حمایت ناکافی دولت از زنان بی سرپرست و بد سرپرست سرپرست خانوار، آنان را در شرایط سختی قرار داده است که گاه به دلیل فقر و انزوای اجتماعی در دام اعتیاد و سایر آسیب ها گرفتار می شوند. مهم ترین مشکل این زنان ایفای نقش های دوگانه در داخل و خارج از خانه است. ایفای نقش مادر، رسیدگی به امور منزل از یک سو و تلاش برای یافتن فرصت های شغلی مناسب که اغلب بسیار کمیاب است و انجام فعالیت های اقتصادی چه در سطح خدمات و چه در سطح پاره وقت و چه در سطوح برتر از سوی دیگر، سطوح فشار مضاعفی بر زنان وارد می کند که می تواند تأثیرات بلندمدتی بر بدن و ذهن این زنان داشته باشد.
طی پنج سال گذشته، تعداد زنان سرپرست خانوار در کشور افزایش چشمگیری داشته و تقریباً دو برابر شده است. زنانی که بسیاری از آنان از مهارت و تحصیلات کافی برای ورود به جامعه برخوردار نیستند و به دلایل زیرساختی بیشمار از جمله عدم برنامه ریزی صحیح برای مدیریت و توانمندسازی آنان مورد لطف جامعه قرار نمی گیرند و از سوی دیگر خیرین خیر. از آنها حمایت کنید یا از آنها استقبال کنید. این زنان از آداب و رسوم غلط، محدودیت ها و فقر آسیب دیده اند و کمک های دولتی به مستمری و کمک هزینه کمیته امداد و بهزیستی محدود می شود. بر کسی پوشیده نیست که مبالغ پرداختی این سازمان ها برای تامین حداقل هزینه های زندگی کافی نیست و این در حالی است که 70 درصد این زنان هیچ درآمد دیگری ندارند.
برخی از این زنان همسر خود را در کنار خود دارند، اما به دلایلی مانند بیماری های جسمی و روحی، اعتیاد و یا عوامل دیگر نمی توانند امرار معاش کنند که متأسفانه این آسیب بیشتر و بیشتر برای این دسته از زنان است. زیرا به مشکلات متعدد فرزندان، مشکلات نگهداری از همسر بیمار و البته عدم دسترسی به فرصت های شغلی نیز اضافه شده است که دلیل اصلی فقر زن سرپرست خانواده است. و از نظر مالی می تواند پنجره ای برای رسیدگی به آسیب های اجتماعی باشد. از این نظر چیزی که نباید از نظر دور داشت این است که یک مادر برای حمایت و تغذیه فرزند خود دست به هر کاری می زند و جامعه این موضوع را کاملا درک کرده است.
این موضوع سرآغاز ورود به چرخه فقر و به دنبال آن ناامیدی، افسردگی، بیماری های روانی و مانند آن است. در این میان برخی از زنان نیز وارد مشاغلی می شوند که به آنها علاقه ای ندارد یا شایسته زنانگی آنها نیست. حتی ممکن است به دلیل فقر، زباله جمع کنند یا مواد مخدر بفروشند یا به یک باند قاچاق بپیوندند. فرآیندهایی که محکوم به شکست هستند و دیر یا زود به چرخه های عمیق تر آسیب های اجتماعی منجر می شوند. حال سوال اینجاست که یک زن خانه دار آسیب پذیر چگونه می تواند فرزندان خود را تربیت کند؟ این مشکل باعث ناامیدی و آسیب های جدی می شود و منجر به آسیب های عمیق و جبران ناپذیر می شود. بنابراین اگر چرخه حمایت دولتی معیوب یا ناقص باشد، قطعا آسیب های جدی به جامعه و این زنان تحمیل خواهد شد.
یکی از اصلی ترین عوامل تشدید کننده مشکلات زنان سرپرست خانوار تورم و مسائل اقتصادی است که در مرحله اول باعث از بین رفتن رفاه روانی و نارضایتی زنان سرپرست خانوار و پیامدهای بعدی شد. اکنون در حوزه اشتغال و کارآفرینی، زنان سرپرست خانوار با بیشترین موانع روبرو هستند و حتی در صدور پروانه کسب نیز این زنان نه تنها اولویتی نسبت به دیگران ندارند، بلکه با موانع بیشتری نسبت به سایرین مواجه هستند. به این معنا که نه تنها در این زمینه حمایتی نمی شوند، بلکه حتی از انجام کارشان نیز منع می شوند. برای حل مشکل این زنان باید علاوه بر تدابیر و بسته های حمایتی دولت، وزیری با عنوان «زن و خانواده» در بدنه دولت وجود داشته باشد تا از حقوق اولیه زنان دفاع کند.