» بعداً معلوم شد که او شعری با این اطلاعات سروده است:
که
بدون هیچ حسی از زمین زیر پایمان
ما زنده هستیم
حرف ما ده قدم فاصله دارد.
ساکت است
و دهانی که باز می کنیم
تاج کرملین
جلوی زبانمان را بگیر…
او به خاطر شعرهایش به زندان رفت و در 47 سالگی در زندان درگذشت.
دولت شوروی نیز به فعالان اقتصادی احترام نمی گذاشت. آنها صرفاً یک ماشین تولید ثروت برای دولت بودند. مالکیت خصوصی رعایت نمی شد و همه به جای دریافت نان و سرپناه، کارگر و برده دولت بودند. به همین دلیل بود که محصولات شوروی هرگز خلاقیت، ظرافت و دقت محصولاتی را که در اقتصاد جهان آزاد آن زمان تولید می شد، نداشتند.
منافع اقتصادی نیز نصیب اعضای برجسته حزب کمونیست و اطرافیان آنها شد و جدای از این مافیای سرخ، نه ارزش آفرینان واقعی و نه مردمی که از صبح تا شب در مزارع و کارخانه های اشتراکی زندگی می کردند، سودی نبردند. آی تی. .
خط تولید لادا در اتحاد جماهیر شوروی
دانشمندان و دانشگاهیان نیز مورد احترام نبودند و مجبور بودند از علم خود فقط برای توسعه قدرت دولتی استفاده کنند، نه برای رفاه و امنیت عمومی.
مردم عادی که هیچ نقشی جز مبارزه با حاکمان کرملین و ایفای نقش زینتی در مراسم باشکوه کمونیستی نداشتند. نظر او در مورد نحوه اداره حکومت برای حاکمان کوچکترین اهمیتی نداشت. اگر اشتباه می کردند، خوش شانس بودند و اعدام نمی شدند، به اردوگاه های کار اجباری می رفتند که در زمین های یخ زده سیبری، استپ های قزاقستان و بیابان های ترکمنستان ساخته شده بودند.
حدود 20 میلیون نفر از مردم شوروی به این اردوگاه های کار و شکنجه تبعید شدند و بسیاری از آنها به دلیل سرما، خستگی، گرسنگی و بیماری در آنجا جان باختند.
اردوگاه کار اجباری در اتحاد جماهیر شوروی
به مدت هفت دهه، 290 میلیون شهروند شوروی از عادی ترین امکانات و رفتار مردم در سایر نقاط جهان – به جز کشورهای اقماری شوروی – برخوردار نبودند و حتی تصور نمی کردند که در یک رستوران، علاوه بر غذا، می توانند همچنین “من احترام می گذارم” دریافت کنید.
زن جوانی که از شنیدن “روز خوبی داشته باشید” در رستورانی که تازه افتتاح شده هیجان زده شده بود و با شور و شوق به خبرنگارانی که این عبارت را به او گفته بودند گفت، نشان از یک بی احترامی نهادینه کرد که همه جا و ستون ها وجود دارد. دولت شوروی نهادینه شد، اما این یک عبارت عادی است و معمولاً ارزش اطلاعاتی ندارد، اما بخشی از تاریخ شوروی شده و صدای آن نیز بایگانی شده است.
لنین و استالین
70 سال به مردم شوروی بی احترامی شد و درست زمانی که ابرقدرت سرخ درگیر درگیری و بحران داخلی بود، نه تنها کمکی به آن نکردند، بلکه در آن لحظه تاریخی به فروپاشی آن نیز کمک کردند و این اتفاق افتاد که بزرگترین در جهان زرادخانه هسته ای آن 45000 سلاح هسته ای داشت، بزرگترین ارتش جهان را فرماندهی می کرد و بلوک شرق جهان را رهبری می کرد، بیش از 2.6 تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی داشت و نرخ بیکاری نزدیک به صفر بود، غنی ترین معادن و معادن بود. بی نظیرترین جهان در خاک خود بود و ایستگاه فضایی میر بزرگترین سازه فضایی بود که توسط بشر ساخته شد، از درون و بدون شلیک حتی یک گلوله از بیرون متلاشی شد و به عنوان سرود ملی خود در تاریخ ثبت شد. که در وسط آهنگی پرشور و حماسی خوانده می شود، می گوید: این اتحاد جماهیر شوروی قدرتمند که توسط لنین ساخته شده هرگز شکسته نخواهد شد و تا ابد باقی خواهد ماند.
اگر حاکمان شوروی، از ولادیمیر لنین تا میخائیل گورباچف، به جای خزیدن در هزارتوی ایدئولوژی کمونیسم و بهره مندی مادی از آن برای خود و اطرافیانشان، «احترام به مردم» را اصل اساسی حکومت خود قرار داده بودند، اتحاد جماهیر شوروی احتمالا هنوز زنده بود و تاریخ مسیر دیگری را طی کرد.
بر خلاف نظر امام جمعه رشت که رسانه ها را خطرناکتر از بمب و موشک و پهپاد می دانند، بی احترامی به مردم و خواسته های آنها را خطری بزرگتر برای دولت ها می دانم. شاهد این امر اتحاد جماهیر شوروی است که نه با حمله نظامی و نه با بمباران رسانه ای فروپاشید، بلکه قربانی 70 سال بی احترامی به هویت انسانی و مردمی شد که حتی با شنیدن جمله احترام آمیز “روز خوش بگذران” “در تشنگی شما مانند آب شیرین است.